کمتر از یک هفته قبل از عزیمت دختران به سفر تابستانی CTEEN به اسرائیل ، این برنامه به دلیل محدودیت سفر با انتخابی روبرو شد: لغو یا پیدا کردن جایگزین. داستان کامل
توسط یوسی وینشتاین
دختران تابستان CTEEN برای سفر رویایی به اسرائیل آماده بودند. ماه ها ، آنها در حال شمارش بودند ، کیف های خود را بسته بندی می کردند و مشتاقانه منتظر تابستان پر از تجربیات جدید ، مناظر نمادین و شهرها و همچنین خاطراتی با دوستانی بودند که یک عمر دوام می آورد.
با این حال ، کمتر از یک هفته قبل از عزیمت ، نگرانی های ایمنی به دلیل جنگ مداوم با ایران باعث تغییر ناگهانی شد. با محدودیت های جدید در سفر به اسرائیل ، این برنامه با یک انتخاب روبرو شد: سفر یا محوری را لغو کنید و گزینه دیگری پیدا کنید.
در طی 72 ساعت ، رهبران تابستانی CTEEN با موفقیت یک محوری برنامه کامل را اجرا کردند. پروازها رزرو شده ، اسکان جدید ایمن شده و یک برنامه سفر کاملاً متفاوت ساخته شده است. این بار ، نه در اسرائیل ، بلکه از طریق لهستان و مجارستان. در حالی که بخش پسران هفته ها بعد به اسرائیل ادامه یافت ، گروه دختران مسیری متفاوت را طی کردند و تاریخ یهودیان را در اروپا قبل و بعد از جنگ کاوش کردند.
خاخام مندی کوتلرسکی ، مدیر اجرایی Merkos 302 ، تأکید کرد: “برای این دختران ، این تجربه تابستان یک لوکس نیست ، آن یک لنگر است.” “این به آنها این قدرت را می دهد که در طول سال هویت یهودی خود را با اعتماد به نفس حمل کنند. اولویت ما این بود که اطمینان حاصل کنند که آنها از این دست نرفته اند ، مهم نیست که چه چیزی باشد.”
این محوری به لطف پشتیبانی سریع و تعیین کننده Rootone امکان پذیر شد. Rootone ابتکار عمل است که به طور معمول بر بهبود قیمت مناسب و تأثیر آموزشی سفر همهجانبه نوجوان اسرائیل متمرکز است. با این حال ، با توجه به اوضاع اسرائیل ، آنها صلاحیت کوپن 3000 دلاری خود را گسترش دادند تا فقط سفرهای اروپایی را برای این تابستان شامل شوند ، تا تعداد نوجوانانی را که می توانند تجربیات یهودی تحول دار داشته باشند در زمانی که اسرائیل به دلیل محدودیت های سفر در دسترس نبود ، به حداکثر برساند.
Rootone همچنین نوجوانان اسرائیلی را برای پیوستن به دختران CTEEN به ارمغان آورد و به همان حس اعتقاد و توانمندسازی دختران که معمولاً در خود اسرائیل به دست می آورند ، می دهد. آنها داستان ها را عوض کردند ، سؤالات سخت پرسیدند و آماده بازگشتند: با زبان و اعتماد به نفس برای صحبت کردن برای مردم خود به خانه. تحقیقات Rootone به طور مداوم نشان می دهد که این ادغام نوجوانان اسرائیل و دوستی های متقابل فرهنگی که در نتیجه شکل می گیرند ، برخی از تأثیرگذارترین جنبه های سفرهای آنها هستند.
دختران قسمت اول سفر خود را از طریق لهستان ، از ورشو تا کراکوف گذراندند و در پله های تاریخ قدم می زدند که بیشتر آنها را خوانده بودند. آنها در جایی ایستاده بودند که جوامع یک بار رونق گرفتند و جایی که از بین رفتند. در طول سفر خود ، آنها از Majdanek و آشویتس بازدید کردند ، در شتلت کراسنیک دعا کردند و یک شول تاریک و متروکه را که از قبل از جنگ احیا نشده بود ، زنده کردند ، از جمله بسیاری دیگر از توقف های دلخراش.
در هر کجا که می رفتند ، آنها را به جاهایی که توسط تاریکی غرق شده بودند ، نور آوردند. دختران در مسیرهای جنگلی در Tykochin ، جایی که کل جمعیت یهودیان در یک روز قتل عام شده بودند ، قدم می زدند. آنها گنگ زدند و گفتند تایلیم در گورستان های یهودی با سنگهای سنگی خرد شده. در شهرهایی که زندگی یهودیان یک بار رونق گرفت ، صدای ترانه ها و خنده های یهودی بازگشت.
لیورا گفت: “احساس می کنم قوی تر و بیشتر با میراث یهودی خود در تماس هستم.” “من تعادل تراژدی ها و سیمچاس را دیدم و این خاطرات را در جیب خود قرار می دهم ، جایی که ممکن است در آینده به آنها برسم.”
در حالی که در وین بود ، آنها مجبور شدند بسیاری از قلعه ها و باغ ها را در سطح شهر کشف کنند و روز را در یک پارک تفریحی به پایان رساندند. دختران اوقات خوبی داشتند و این یک روش شگفت انگیز برای پایان دادن به یک روز باورنکردنی بود.
نیمه دوم سفر آنها را با اتوبوس به مجارستان برد. در Balaton ، دختران داوطلب در یک قبرستان قدیمی و بزرگ یهودی ، تمیز کردن و از بین بردن زباله ها از سنگ قبرها بودند. آنها سنگ قبرها را خرد کردند ، علفهای هرز را پاک کردند و نام هایی را کشف کردند که هیچ کس در دهه ها از آن بازدید نکرده بود.
در براتیسلاوا ، آنها به قبر چاسام صفر رفتند و از بین رفتند. در Szentendre (خارج از بوداپست) ، آنها به کوچکترین کنیسه ای که زمانی به عنوان یک اتاق لباسشویی ایستاده بود ، گشت و گذار کردند و بعداً برای بزرگداشت جامعه ای که در جنگ از بین رفته بود ، به یک کنیسه تبدیل شدند. هنوز هم 7 بار در سال استفاده می شود.
تالی 16 ، از میامی گفت: “من با افراد جدیدی آشنا شدم ، از فعالیت ها بزرگ شدم و خیلی آموختم: از کلاس ها ، تا به حال و واقعاً از یکدیگر.” “ما خندیدیم ، آواز خواندیم ، دعا کردیم و به بررسی آنچه یهودیت واقعاً معنی دارد ، می فهمیدم که مهم نیست از کجا در جهان هستید ، چقدر مذهبی هستید ، یا فکر می کنید قرار است شما باشید. من دقیقاً مثل من با مردم ملاقات کردم ، با آنها نزدیک شدیم و ما با هم بزرگ شدیم.
این گروه با مجلات بسته بندی شده ، دوستی محکم و نوع دیگری از غرور بازگشتند. یکی که کمی ساکت تر ، کمی درونگرا تر بود و ریشه در روح آنها داشت.
با جمع بندی آن ، امرسون به اشتراک گذاشت: “این بهترین تجربه ای بود که من توانستم در مورد میراث خود بیاموزم و دوستان مادام العمر ایجاد کنم!”