در ایالات متحده، خط شکسته در حال مرگ آهسته و لوپی است. تقریباً فقط نیمی از ایالتها از بچهها میخواهند که آن را یاد بگیرند و نسلی از بچهها را مجبور میکند کارتهای تولد مادربزرگ را مانند کارتهای تولد باستانی رمزگشایی کنند.
ورود به نمایشگاه “ما از ایرانیم”، نمایشی از هنر پوستر ایرانی در مرکز هنرهای لبنی، خیابان گردویی 2590، بولدر، کمی شبیه به معرفی مجدد آن چیزی است که حروف قادر به انجام آن هستند. در فارسی، واژهها از راست به چپ منحنی میشوند و دور دیوارهای گالری حلقه میزنند، مانند شعری که به دنبال گردشی پرپیچ و خم است.

سرپرستی شده توسط پریسا تشکریاین نمایشگاه آثار 18 طراح گرافیک ایرانی را به نمایش می گذارد که از تایپوگرافی نه تنها برای تزئین یک تکه کاغذ، بلکه برای صحبت کردن با صدای بلند استفاده می کنند.
تاشاکوری، طراح، هنرمند و استاد دانشگاه کلرادو، حدود یک سال و نیم پیش با مرکز هنرهای لبنی تماس گرفت تا طرح های پوستر خود را به نمایش بگذارد. او در عوض فرصتی برای انجام کاری بزرگتر دید – کاری که در سراسر کشورها، زبانها و نسلها گسترش یابد.
تشکری گفت: تصمیم گرفتم از دیگر طراحان ایرانی نیز دعوت کنم تا آثار خود را به نمایش بگذارند. ما چنین جامعه طراحی پویایی داریم و من میخواستم دوباره با آنها ارتباط برقرار کنم و آن فرهنگ را به بولدر بیاورم.»

تاشاکوری قبل از نقل مکان به ایالات متحده در سال 2017، یک حرفه طولانی به عنوان طراح و کیوریتور ایجاد کرده بود و با آژانسهای بینالمللی و موسسات فرهنگی همکاری میکرد تا کشف کند که چگونه طراحی گرافیک میتواند گفتگوی اجتماعی را شکل دهد. او نمایشگاه لبنیات را فرصتی برای ایجاد پل ارتباطی بین فرهنگها میدانست، زیرا میدانست که تایپوگرافی ایرانی به ندرت در کلرادو نمایش داده شده یا حتی توضیح داده شده است.
او گفت: «در ایران، ما از راست به چپ می نویسیم، اما اعداد ما از چپ به راست می شوند. “این تفاوت نوعی ریتم و پیچیدگی ایجاد می کند. من می خواستم مخاطبان اینجا آن را تجربه کنند.”
او توضیح داد تایپوگرافی فارسی از شعر جدا نیست. سنتهای بصری پشت خط ایرانی به بیش از هزار سال پیش میرسد، به شاعرانی چون فردوسی که در منظومه حماسی «شاهنامه» گذشته اسطورهای ایران را در کنار حافظ شاعری که ابیات غزلی او درباره عشق و ایمان هنوز در خانههای ایرانیان خوانده میشود. برای قرنها، شعر و خوشنویسی با هم، در پیوندی از زبان و خط تکامل یافتند که چگونگی آموختن دیدن را توسط ایرانیان شکل داد.
تشاکوری گفت: «ما در فرهنگ خود انواع مختلفی از خوشنویسی داریم. “در سنت ما، ما به زیبایی و دکوراسیون اهمیت می دهیم. حتی کوچکترین جزئیات مهم هستند: از شکل، خط تا فضای بین.”
برای این نمایشگاه، او بر روی طراحانی تمرکز کرد که تایپوگرافی را بهعنوان شکلی از احساس و نه صرفاً کارکرد بررسی میکنند. در فضای گالری کارخانه لبنیات، پوسترهایی در ردیفهای منظمی آویزان شدهاند که رنگها برای دیوارهای سفید پشت آنها بسیار زنده هستند. آبی های برقی و زرد با خاکستری های دودی برخورد می کنند. خوشنویسی سیاه به بلوک های روشن سبز نئون تبدیل می شود.
