از همه ایرانی رهبران دیاسپورا ، رضا پهلوی ، پسر برکنار شاه، بیشترین مشروعیت را دارد. او به رسمیت شناخته شده است ، و حتی آن ایرانی ها که از سال 1979 حمایت می کردند انقلاب اسلامی به سلطنت نگاه کنید زیرا دوران طلایی قبل از تحریم ها ، جنگ و فساد کشور را سرگرم می کردند. ایرانیان تشخیص می دهند که پدربزرگ و مادربزرگشان از آنچه در حال حاضر است ، دارای سطح زندگی بهتر و امنیت در زیر شاه بوده اند. و در حالی که موژدین خلب به آیت الله روح الله خمینی کمک می کرد ، هیچ کس نمی تواند شاهزاده ولیعهد را به انجام این کار متهم کند. در عوض ، او در کنار میلیون ها ایرانی قربانی وی بود. برخلاف موژدین خلب ، پهلوی نیازی به استخدام اجاره بها ندارد ، به سیاستمداران کمک مالی می کند ، یا افتخاری های عظیمی را به مقامات سابق برای تأییدیه ها ارائه می دهد.
فراتر از شناخت نام ، پهلوی مرد خوبی است. او هم مهربان و هم سخاوتمند است. او نه به عنوان متکبر و مؤثر روبرو می شود.
فراتر از شناخت نام ، پهلوی مرد خوبی است. او هم مهربان و هم سخاوتمند است. او نه به عنوان متکبر و مؤثر روبرو می شود. بسیاری از کسانی که به او کمک می کنند ، این کار را در سکوت انجام می دهد. یک داستان که من از پهلوی و نه دایره درونی او شنیدم ، بلکه از طرف افراد محلی در بازدید از ویلیامستاون ، ماساچوست: سالها پس از انقلاب اسلامی ، پهلوی آموخت که یک پیشخدمت در یک رستوران که او یک بار در حالی که یک دانشجوی کالج بیمار بود و در بیمارستان بود ، پیش می رود. او اصرار داشت که هم به دیدار مرد مراجعه کند و هم به صورتحساب پزشکی خود کمک کند.
مشکل پهلوی سازمان وی است.
دفتر وی اگر بی کفایتی نباشد ، از سازماندهی خارج می شود. این شکاف است. هنگامی که علاقه مندان وی منتقدان و انتقادات را سوء استفاده می کنند ، آنها با عدم حرفه ای بودن ، پهلوی را انجام نمی دهند. اولویت بندی sycophancy بیش از ماده ، ظاهری ضعیف است.
اتحادیه ملی دموکراسی در ایران ، سازمانی که با پهلوی دلسوز است ، تدوین کرده است برنامه کلی برای انتقال در ایران. این یک پایه مفید برای بحث، اگر فقط به این دلیل که هیچ سازمان دیگری برنامه قابل مقایسه ای را تدوین نکرده است ، اما اشاره به طرح انتقال ایرانی نکته سازمانی را از دست نمی دهد: تیم پهلوی فاقد دیدگاه استراتژیک برای هدایت دفتر خود است. جایی که کارکنان پهلوی به پایان می رسند و اوباش آنلاین شروع می شود هنوز نامشخص است.
چنین نامحدودی ، همراه با ترجیح پهلوی برای ایالات متحده و اروپای غربی ، نگرانی در مورد مشکل رو به رشد “روسیه سفید” وی را ایجاد می کند. پس از انقلاب بلشویک در سال 1917 ، روس های سفید – نخبگان روسی و سلطنت طلبان که از کمونیست ها گریختند – در اروپا و ایالات متحده مستقر شدند ، آنها سازمان های فرهنگی و سیاسی را تشکیل دادند و در مورد بازگرداندن سلسله رومانوف صحبت کردند. با این حال ، هنگامی که جنگ داخلی روسیه فوران کرد ، بسیاری از نخبگان سفید روسیه از بازگشت خودداری کردند. آنها راحتی های پاریسیین لندن و جامعه برلین را به محرومیت از یک مبارزه خط مقدم برای برکناری بلشویک ها ترجیح می دادند.
امروز ، حضور مکرر پهلوی در پاریس ، لندن و لس آنجلس این تصور را تقویت می کند که وی یک جنبش در اولویت بندی راحتی است. مهمتر از همه ، بیشتر ، اگر نه همه ، از سرسخت ترین و آواز ترین هواداران وی به پادشاه خود دسترسی داشته باشند ، اما به نظر می رسد که زندگی خود را در آمریکا یا اروپا برای بازگشت به ایران از بین می برد. در واقع ، آنها به روس های سفید قرن بیست و یکم تبدیل شده اند.
مهاجرت به آمریکا هیچ مشکلی ندارد. ایالات متحده برای دیاسپورای ایرانی خود قوی تر است.
آنها باید به طور علنی شهروندی دوگانه را از بین ببرند ، زیرا یک ملت را به همان اندازه که ایران سرگرمی یا تعطیلات نیست ، بلکه یک تعهد مادام العمر نیست.
اما ، در بعضی از مواقع ، اگر پهلوی قصد دارد به سطح بعدی برسد ، او نیز باید دستکش را به تیم خود برساند: اگر آنها به او خدمت می کنند ، آنها باید متعهد شوند که به طور دائم در ایران زندگی کنند ، مهم نیست که هنگام بازگشت او با چه مبارزاتی روبرو شود. آنها باید به طور علنی شهروندی دوگانه را از بین ببرند ، زیرا یک ملت را به همان اندازه که ایران سرگرمی یا تعطیلات نیست ، بلکه یک تعهد مادام العمر نیست. چنین پاکسازی همچنین سیگنال مثبتی را برای ایرانی ها ارسال می کند که در طی 46 سال دیکتاتوری رنج می برند و از گوش قلع برخی که به جای آن زمان را در بورلی هیلز ، وست وود ، بتسدا یا مک لین می گذرانند ، می ترسند.
پهلوی برای شروع بحث در مورد آینده ایران صحیح است ، اما تا زمانی که او تیم خود را پرش نکند ، نقشه سازمانی روشنی را ایجاد می کند و خود را از چوب لباسی که فقط می خواهند به اهمیتی که از انجمن او می گیرند ، فاصله می گیرد ، فاصله می گیرد. روس های سفید پهلوی خطر غرق شدن کشتی وی را دارند.
در ابتدا در 20 اوت 2025 منتشر شد.