امسال ، بیش از هر زمان دیگری ، غیرممکن است که در مورد اعدام بهترین دوست من ، شیرین علمولی در 9 مه 2010 فکر کنم. من با شیرین در زندان بدنام ایران ایران آشنا شدم که در آنجا دستگیر شده ام و به دلیل آویزان شدن به دلیل تبدیل شدن به مسیحیت ، “جنایتی” که رژیم اسلامی “اگزوستایز” می خواند ، به اعدام محکوم شد. من در مارس 2009 دستگیر شدم. شرین قبلاً مدتی به عنوان یک زندانی سیاسی کرد در زندان بود.
من به عنوان یک مسیحی ، افراد زیادی از روز اول از آزادی من حمایت می کردند و به طرز معجزه آسایی ، من در ماه نوامبر آزاد شدم و سپس به آمریکا آمدم که من یک شهروند افتخار شده ام. متأسفانه ، نه جهان و نه رژیم تروریستی اسلامی به زندگی یک زن 28 ساله کرد اهمیت ندادند. شیرین ماهها را به طرز وحشیانه ای شکنجه کرد: بارها و بارها در شکمش لگد زد ، سرش را در مقابل دیوار قرار داد تا اینکه از آنجا خارج شد ، ساعت ها او را از سقف آویزان کرد و او را با کابل کتک زد. آنها فقط شکنجه های دعای اسلامی را متوقف می کنند تا اقدامات وحشیانه خود را به خدا اختصاص دهند. برای رضایت او
ماهها شرین نتوانست راه برود زیرا پوست در هنگام شکنجه از کف پاهای خود پاره شده بود. بیشتر اوقات ما در کنار هم می نشستیم و از یک پنجره کوچک به کوههای فراتر از دیوارهای زندان نگاه می کرد. او یک آهنگ کرد کرد. او آرزو داشت که فقط به کوهها راه برود ، یک بار دیگر مانند یک پرنده پرواز کند.
تقریباً هر روز با هم خوردیم و با هم صحبت می کردیم. او از من خواست كه به او قول بدهم كه اگر من آزاد شدم و او این کار را نکرد ، هرگز جلوی مبارزه با رژیم شیطانی اسلامی را گرفت.
از روز اول آزادی ، من شروع به جنگ برای آزادی او کردم ، حتی اگر خودم در معرض خطر فانی بودم. من هرگز آن روز هولناک را فراموش نخواهم کرد که از یکی از همسایگان خود که هنوز در زندان است تماس گرفتم: “مارزی ، شیرین اعدام شد” ، سپس گریه غیرقابل کنترل.
احساس کردم درگذشتم. تلفن را آویزان کردم و چند ساعت احساس کردم که انگار تمام اندامهای داخلی من یخ زده است. تمام بدن من یخ زد. من نتوانستم حرکت کنم ، صحبت کنم یا فکر کنم.
به همراه هم اتاقی من ، مریم ، که با او نیز دستگیر و محکوم به اعدام شدم و پس از آن آزاد شدیم ، با برادر شیرین به بیرون از زندان رفتیم و فقط خواستار شد تا بدنش را با عزت دفن کند. مقامات زندان دروغ گفتند. آنها به ما گفتند که جسد وی به گورستان فرستاده شده است. ما به آنجا هجوم آوردیم و آنها گفتند که آنها هرگز جسد شیرین را دریافت نکردند. ما به زندان اوین بازگشتیم و از آنها التماس کردیم که بدن او را به ما بدهند. آنها امتناع کردند ، ما را مسخره کردند و هرگونه عدالت. امروز ، هیچ کس محل دفن او را نمی داند ، اگر حتی یکی از آنها را داشته باشد.
حتی 15 سال بعد ، اعدام شیرین یکی از دردناک ترین چیزهای زندگی من است. در حال رشد در جمهوری اسلامی ، بسیاری از آنها وجود داشت. امسال باید از قتل او درس بگیریم ، زیرا رژیم اسلامی بزرگترین تهدید برای ایالات متحده و جهان است. من احساس می کنم که رهبران کشور فرزندخوانده من ، که من دوستش دارم و از آن بسیار سپاسگزارم ، با این تصور فریب می خورند که آیت الله ها می توانند با آن منطقی شوند ، که مذاکره چیزی بیش از اعمال یک احمق است.
