بوهابا یک تقلا سخت به قله Rhinog Fach ، ما به دره عمیق نگاه می کنیم که آبهای سرد لین هیل را نگه می دارد ، سپس به غرب در چند مایل هدر ، زغال اخته و سنگ لخت به ساحل ولز. با چرخیدن نگاهم به سمت شمال ، کل شبه جزیره لین وجود دارد که به سمت شرق به اوج سال ویدفا (اسنودون) منتهی می شود ، بدون شک هزاران بازدید کننده وزن داشت. در اینجا فقط دو نفر از ما در یک منظره کاملاً صلح آمیز وجود داریم. هیچ ابرهایی در افق وجود ندارد. جای تعجب نیست
من چند دقیقه دراز کشیده ام و احساس می کنم خودم را خاموش می کنم. هیچ صدای انسانی وجود ندارد که شنیده شود ، فقط پرندگان. تابستان زود به این کوه ها رسیده است و من در هیچ جای دیگری نخواهم بود ، در آن نوع آرامش خاصی که در اوج زیر یک آسمان آبی یافت می شود ، می نوشم.
کوه ها همیشه به عنوان مکان های مناسب برای استراحت در یک روز تابستان دیده نمی شدند. آن قلمروهای بلند و دارای غبار ، شگفتی هایی را برگزار کردند که بیشتر آنها ناخوشایند هستند ، مانند ترول و شیاطین. شاید چند قوم باستانی کاملاً خوب بدانند که کوههای تابستان فوق العاده هستند ، اما آنها به نوعی برای تبلیغ این واقعیت نبودند: چوپان انفرادی ، چشم اندازهای طلا که هنوز با تب طلا مصرف نشده اند ، و کارگرانی که دیوارهای خشک را قرار داده اند – همه آنها باید شادی از لاله را در یک قله بدانند ، شاید شاهد شکل هایی در ابرها باشند.
تغییر فرهنگ و سلیقه انقلابی را به رهبری هنرمندان و شاعران ، مردانی مانند نیکلاس پوسین، که در قرن هفدهم سعی کرد با نقاشی هایی از قله های مرموز و مناظر حماسی ، مردم را به دست آورد. متأسفانه ، او نتوانست در برابر اضافه کردن یک ستون Grecian افتاده و یک پوره که در چیزهای Wispy قرار دارد مقاومت کند. 150 سال دیگر قبل از هنرمند آلمانی طول کشید کاسپار دیوید فردریش بیت های Wispy را به بالای کوه ها منتقل کرد ، پوره ها را بیرون کشید و یک نوع شاعر ناهموار را اضافه کرد و با هوای مبهم و مبهم از روی قسمتهای برجسته ای خیره شد. سرگردان او بالای دریا مه (1818 ، اکنون در هامبورگ در Kunsthalle) همچنان تحریک آمیزترین تصویر ایده آل عاشقانه است.
بعد از آن نقاشی ، تابستان در کوه ها بود de rigueur ، اما معلوم شد که کوهنورد محکم قرن نوزدهم فردریش در واقع به دنبال مکانی برای ساخت یک مرد است. در سراسر قاره ، عاشقانه های ثروتمند بودجه اسکان خوابگاه ساده را آغاز کردند ، که اغلب به طور دقیق متعادل بر روی کلاه های سرگیجه بودند. این پناهگاه های کوهستانی برای اجازه دسترسی به مردم به قله ها بسیار حیاتی بودند و به بخش عظیمی از لذت بردن از کوهها تبدیل شدند.
اولین مورد ساخته شده بود پناهگاه های Des Grands Mulets در مونت بلان در سال 1853. هنوز یک کلبه در آنجا وجود دارد که چند بار بازسازی شده است ، که در 3،051 متر (10،009ft) قرار دارد و مشرف به یخچال بوسونز است. مورد علاقه من ، ریفگیو، یک دوره کلاسیک در دولومیت ها است که در سال 1883 ساخته شده و پناهگاه نجاری ، غذاهای دلچسب و غروب خورشید حیرت انگیز است. همه عتیقه نیستند: مونت روزا در نزدیکی زرمات یک جعبه خورشیدی آلومینیومی است که بالای یخچال و فریزر گورنر قرار دارد و برای رسیدن به آن به طناب و کپامون احتیاج دارد.
بعضی از کلبه ها در واقع بسیار بالا هستند: مارگریتا در مونت روزا ایتالیایی ، در 4554 متر ، بالاترین ساختمان در اروپا است. سوئد låktatjåkko (1،228 متر) هر دو از نظر ارتفاع و عرض جغرافیایی است: 155 مایل (250 کیلومتر) در داخل دایره قطب شمال است و حتی در تابستان اغلب در برف دفن می شود. حفر درب جلو ارزش این تلاش را دارد: آنها وافل های خارق العاده با مربای Cloudberry سرو می کنند.
کارکنان این کلبه ها معمولاً جذاب و مفید هستند. با این حال ، همه میهمانان بسیار شگفت انگیز نیستند. یکی از مهمان های فرانسوی پس از ماندن در آنجا گفت: “یک بازدید کننده بریتانیایی وجود داشت که در طول شب ، همه خواب های دیگر را در امتداد نیمکت خوابگاه تحت فشار قرار داد.” پناهندگی de ciottulu di i mori در کورسیکا “او فضای خالی عظیمی را پشت سر خود گذاشت و همه ما در یک گوشه چاشنی شدیم.” (من نمی دانم که چرا اینگونه چرخیدم. من سریع خواب بودم.)
