از روز اول خود ، این ایالت با جنگ فوری و ده ها سال درگیری روبرو شد. برای ده ها سال ، یک روز صلح واقعی را نمی داند. خصومت همسایگان خود یک شبه و در پنج سال کاهش نمی یابد. حداقل برای حداقل سه تا چهار دهه ، وجود آن همچنان در منطقه ای که وجود دارد و در مجامع بین المللی وجود دارد ، همچنان به یک وضعیت هوشیار و آمادگی نظامی نیاز دارد.
در همین حال ، این ملت جدید تجملات جامعه ای همگن و پایدار را برای ساختن خود نخواهد داشت. این امر امواج عظیم مهاجرت پناهندگان را جذب می کند – افرادی که از فاجعه فرار می کنند. برخی از بازماندگان هولوکاست خواهند بود و از بدترین نسل کشی صنعتی در تاریخ مدرن بیرون می آیند. دیگران از منطقه ای که این کشور جدید در آن ریشه دارد ، از آزار و اذیت فرار می کنند. بسیاری از آنها برای خواسته های ایجاد ملت ، بی بضاعت ، آسیب دیده و در اصل آماده نخواهند شد.
برای خاموش کردن آن ، سرزمینی که این افراد به ارث می برند ، عاری از مواردی است که بسیاری از کشورها را به سمت رونق مدرن سوق داده اند – نفت ، گاز و سپرده های مواد معدنی به تجارت.
اکنون ، از خود بپرسید: این احتمال وجود دارد که این کشور نه تنها زنده بماند بلکه یک پایدار باشد دموکراسی عملکردی؟
اگر شما در حال طراحی آزمایشی در علوم سیاسی بودید ، این سناریویی است که در آن انتظار می رود دموکراسی تقریباً فوراً شکست بخورد. تاریخ به ما می گوید انتظار داریم دیکتاتوری، حکومت نظامی یا بی ثباتی همیشگی.
پس از جنگ جهانی دوم ، ده ها کشور جدید پدیدار شدند که بیشتر آنها برای حفظ دموکراسی تلاش کردند. تقریباً بدون استثنا ، همه آنها با همان فیلمنامه آرمانگرایانه شروع شدند: استقلال دموکراسی را به همراه خواهد داشت. انتخابات رایگان ، یک سیستم چند حزبی و یک مطبوعات مستقل وعده های اساسی قانون اساسی جدید آنها بودند. جهان ، که هنوز هم از فاشیسم و وحشت حاکمیت توتالیتر درآمده است ، انگیزه محکمی برای این باور داشت که خودمختاری به طور طبیعی منجر به حاکمیت لیبرال خواهد شد.
اما واقعیت به مراتب کمتر پذیرایی بود. با استثنائات بسیار اندک ، بیشتر این دموکراسی های جدید شکست خوردند ، یا به حکومت یک حزب فرو ریختند. یا سقوط به کودتای نظامی ، پذیرایی از کمونیسم ، نیمه فاشیسم یا برخی از هیبرید گروتسک این دو.
با این حال ، کشور مورد نظر – علی رغم نقص های آن ، علی رغم مواجهه با جنگ های بی امان ، تروریسم و انزوا دیپلماتیک – از جمعیت شکننده 650،000 نفر به یک ملت پر رونق نه میلیون نفر رشد کرد ، جایی که 20 ٪ از شهروندان آن عرب هستند ، که از حق قانونی کامل برخوردار هستند. بر خلاف تقریباً هر کشور دیگر پس از استعمار که در همان دوره ظهور کرده است ، این ملت تسلیم حاکمیت نظامی ، دیکتاتوری یک حزب یا توتالیتاریسم ایدئولوژیک نشده است. در برابر همه شانس ها ، در شرایطی که بسیار سخت تر از هر کشور جدید دیگر است ، به نوعی این کشور است که دموکراسی خود را حفظ کرده است.
البته این کشور اسرائیل است. اما سوال واقعی این است: چرا؟
چرا اسرائیل دموکراسی خود را حفظ کرده است؟
چه چیزی این اختلاف عمیق بین اسرائیل و اکثریت قریب به اتفاق کشورهای پس از استعمار که به سرعت دموکراسی را رها کردند ، توضیح می دهد؟
اولین پاسخ که اغلب داده می شود این است که یک سنت وجود دارد دموکراسی در یهودیتبشر این ایده بطور شهودی جذاب است – از این گذشته ، تمدن یهود مدتها بر بحث ، استدلال حقوقی و استقلال اخلاقی تأکید کرده است. مفهوم کرامت انسانی عمیقاً در کتاب مقدس یهودی تعبیه شده است. بنابراین ، آیا این جایی است که مقاومت دموکراتیک اسرائیل از آن ناشی می شود؟ پاسخ به طور واضح است نه.
