توسط Eyad Abu Shakra
به سختی یک روزنامه نگار یا تحلیلگر سیاسی وجود دارد ، یا حتی یک آماتور در جهان عرب که در برخی از دهه های اخیر ، در مورد “خاورمیانه جدید” نوشته یا صحبت نشده است ، به عنوان یار در جهان عرب وجود ندارد. و با این حال ، خاورمیانه که امروز می بینیم چیزی کاملاً متفاوت از آنچه به ما گفته می شود انتظار می رود ، چه از نظر ماده و چه در شرایط پیرامون آن ، متفاوت است.
منطقه ما ، دقیقاً مانند زندگی ما و تصورات اجتماعی و سیاسی ما ، که از مختصات آشنا خارج نشده است ، تبدیل شده است. حتی می توان گفت اکنون برای همه امکانات باز است. برای روشن شدن ، این یک ضربه تند وشدید زدن به نخبگان سیاسی ما نیست ، و نه در آگاهی سیاسی مردم ما یا ظرفیت آنها برای یادگیری از اشتباهات گذشته و از آنجا ، مسیر بهتری را انتخاب می کند.
در کوچکترین
امروز ، ما در همان قایق با پیشرفته ترین و پیشرفته ترین جوامع در زمین هستیم.
همه ما با پیچیدگی های مشابه درگیر هستیم و با تهدیدهایی روبرو هستیم که از نظر منطقه یا سنت سیاسی تبعیض قائل نمی شوند. دیگر هیچ تضمینی وجود ندارد که کلماتی مانند “دموکراسی” یا “حاکمیت خوب” ، حتی در کشورهایی که روایات دموکراتیک ریشه دار دارند ، در صورت عدم وجود آنها به معنای بسیار باشد. بنابراین ، چنین مفاهیمی ، به خودی خود ، جوامع را از آشفتگی که اکنون با آنها روبرو هستند یا آشفتگی که با آن روبرو خواهیم شد ، نجات نمی دهند.
دیروز ، من شنیدم که یک متخصص برجسته می گوید که استفاده گسترده از هوش مصنوعی در زیرساخت های اساسی و روزمره زندگی بشر اکنون تنها چند ماه با آن فاصله دارد.
این در جبهه فناوری است. در جبهه سیاسی ، پرتغال به تازگی به لیست فزاینده ای از شرط بندی کشورهای اروپایی ، از طریق صندوق رأی ، در سمت راست رادیکال ، پیوسته است. در انتخابات فوری ماه گذشته ، حزب پوپولیستی ، شبه فاشیست چگا ، مقام دوم را ، درست در پشت اتحاد دموکراتیک راست راست و پیش از حزب سوسیالیست که سابقاً حاکم بود ، به مقام دوم رسید.
ظهور اخیر چگا در پرتغال ، شیوع گسترده تر پوپولیست های نئوفاسیستی در سراسر اروپای غربی را به خود جلب می کند: امثال تجمع ملی در فرانسه ، VOX در اسپانیا ، برادران ایتالیا ، اصلاحات در انگلستان ، حزب آزادی در هلند و جایگزین برای آلمان. اما این دیگر صرفاً یک مشکل اروپای غربی نیست. پوپولیسم راست راست اکنون در کشورهایی در سراسر اروپای شمالی و شرقی ، برجسته ترین مجارستان به خوبی وارد شده است.
البته ، از همه دموکراسی های غربی ، ایالات متحده تاریک ترین نمونه را ارائه می دهد. پارگی تاریخی با چند موازی در هر جای دیگر در واشنگتن در حال انجام است و نه تنها سیستم دو طرفه که مدت ها ستون سیاست نماینده آمریکا بوده است ، بلکه همان اصل جدایی قدرت ها را تهدید می کند.