برخی از آثار با دو زبان فارسی و انگلیسی لایهبندی شدهاند و پیامهای آنها بین دنیاها در حال چرخش است. یکی «NO WAR» را با رنگ آبی کبالت روی پسزمینه زرد میخواند. یکی دیگر، تند و تسخیرکننده، کبوتری سفید را نشان می دهد که ستونی از آتش از سرش بلند شده است. در همه جا متن احساس زنده بودن می کند و حروف مانند فیلیگر به هم حلقه می زنند و بافته می شوند.
این نمایش هنرمندانی از نسلها و قارهها را گرد هم میآورد. برخی هنوز در ایران زندگی میکنند و در محدودههای خلاقانه سخت کار میکنند، در حالی که برخی دیگر اکنون در خارج از کشور زندگی میکنند و تدریس میکنند، طراحی میکنند یا هویت دوگانه تبعیدی بودن و تبعیدی بودن را دنبال میکنند.
تشکری گفت: در این نمایشگاه دو نسل وجود دارد. هزاره ها و برخی از ژنرال Z: کسانی که طراحی را با دست یاد گرفتند و کسانی که کاملا دیجیتال بزرگ شدند. هر دو دارای روح یکسانی هستند.
یکی از این هنرمندان سیامک پورجبار، تصویرگر و طراح است که اکنون مقیم کانادا است و آثارش جایی بین سوررئالیسم و تفسیر اجتماعی قرار دارد.
او از طریق ایمیل گفت: تمرکز اصلی من همیشه تصویرسازی بوده است. “من پوسترهایم را ابتدا بر اساس یک مفهوم مصور طراحی می کنم، سپس تایپوگرافی را در ترکیب بندی ادغام می کنم. من حروف را به عنوان عناصر بصری، به عنوان بخشی از خود طراحی در نظر می گیرم.”

چهار قطعه از او در این نمایش ظاهر می شود که هر یک لایه لایه ای با اسطوره های شخصی است. شخص «زیبایی و هیولا» را از طریق خوشنویسی فارسی دوباره تصور می کند. دیگری کنسرت پرل جم را در زادگاهش رشت تصور می کند. این نمایشی است که فقط روی کاغذ وجود دارد، اما همچنان واقعی است.
او نوشت: «در فیلمی که پوستر ظاهر میشود، تصور میکردم که پرل جم در شهر من، در روز تولدم، اجرا دارد. “این زندگی من را به گروه و شهر من را به رویاهای من متصل می کند.”
برای پورجبار، طراحی آنقدر به معنای ترجمه نیست، بلکه احساس است.
او گفت: “من به قدرت طراحی برای گفتن داستان هایی که نیازی به ترجمه ندارند ایمان دارم.” هدف من رسیدن به آن نقطه احساسی است که مخاطب بتواند چیزی را احساس کند، حتی اگر نتواند متن را بخواند.
مجید کاشانی در تهران در شرایط متفاوتی کار می کند. ارسال فایل به آن سوی مرزها پیچیده است، و به همین ترتیب، خلق هنر در کشوری که بررسی های سیاسی امری عادی است. با این حال کار او، که با حروف فارسی حلقهای که به نظر میرسد بر محور خود میچرخند، سرسبز است، احساس بیبند و باری میکند.
در یکی از جذابترین قطعات نمایش، یک مار سبز رنگ که بدنهاش از خط فارسی حلقهدار ساخته شده است، روی صفحه میپیچد. حروف مانند فلس می درخشند و به دور یکدیگر می پیچند تا جایی که تشخیص اینکه زبان کجا به پایان می رسد و آناتومی شروع می شود دشوار است. این «صدای یک دست» کاشانی است، پوستر تئاتری که تایپوگرافی را به موجودی زنده و نفسگیر تبدیل میکند.
کاشانی گفت: «این بخشی از فرهنگ ماست که راههایی برای صحبت کردن پیدا کنیم، حتی زمانی که نمیتوانیم». زمانی که با خطوط قرمز و محدودیتهایی در بیان هنری مواجه میشویم، زبان بصری خود را برای عبور از مرزهای سانسور ایجاد میکنیم.»
این نوع ارتباطات رمزگذاری شده در بسیاری از طراحی های گرافیکی ایران جریان دارد، جایی که شکل ها و شکوفایی ها پیام هایی هستند که به عنوان زیبایی پنهان شده اند.