در واقع ، جمهوری اسلامی ایران نمی تواند مجاز به دستیابی به سلاح هسته ای باشد. تحت هر شرایطی مذاکره فقط به آنها فرصت می دهد تا سانتریفیوژ خود را عمیق تر دفن کنند و اورانیوم غنی شده را که هدف غیرنظامی ندارد مخفی کنند. برای روشن شدن: اگر جمهوری اسلامی قادر به دستیابی به سلاح هسته ای باشد ، آنها از آن استفاده می کنند. آنها ایالات متحده و اسرائیل ، “شیطان بزرگ” و “شیطان کوچک” را تهدید می کنند. آنها یک چتر هسته ای ایجاد می کنند که به آنها اجازه می دهد تا سایر نقاط جهان را باج خواهی و وحشت کنند. در این مورد شکی نیست ، اما بسیاری از افراد در غرب آن را درک نمی کنند.
در حالی که همه اینها وحشتناک است ، و تهدیدآمیز است ، و به اندازه کافی می تواند همه کارها را انجام دهد تا ایران از دریافت سلاح هسته ای جلوگیری کند ، تهدید سرطانی برای گسترش ایدئولوژی شر ، افراطی اسلامی آنها: در ایالات متحده و سایر نقاط جهان وحشتناک نیست. یک بمب هسته ای می تواند میلیون ها نفر را بلافاصله بکشد ، اما ایدئولوژی خطرناک آنها کل جهان را آلوده می کند ، مانند ویروس پخش می شود و میلیون ها نفر را از طی چندین دهه از بین می برد و تهدید می کند.
دوست من شیرین گواه آن است. او دستگیر ، شکنجه و اعدام شد ، او یکی از میلیون ها ایرانی بود که به تنهایی قربانی این ایدئولوژی افراطی است. در حالی که هیچ سطحی از شکنجه در جمهوری اسلامی از مرز خارج نیست ، با توجه به پیروی دقیق آنها در قوانین اسلامی ، مجاز به اجرای یک باکره نیست. این یک عمل شناخته شده برای زنانی مانند شیرین و دیگران است که قبل از اعدام آنها به طرز وحشیانه مورد تجاوز قرار می گیرند و سطح مبهم را فراتر از تخیل قرار می دهند. این نمونه دیگری از این است که چرا مذاکرات بیهوده است و هرگز نمی توان به آنها اعتماد کرد.
من هم قرار بود یکی از قربانیان آن باشمبشر در خارج از ایران ، از طریق پروکسی های تروریستی خود در سراسر جهان از جمله حماس ، حزب الله ، حوثی ها ، رژیم اسد سوریه ، کاتایب حزب الله و سایر موارد ، میلیون ها نفر دیگر کشته و مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند. محله های گسترده “No-Go” در شهرهای بزرگ اروپایی به محاصره خطرناک نفرت اسلامی تبدیل شده اند.
ایالات متحده و جهان باید از این تهدید نجات یابد. اما دلیل دیگری نیز وجود دارد. بیش از 46 سال ، 85 میلیون ایرانی اسیر ، گروگان آیت الله ها ، قربانیان دروغ های خود هستند. آنها بارها و بارها توسط غرب به دنبال معامله هستند. بدترین این مثالها رئیس جمهور اوباما بود که در حالی که من در زندان بودم ، نه تنها در طول جنبش سبز مردم ایران را رها کردم بلکه میلیاردها دلار برای ایران فرستاد و فکر کرد که می تواند آیت الله ها را بپردازد. هنوز هم امروز ، ایرانیان اوباما را خیانت به آنها می دانند.
امروز گزارش هایی از جمهوری اسلامی گزارش شده است ، که میلیارد ها دلار در قراردادهای ایالات متحده برای بازسازی ایران ارائه می دهد ، اما این چیزی بیش از اخاذی نیست. در حقیقت ، ایالات متحده می تواند با انجام همه چیز ممکن برای پایین آوردن رژیم اسلامی ، آزاد سازی ایران و ایرانیان ، و از بین بردن بزرگترین منبع ترور و جنگ ، به پتانسیل و میلیارد های در قراردادهای بازسازی ایران دست یابد.
این همان کاری است که باید انجام شود. در حالی که نمی تواند شیرین را به عقب برگرداند ، حداقل آرزوهای او را برای ایران آزاد انجام می دهد ، و بسیاری از افراد دیگر که وحشیگری خود را متحمل شده اند.