همان جنبش سیاسی محبوب و پوپولیستی ، هر سه شاخه دولت را کنترل کرده است: اجرایی ، قانونگذاری و قضایی. به این ترتیب ، ما می توانیم “شاخه چهارم” غیر رسمی ، رسانه ها را اضافه کنیم. در حالی که زمانی که عمدتاً عاری از حزب سازی بود ، رسانه ها به لطف ظهور رسانه های جدید ، به یک سلاح اصلی در زرادخانه جنبش حاکم تبدیل شده اند: سیستم عامل های آنلاین ، AI و روزنامه های متعلق به الیگارشی و شبکه های تلویزیونی ، به معنای تعلیق بودجه عمومی برای رسانه های دولتی نیست.
شکی نیست که مؤسسات متعلق به چهره هایی مانند روپرت مرداک (فاکس نیوز) ، الون مسک (X) ، مارک زاکربرگ (متا) و جف بزوس (واشنگتن پست) در حال شکل دادن به فرهنگ سیاسی جدید (و شاید ماندگار) هستند. این حجم می گوید که تقریباً هر یک از 30 عضو دولت رئیس جمهور دونالد ترامپ در مدار فاکس نیوز بودند.
در همین حال ، جهان با کمال میل از تغییرات گسترده در حال انجام در چشم انداز ایالات متحده پیروی می کند. جنگهای اقتصادی موضوع بی اهمیت نیست و این واقعیت نیست که مرد در کاخ سفید مفاهیم را در مورد اینکه چه کسی متحد ایالات متحده یا دشمن است و شرکای یا رقبا آن هستند ، افزایش داده است.
با این حال ، با توجه به تحولات سریع و مداوم ، تأثیر مستقیم بر بازیکنان اقتصادی جهانی یا نیروهای نظامی و سیاسی برای هر کشور به طور فزاینده ای دشوار شده است. در نتیجه ، همه در حال تماشای ، امید ، پیش بینی – بی سر و صدا ، البته – در جستجوی گزینه های دیگر یا تلاش برای محدود کردن آسیب هستند.
در مورد خاورمیانه و جهان عرب ، ما ممکن است در میان تعاریف تغییر واشنگتن از متحدین و دشمنان آن با چالش های حتی بیشتر از دیگران روبرو شویم.
ایالات متحده یک قدرت جهانی با منافع و اولویت ها در همه جا است. بر این اساس ، فضای کمی برای احساسات وجود دارد. هیچ علاقه ای دائمی در دنیایی وجود ندارد که قوانین آن در حال تحول و تعریف مجدد باشد.
در منطقه ما ، واشنگتن رابطه استراتژیک شدیدی با اسرائیل برقرار می کند ، که به طور گسترده به عنوان تأثیرگذارترین بازیگر خارجی در سالن های سیاست آمریکا در نظر گرفته می شود. گروه های لابی آن ، بسیاری از چهره های کلیدی در کنگره را تأمین می کنند و تأثیر سیاسی زیادی را اعمال می کنند.
سپس Turkiye ، یک عضو محوری ناتو و یک قدرت منطقه ای با قدرت عظیم مذهبی ، قومی و جغرافیایی وجود دارد که به آن اجازه می دهد تا تصمیمات ایالات متحده را شکل دهد. و نکته آخر ، ایران نیز در محافل سیاست آمریکا سخنان قابل توجهی دارد. مانند Turkiye ، به عنوان یک پیوند مهم در زنجیره خاورمیانه دیده می شود. در هر دور ، تجربه نشان می دهد ، هدف واشنگتن پیروزی بر ایران است ، نه آن را نابود کنید.
در این منظره عدم اطمینان و تغییر سریع ، باید بپرسید: آیا ما به عنوان اعراب هنوز هم قادر به تأثیرگذاری بر آب و هوای منطقه ای و شکل دادن به اولویت های بازیکنان اصلی هستیم؟
- Eyad Abu Shakra مدیر سردبیر Asharq Al-Awsat است ، جایی که این مقاله در ابتدا منتشر شد. X: @Eyad1949