او گفت: «این زبان برای مخاطبان ایرانی واضح است، اما ممکن است برای دیگران پیچیده به نظر برسد. با این حال، طراحان ایرانی در سطح بین المللی بسیار موفق شده اند، به جرات می توانم بگویم گرافیک ایرانی به سبکی مستقل و مهم در جهان تبدیل شده است.
پوسترهای کاشانی اغلب سنت را با فوریت مدرن در می آمیزد.
وی گفت: به دلیل سابقه طولانی ایران در خط فارسی و خوشنویسی سنتی، ما به منابع تاریخی عظیم و ارزشمندی دسترسی داریم که میتوانیم آنها را مدرن کرده و در طراحی گرافیک خود از آنها استفاده کنیم.
نامههای او نسب، مقاومت و سیر تکاملی را نشان میدهد که چگونه ایرانیان یاد گرفتهاند در زمانی که گفتار همیشه آزاد نیست، خود را بیان کنند.

وی گفت: در حالی که سیاستمداران از زبان جنگ و تهدید استفاده می کنند، این نمایشگاه باعث ایجاد روابط انسانی و فرهنگی بین هنرمندان و مردم ایران و آمریکا می شود.
تشاکوری در این نمایش نیز پوستری دارد. قطعه او فلاتیرون های بولدر را به تصویر می کشد، تخته های ماسه سنگی که مانند کتابی باز از بالای شهر بالا می روند. اما به جای سنگ، برجستگی ها از متن در توپوگرافی زبان ساخته شده اند.
او گفت: “من می خواستم خانه دوم خود را نشان دهم.” من هفت سال پیش به اینجا آمدم و بولدر بخشی از داستان من شده است.
تاشاکوری در برنامه طراحی CU Boulder تدریس می کند، جایی که دانش آموزان او در حال یادگیری کار در کنار چیزی هستند که بسیاری از هنرمندان را بیشتر نگران می کند: هوش مصنوعی. دیوار پایانی نمایشگاه به زبان انگلیسی و فارسی این سوال را مطرح می کند: آیا ماشینی می تواند تایپوگرافی را حس کند؟
او گفت: «در ایران، افراد زیادی هوش مصنوعی را آزمایش میکنند، اما مثل اینجا نیست. “این محدودتر و همچنین کنترل شده تر است. محدودیت هایی وجود دارد.”
برای او، مشکل این نیست که آیا هوش مصنوعی میتواند حروفی بسازد که به نظر انسان میرسد، بلکه این است که آیا میتواند بفهمد که چرا یک انسان در وهله اول باید آن را بکشد.
او گفت: «تایپوگرافی حامل احساسات است. “این حافظه را حمل می کند. یک کامپیوتر می تواند یک شکل را تکرار کند، اما نمی داند از دست دادن زبان یا مبارزه برای آزادی خود با کلمات به چه معناست.”
او افزود: “طراحی بخشی از هویت است. اگر آن را از دست بدهیم، خودمان را از دست داده ایم.”
“ما از ایران هستیم” در 13 سپتامبر افتتاح شد و تا 11 نوامبر در این نمایشگاه ادامه دارد مرکز هنرهای لبنی. ورود رایگان است و گالری همه روزه باز است.
گفت و گوی هنرمند با تاشاکوری در ساعت 5 بعدازظهر 28 اکتبر در کارخانه لبنیات برگزار می شود و به مخاطبان فرصتی می دهد تا درباره ایده های پشت کار و داستان های هنرمندانی که آن را خلق کرده اند بیشتر بشنوند.
از هنرمندان برجسته می توان به محمدرضا عبدالعلی، مجتبی ادیبی، سینا افشار، هدی اخلاقی، رضا باباجانی، مهدی فاتحی، ناهید قهرمانی، امیرحسین قوچی بیک، حامد حکیمی، مسعود جزنی، مجید کاشانی، امیر کریمیان، مینا اشاره کرد. نسلیانی، مریم نادری، سیامک پورجبار، مهدی سعیدی، ریحانه شیخبهایی و پریسا تشکری.
برای بازدیدکنندگانی که عادت به تایپ کردن روی صفحه کلید دارند یا به متن پیشگویانه اجازه می دهند جملات خود را تمام کند، مراقب باشید: دیدن دست خط این زنده شگفت انگیز است.