حاکمیت یهودیان باستان سلطنتی بود ، نه دموکراتیک و متون مذهبی هیچ نقشه ای برای دموکراسی ارائه نمی دهند. و متون؟ در هیچ کجای کتاب مقدس ، میشنا ، یا تلمود در آنجا نقشه ای برای دموکراسی وجود ندارد. مهمتر از همه ، خود دموکراسی لیبرال یک اختراع مدرن است.
نظریه دوم حاکی از آن است که اولین مهاجران یهودی به عثمانی و فلسطین اجباری ، سنت های اروپایی دموکراسی لیبرال یا اجتماعی را با خود به همراه آوردند. محققان غالباً این موضوع را با مهاجران آمریکای شمالی که اصول پارلمانی انگلیس را وارد می کردند ، مقایسه می کنند و بعداً در قانون اساسی آمریکا ثبت شده اند. با این منطق ، مهاجران اولیه یهودی باید ارزشهای روشنگری اروپا – لیبرالیسم ، دموکراسی و حاکمیت مدنی – را به آنچه که به اسرائیل تبدیل می شود ، پیوند دهند.
این استدلال قابل قبول تر از این ادعا است که دموکراسی ریشه در متون مذهبی یهودی دارد ، اما هنوز هم کوتاه است. بیشتر مهاجران یهودی از رژیم های استبدادی آمده اند ، نه دموکراسی.
اگر میراث سیاسی حاکمیت اسرائیل را شکل می داد ، بنیانگذاران آن میراث استبداد را با خود حمل می کردند ، نه دموکراسی.
دلیل ایجاد دموکراسی اسرائیل ، مربوط به تاریخ یهود است ، اما از واقعیت های تاریخی و اجتماعی ناشی می شود. قرن ها ، یهودیان اروپایی-که 85 ٪ از یهودیان جهانی را قبل از هولوکاست تشکیل می دادند-تحت ساختارهای جمعی خودگردان عمل می کردند. کاهال به عنوان یک نهاد سیاسی عمل می کرد ، مدیریت امور داخلی ، حل و فصل اختلافات و مذاکره با حاکمان خارجی را انجام می داد. در حالی که یهودیان تا سال 1948 فاقد حاکمیت بودند ، آنها مدتهاست که مکانیک خودمدیریت را تمرین می کردند و انتقال به دولت بودن کمتر از یک جهش و ادامه بیشتر ادامه می یافت.
دانشمند علوم سیاسی ، شلومو آوینری خاطرنشان می کند که آیا یهودیان تحت سلطه مسلمان یا مسیحی زندگی می کردند ، آنها دو چیز را در اولویت قرار دادند: یک مکان عبادت و فضایی که کودکان می توانند در مورد هنجارهای تاریخی یهودی بیاموزند. آنها به سرعت فهمیدند که تنها راه دستیابی به این هدف از طریق یک سیستم انتخاباتی داوطلبانه است. جوامع یهودیان اروپایی فقط زمانی تأسیس شدند که تعداد کافی از یهودیان با انتخاب اعضای به عنوان رئیس ، دبیران یا خزانه داران ، جامعه را تشکیل دادند.
این سیستم توسط اقتدار خاخام بلکه به دلیل توانایی جامعه در انتخاب رهبران خود دیکته نشده است. برخی از این رهبران خاخام بودند ، برخی از آنها نبودند. برخی از جوامع مساوات تر بودند ، برخی دیگر سلسله مراتبی تر بودند. برخی از آنها به عنوان الیگارشی عمل می کردند و به خانواده های یکسان اجازه می دهند قدرت را حفظ کنند ، در حالی که برخی دیگر محدودیت هایی را برای جلوگیری از تسلط هر خانواده مجرد به رهبری تحمیل می کردند. اما در هر صورت ، این جوامع یهودی به عنوان ایالت های مینیاتوری شهر فعالیت می کردند-در صورت تمایل ، نوعی پولیس.