رزرو در یکی از این گنجینه ها می تواند به پایداری نیاز داشته باشد. افراد مشهور اغلب رزرو می شوند ، اما بسیاری از کلبه هایی که به آنها اشاره کردم گزینه های دیگری در این نزدیکی دارند.
در جایی که هیچ کلبه کوهستانی در دسترس نیست ، همیشه چادر لازم نیست. در کارپاتیان رومانی ، من بعد از شبهای شاداب در حال نوشیدن براندی آلو با کشاورزان در یونجه خوابیده ام. متأسفانه ، یونجه ریک با مدرن سازی کشاورزی ناپدید می شود ، اما کارپاتیان یک مقصد کوهستانی خوب هستند.
یک بار یک شکارچی محلی مرا ترغیب کرد که به شکار خرس بروم (هیچ اسلحه ای درگیر نیست). ما از میان جنگل های سایه دار کاج و چمنزارهای طلایی گلدن صعود کردیم تا سنگ گرم و ویستاهای وسیع را گرم کنیم. شکارچی هنگام تعقیب یک درخت توسط یک خرس ، یک حادثه اخیر را توصیف کرد. او این کار را با نشان دادن کوله پشتی خود ، کامل با علائم پنجه ثابت کرد. در نزول ما ، ما در یک مسیر خرس تازه گیر افتادیم و برای یک ثانیه ، عصر بتونی توسط پیچ های صاعقه آدرنالین شلیک شد.
یک واقعیت غیرقابل انکار از زندگی کوهستانی این است که می توان لحظات سعادت آرکادیایی را به طور ناگهانی به پایان رساند. شما در آفتاب بالا می روید و در یک طوفان وحشی فرود می آیید. باید غیرقابل پیش بینی باشد. هلم کراگ در منطقه دریاچه مورد علاقه شاعر عاشقانه ویلیام وردسورث بود و به همین دلیل بسیاری از آنها با طبیعت به کمون می روند.
یک وقت ناهار پرشور ، من کمی زیر قله Craggy نشسته بودم که وقتی گروهی در بالای صفحه به طور ناگهانی مادربزرگ خود را به هوا می ریزند ، از یک پیک نیک لذت می برم. پیرزن که در اثر باد گرفتار شد ، به پهلو و پایین ، مستقیم به ساندویچ که قرار بود در دهان من برود ، شلاق خورد. مراسم پراکندگی خاکستر واقعاً باید بیشتر مراقب باشد. اجداد به محل استراحت نهایی خود رفت که با ترشی برانستون لکه دار شد.
بعد از تبلیغ خبرنامه
کوه های انگلیس توسط کلبه های سبک اروپایی زنده نمی شوند ، اما ما داریم دوتاییبا انبارهای کمپینگ، انجمن خوابگاه های جوانان (یاا) ، و تعدادی خوب کلبه برای استخدام برای صعود از Rhinogydd (که اغلب به Rhinogs می رود) ، من خودم را در عقب نشینی خارج از شبکه مزرعه گارت گل ، همه چوب های زیبا و زیبا با دست ، کف پرچم و کتاب های گرد و غبار قرار دادم.
Rhinogydd غالباً به عنوان ناهموار ترین زنجیره کوهستانی در جنوب دیوار هادریان مورد توجه قرار می گیرد ، که در پنس های شمالی و Cheviots کمی سخت است ، اما مسیرها مطمئناً شیب دار و چالش برانگیز است و بسیاری از بازدید کنندگان را مهار می کند. این زنجیره در حدود 13 مایل امتداد دارد ، با بالاترین امتیاز در Y Llethr (756 متر) که پانورامای 360 درجه واقعاً خاص است. این دیدگاه البته بخش بزرگی از جاذبه است. ما بالا می رویم زیرا می توانیم بیشتر ببینیم.
چرت زدن من در مورد رینوگ فاچ توسط همراه من قطع می شود. “نگاه کن!” او می گوید. بهترین تجربیات کوهستانی تابستانی همیشه آن لحظه غیر منتظره را دارد: خرس پرش می کند و کوله پشتی شما را پنجه می کند ، انسان در پیک نیک شما زمین باقی می ماند … این نوع چیزها. من می نشینم ، ناگهان هوشیار.
“روی دیوار. پایین آنجا.”
یک پرنده وجود دارد ، سینه کم رنگ آن با خاکستری ، دم آن در دلخوری به دلیل اینکه انبوهی از پرندگان کوچکتر در حال تحریک آن است ، در حال ناراحتی است. و سپس تماس می گیرد.
من هرگز فاخته را پرنده کوهستانی در نظر نگرفته ام ، اما در آنجا 600 متر در یک تپه ولزی قرار دارد. و در همان زمان ، دور به غرب ، مه کمی بلند می شود و افق آبی پشت آخرین بیت ولز. کوههای سیاه ایرلند ظاهر شده است. یک روز تابستان در کوه ها کامل است.
محل اقامت توسط garth gایل، الف KIP Hideaway، که از 240 پوند در شب شش می خوابد