رویکرد آمریکا در قبال پاکستان پس از جنگ چهار روزه هند و پاکستان در ماه می 2025 تغییر کرد
نویسنده یک پژوهشگر غیر مقیم در بخش تحقیق و تجزیه و تحلیل IPRI و استادیار در دانشگاه DHA Suffa کراچی است.
در حال حاضر دو رویکرد متفاوت برای یافتن راه حل برای مشکل افغانستان دنبال می شود. یکی جهانی و دیگری منطقه ای.
رویکرد جهانی حول هشدار اولیه آمریکا در سال 2021 به طالبان ساخته شده است که اگر آنها با زور در کابل به قدرت بازگردند، وضعیت نابسامان جهانی خواهند داشت. از آن زمان، ایالات متحده عدم به رسمیت شناختن طالبان را به عنوان یک ابزار اجباری معتبر که از حمایت جهانی برخوردار است، ساخته است. ایده این بود که از به رسمیت شناختن دیپلماتیک طالبان جلوگیری شود و یک اجماع در مورد این رویکرد عدم به رسمیت حفظ شود تا تغییر رفتار در رفتار رژیم طالبان ایجاد شود. از طالبان انتظار می رفت که دست کم در چهار زمینه مهم نگرانی جهانی عمل کند: احترام به حقوق بشر، از جمله حقوق زنان. همسویی با مشکلات جهانی؛ سرکوب تروریسم؛ و تشکیل دولت فراگیرتر. از سال 2021، طالبان این رویکرد را مداخله غیرنظامی و مداخله جهان خارج در مسائل داخلی خود می دانستند – چیزی که مساوی است با تجاوز به حاکمیت آنها. طالبان این رویکرد را چیزی جز ترفندی برای حذف افغانستان از جامعه بینالمللی نمیدانست. این رویکرد نتیجه معکوس داشت و رژیم طالبان به جای تسلیم شدن در برابر خواسته های جهانی، با استقرار بیشتر در قدرت، سرکوبگرتر شد. امروز، شکی نیست که اگر هدف «رویکرد عدم به رسمیت شناختن» ایجاد تغییر رفتار در طالبان بود، این اتفاق نیفتاده است و این رویکرد آشکارا شکست خورده است.
رویکرد منطقه ای به مشکل افغانستان توسط روسیه و چین هدایت می شود و هند نیز از نزدیک به آنها می پیوندد. روسیه و چین هر دو رژیم طالبان را پذیرفتند. روسیه به رسمیت شناختن دیپلماتیک خود را به رسمیت شناخت و به نظر می رسد چین نیز در آستانه انجام همین کار است. سفر اخیر وزیر امور خارجه افغانستان به هند و استقبال از وی نشان دهنده روند رو به رشد این رویکرد منطقه ای در اعطای به رسمیت شناختن نیمه رسمی یا رسمی دیپلماتیک به دولت طالبان در افغانستان است. هر دو محرک این رویکرد، روسیه و چین، انگیزه رقابت استراتژیک خود علیه ایالات متحده هستند. هند، پس از «رفتار ترامپ» اخیر خود، شروع به نشان دادن این موضوع کرده است که بهتر است روابط خود را با چین تقویت کند تا اینکه به عنوان یک «قلدر آمریکایی» در منطقه و به عنوان وزنهای در مقابل چین عمل کند.
رویکرد منطقهای به رسمیت شناختن غیررسمی و رسمی رژیم طالبان به هر سه قدرت منطقهای فرصتی را برای داشتن نوعی تسلط، نفوذ و کنترل بر افغانستان ارائه میدهد – چیزی که رویکرد جهانی از آن خالی است. انگیزه روسیه از نحوه حمله داعش به سفارت خود در کابل در سال 2022 و شهرداری در مسکو در سال 2024 ناشی می شود. شاید روسیه متوجه شود که تنها راه مبارزه با تهدید فراملی که از سوی داعش با آن مواجه است، حداقل کاهش آن از طریق داشتن رابطه رسمی با رژیم طالبان است. همچنین، با توجه به اینکه روسیه و منافع آن از قبل توسط طالبان مراقبت می شود، تصور تحقق رویای رئیس جمهور ترامپ برای دستیابی مجدد به پایگاه بگرام در افغانستان دشوار است. برای پاکستان، چین از طالبان در زمانی استقبال کرد که پاکستان بر افغانستان فشار می آورد تا پناهگاه های امن برای تحریک طالبان پاکستان را انکار کند. چین میتوانست با پیوند دادن تایید رژیم طالبان به درخواست پاکستان، بر فشار پاکستان بیفزاید. چین این کار را نکرد، زیرا یک رابطه دوستانه با طالبان تحت یک رویکرد منطقهای بیشتر از یک رابطه قهری با طالبان تحت رویکرد عدم به رسمیت شناختن جهانی مناسب است.