به عبارت دیگر ، یهودیان ممکن است دولتی نداشته باشند ، اما قرن هاست که آنها سیاست جامعه را به روشی که از نزدیک شبیه دموکراسی های انتخابی مدرن است ، تمرین می کردند. سیستم های آنها تمام فضیلت ها و اختلالات زندگی دموکراتیک را که امروزه در اسرائیل دیده می شود ، داشتند. اختلافات مربوط به رهبری یا خاخام جامعه اغلب منجر به سکونت می شود ، در حالی که مخالفان در خیابان یا یک تپه در نزدیکی حرکت می کنند تا بتوانند یک جامعه “رقیب” ایجاد کنند. از طریق این فرایند ، یهودیان در انتخاب رهبران ، ساختن ائتلاف ها ، به چالش کشیدن مخالفت و ایجاد یک چارچوب اساسی برای مالیات داوطلبانه مهارت پیدا کردند.
در برخی از کشورها ، مانند مشترک المنافع لهستانی لیتوانیا ، یهودیان شوراهای منطقه ای بزرگتر مانند واد آربا آراتزوت (شورای چهار سرزمین) تأسیس کردند. این شوراها سالانه در لوبلین به عنوان مجالس سیاسی واقعی عمل می کردند و علیرغم نداشتن حاکمیت ، سیاست های جمعی را تعیین می کردند. در اوایل قرن هفدهم ، آنها آموزش ابتدایی را برای پسران جوان موظف کردند تا از سواد عبری ، مالیات داوطلبانه اجرا شوند و همبستگی جمعی را تقویت کنند. هنگامی که بلایا ، طغیان یا جنگ ها به یک جامعه حمله کرد ، دیگران برای کمک به بازسازی یا ادغام افراد آسیب دیده در جوامع جدید ، منابع را جمع می کردند.
در زمان تأسیس جنبش صهیونیستی در سال 1897 ، یهودیان دقیقاً می دانستند که چه کاری باید انجام دهند. در اولین کنگره صهیونیستی انتخابات تأسیس – و آنها را برگزار کرد. هنگامی که اولین اولیم یهودی در اواخر قرن نوزدهم به Eretz Yisrael وارد شد ، آنها مستعمرات کشاورزی ساختند ، و سپس یک حومه باغ که آنها Tel Aviv را نامگذاری کردند. آنها دبیران را برای اولین کیبوتزیم و رهبران شهرداری برای تل آویو انتخاب کردند. آنها می دانستند که چگونه می توانند مالیات را تخصیص و جمع آوری کنند ، غالباً از طریق وسایل داوطلبانه.
هنگامی که دولت اسرائیل تأسیس شد ، ساختار سیاسی آن یک گسترش طبیعی از چگونگی اداره یهودیان برای نسل ها بود. دیوید بن گوریون ، در حال حاضر رئیس آژانس یهود ، نخست وزیر موقت شد. وزرا از نهادهای یهودی موجود در فلسطین اجباری بیرون کشیده شدند. استقلال اعلام شد ، جنگ جنگید و مرحله بعدی انتخابات بود. احزاب سیاسی از قبل در دست بودند-جناح های مختلف کارگری ، لیبرال های بورژوایی و جنبش های کارگران صهیونیستی چپ.
به همین دلیل ، همانطور که دولت نتانیاهو نهادهای بسیار دموکراتیک را که به دموکراسی یهود ما اجازه تحمل می دهند تهدید می کند ، این موضوع بسیار فراتر از سیاست است. این صرفاً مسئله حاکمیت نیست ؛ این خیانت به چیزی بسیار اساسی تر است – روشی که یهودیان از لحاظ تاریخی خود را در کنار هم قرار داده اند. کشورهایی که به دنبال نابودی ما بودند ، تحت ایدئولوژی های مخرب خود فرو ریخته اند. بقای اسرائیل به برعکس بستگی دارد: یک الگوی سازنده و خودگردان که به ما امکان می دهد به جای اینکه از آن خاموش شویم ، بر آینده یهود استدلال کنیم. هنگامی که یک دولت شروع به از بین بردن مؤسساتی که این گفتمان را ممکن می سازد ، به سادگی دموکراسی را تضعیف نمی کند – مکانیسمی را که تمدن یهود را زنده نگه داشته است ، تضعیف می کند.
نویسنده نویسنده و محقق سیاسی است. او در موسسه سیاستگذاری مردم یهود (JPPI) فعالیت می کند.