غزل 47 از دیوان حافظ
در این غزل از دیوان حافظ، ما با تصویری پیچیده و زیبا از جهان مواجه هستیم. حافظ با استفاده از اشاراتی به میکده و ساغر شراب، یک منظرهٔ فلسفی و عرفانی ایجاد میکند که نه تنها به زندگی معنوی بلکه به درک عمیقتر انسان از واقعیت اشاره دارد. این غزل، در واقع، یک سفر است به دل عالم انسان و رابطهاش با وجود. تصویرپردازیهای غزل از زندگی، شراب، عشق، و طبیعت، ابزاری هستند برای بررسی مفاهیم عمیقتری چون جستجوی حقیقت، تفاوت بین ظاهر و باطن، و ارتباط انسان با کل وجود. که البته طبق معمول حافظ برای درک عالم معنا هم پاش رو از چارچوب بدون مرز رندی بیرون نمیزاره و تصوف رو به شدت نقد میکنه در این غزل که بهش میپردازیم
لایک و کامنت فراموش نشه اگر لذت بردید
————-
لینک کانال دوم ما
https://www.youtube.com/footprintofficial
————-
وبسایت و لینکدین اسپانسر
https://www.futek.com/
https://www.linkedin.com/firm/futek-advanced-sensor-technology-inc./
————-
شبکه های اجتماعی ما
🟦 telegram https://t.me/persianpoetry101
🟥 Instagram https://www.instagram.com/persian.poetry.official
🟥 web site https://adormedia.com
🟦 Twitter https://twitter.com/poetry_persian
———————
contributions – همیاری با ما
💳 https://paypal.me/persianpoetry
💳 https://idpay.ir/persianpoetry
———————
0:00 – Intro / شروع
0:11 – Info / اطلاعات
06:24 – Ghazal studying / خوانش غزل چهل و پنجم دیوان حافظ
08:11 – Sponsor / اسپانسر
08:52 – couplet 1 / تفسیر به کوی میکده هر سالِکی که ره دانست
13:27 – couplet 2 / تفسیر زمانه افسر رندی نداد جز به کسی
16:28 – couplet 3 / تفسیر بر آستانهٔ میخانه هر که یافت رهی
20:18 – couplet 4 / تفسیر هر آن که رازِ دو عالم ز خطِ ساغر خواند
26:19 – couplet 5 / تفسیر ورای طاعتِ دیوانگان ز ما مطلب
28:20 – couplet 6 / تفسیر دلم ز نرگسِ ساقی امان نخواست به جان
30:31 – couplet 7 / تفسیر ز جورِ کوکبِ طالع سحرگهان چشمم
32:35 – couplet 8 / تفسیر خوش آن نظرکه لبِ جام وروی ساقی را
33:50 – couplet 9 / تفسیر حدیثِ حافظ و ساغر که میزند پنهان
37:10 – couplet 10 / تفسیر بلندمرتبه شاهی که نُه رواق سِپهر
————-
غزل شمارهٔ 47 دیوان حافظ
به کوی میکده هر سالِکی که ره دانست
دری دگر زدن اندیشهٔ تَبَه دانست
زمانه افسر رندی نداد جز به کسی
که سرفرازیِ عالم در این کُلَه دانست
بر آستانهٔ میخانه هر که یافت رهی
ز فیضِ جامِ می اسرار خانقه دانست
هر آن که رازِ دو عالم ز خطِ ساغر خواند
رموزِ جامِ جم از نقشِ خاکِ ره دانست
ورای طاعتِ دیوانگان ز ما مطلب
که شیخِ مذهبِ ما عاقلی گنه دانست
دلم ز نرگسِ ساقی امان نخواست به جان
چرا که شیوهٔ آن تُرک دل سیه، دانست
ز جورِ کوکبِ طالع سحرگهان چشمم
چنان گریست که ناهید دید و مه دانست
خوش آن نظرکه لبِ جام وروی ساقی را
هلالِ یک شبه و ماهِ چارده دانست
حدیثِ حافظ و ساغر که میزند پنهان
چه جایِ محتسب و شَحنه، پادشه دانست
بلندمرتبه شاهی که نُه رواق سِپهر
نمونهای ز خَمِ طاقِ بارگه دانست
——————————————————
Hafez Ghazal #47
Dive into the intricate world of Hafez with Ghazal 47 from the Divan Assortment. Uncover a philosophical and mystical panorama, the place taverns and wine goblets symbolize deeper realities. Embark on a journey of non secular reflection and uncover the center of human existence. Be part of us as we decode the symbolism of life, love, and nature, delving into reality, internal versus outer realms, and humanity’s connection to the universe. Do not miss Hafez’s daring critique of mysticism on this enchanting ghazal!
Discover the profound fantastic thing about Hafez’s poetry on the Persian Poetry Channel.
—————-
#Hafez
#Ghazal
#persianpoetry
source