رویکرد جهانی عدم به رسمیت شناختن رژیم طالبان نیز در برخورد با مشکل افغانستان به رویکرد آمریکایی «در افق» ترجمه شد. دولت جو بایدن از این رویکرد برای مقابله با طالبان از راه دور استفاده کرد و از شرکای منطقهای خود و جنگ با هواپیماهای بدون سرنشین برای انجام خواستههای خود استفاده کرد. دولت بایدن، در این دوره، تلاشهای هند برای انزوای جهانی پاکستان را تأیید کرد و سیاست خود ایالات متحده در قبال پاکستان یک سیاست بسیار خشن جداسازی استراتژیک بود، عمدتاً به این دلیل که پاکستان یک شریک غیرقابل اعتماد به حساب میآمد.
رویکرد آمریکا در قبال پاکستان پس از جنگ چهار روزه بین هند و پاکستان در ماه می 2025 تغییر کرد. نیویورک تایمز گزارش، رئیسجمهور طرفدار صلح و ضد جنگ آمریکا از مودی نخستوزیر هند میخواست که او را نیز نامزد دریافت جایزه صلح نوبل برای جنگی که او به پایان آن کمک کرده بود، معرفی کند. این اتفاق نیفتاد و ناگهان پرزیدنت ترامپ متوجه شد که هند چگونه تمایلی به همسویی با بسیاری از ترجیحات ایالات متحده در منطقه ندارد. سرمایهگذاری هند در بندر چابهار ایران، واردات نفت از روسیه و ایران، موضع بیطرف این کشور در قبال اوکراین، خرید S-400 روسی SAM، و کنارهگیری از تجارت دلاری، همگی دلایلی شد برای ایالات متحده برای عقبنشینی دیپلماتیک علیه هند و در آغوش گرفتن شریک زمانی غیرقابل اعتماد، پاکستان. آغوش گرم کنونی بین ایالات متحده و پاکستان به وضوح نشان می دهد که پاکستان با رویکرد جهانی به دنبال راه حل برای مشکل افغانستان است.
رویکرد منطقه ای طالبان را جسورتر کرده است. با این حال، بزرگترین علاقه پاکستان این است که افغانستان نباید به میدان جنگ نیابتی دیگری تبدیل شود. حمایت هند از طالبان شبیه حمایت ایران از حماس و حزب الله و چگونگی ایجاد یک میدان جنگ نیابتی در خاورمیانه است. مطمئناً پاکستان باید این نگرانی را به اطلاع آمریکاییها میرساند که نمیخواهند چنین وضعیتی در منطقه ایجاد شود، زیرا بیثباتی در این بخش از جهان به معنای بیثباتی عموماً برای کل جهان است. بهترین فرصت پاکستان در کنار هم قرار دادن رویکردهای منطقه ای و جهانی برای حل مشکل افغانستان است. پاکستان به عنوان دروازه اوراسیا و قرار گرفتن در چهارراه منافع اقتصادی هر سه قدرت بزرگ در منطقه، می تواند نقش تاریخی را ایفا کند که هم ایالات متحده و هم چین را برای حل مشکل افغانستان در کنار هم قرار دهند. پاکستان این کار را زودتر در طول جنگ سرد انجام داد، بنابراین دلیلی وجود ندارد که نتواند این کار را دوباره انجام دهد.
عنصر ضمنی اجبار در رویکرد جهانی نشان میدهد که ایالات متحده از پاکستان حمایت میکند تا به شدت علیه طالبان عمل کند، بهویژه زمانی که عدم شناسایی به عنوان ابزاری معتبر برای ایجاد تغییر رفتار در آنها شکست خورده باشد. در حالت ایده آل، هم چین و هم روسیه باید نقش خود را در جلوگیری از هرگونه رویکردی که به اقدام نظامی علیه افغانستان تبدیل می شود، ایفا کنند. برای آن، افغانستان باید به طور مداوم تحت فشار قرار گیرد تا نگرانی های جهانی را برآورده کند، و هند باید از ایجاد یک میدان جنگ نیابتی در افغانستان جلوگیری شود.
نویسنده یک پژوهشگر غیر مقیم در بخش تحقیق و تجزیه و تحلیل IPRI و استادیار در دانشگاه DHA Suffa کراچی است.