- من پس از سالها خیال پردازی در مورد زندگی در خارج از کشور ، به همراه شوهرم از ایالات متحده به همراه شوهرم نقل مکان کردم.
- من عاشق جامعه و فرهنگ اروپای شرقی هستم.
- اما سرانجام فهمیدم کشوری که من پشت سر گذاشتم ، زیبایی خاص خود را نیز در تنوع خود دارد.
سه سال پیش ، من سوار هواپیما شدم و به آنجا پرواز کردم اقیانوس اطلس، با گرفتن تمام کالاهای دنیوی من فقط در سه چمدان. من همه چیز را فروخته ام یا به او داده ام.
من تصمیم گرفته بودم حرکت به اروپا با شوهر جدیدم ما در کوزوو مستقر شدیم ، جایی که او به دنیا آمد و بزرگ شد. اما این بدان معنی بود که مجبور شدم زادگاه خود را ترک کنم ، ایالات متحده. عصبی بودم اما هیجان زده شدم.
من همیشه آرزو داشتم که ایالات متحده را ترک کنم و بقیه جهان را ببینم. در هر جای دیگر بسیار جذاب به نظر می رسید. اما باعث شد من از ایالات متحده خارج شوم و در آن مستقر شوم اروپای شرقی برای دیدن زیبایی های کشور من.
دور رفتن یک رویای مادام العمر بود
از زمانی که جوان بودم ، می خواستم سفر به خارج از آمریکابشر یادم است که برای پیاده روی در دهکده کوچک ویسکانسین که در آنجا بزرگ شدم و از بودن در فرانسه ، انگلیس یا حتی هند خیال می کردم.
من در مورد فرهنگ های دیگر خواب دیدم: چراغهای روشن پاریس ، رنگهای واضح a بازار ترکیهو بوی شدید ادویه جات ترشی جات از فروشنده مواد غذایی خیابانی در تایلند.
من هرگز برای تحقق آن رویا کاری نکرده ام. زندگی در راه بود: من ازدواج کردم و بعد بیوه شدم. من یک زندگی پر از مسئولیت هایی داشتم که به نظر می رسید تغییر بسیار سخت است.
من همچنین هرگز نمی دانستم کجا بروم. جهان بسیار بزرگ است و بسیاری از مکان های هیجان انگیز وجود دارد. چگونه کسی انتخاب می کند؟
خوشبختانه ، سرنوشت جواب و فرصت را برای من به ارمغان آورد
وقتی با خودم آشنا شدم شوهر دوم، انتخاب برای من انجام شد. او یک مهاجر از کوزوو بود که دنیای کاملاً جدیدی را افتتاح کرد.
وقتی برای اولین بار ملاقات کردیم ، او در فنجان های کوچک شیشه ای با قاشق کوچک چای به من خدمت کرد. جذاب بود من عاشق او و فرهنگ او شدم. وقتی از زادگاه او بازدید کردیم ، من نیز عاشق آن شدم. من در قلبم می دانستم که می خواهم به آنجا بروم.
مردم شوکه شدند – به ویژه مهاجران به ایالات متحده که از منطقه می شناختیم. آنها نمی توانند تصور کنند که برگردند.
این همه گیر بیش از یک سال تاریخ عزیمت ما را به عقب برگرداند ، اما من در نهایت ایالات متحده را ترک کرد برای شروع زندگی همیشه در خارج از کشور آرزو می کردم.
من از آن زمان زیبایی را در کشوری پیدا کردم که پشت سر گذاشتم
تجربه من در خارج از ایالات متحده چشم نواز بوده است. در تجربه من در کوزوو ، جامعه از فردیت مهمتر است. خانواده ها از نزدیک گره خورده اند. خانوارهای چند نسل هنجار بودن غیرقابل تصور است که همسایه خود را نمی شناسید. سرعت نیز کندتر است. زندگی زندگی می کند و از بین نمی رود.
وقتی برای اولین بار به کوزوو رسیدم ، آرزو می کردم ایالات متحده برخی از این ارزش ها را اتخاذ کند. اما با گذشت زمان ، من شروع به دیدن ایالات متحده در یک نور جدید کردم.
من شروع به از دست دادن تنوع ایالات متحدهبشر من در میلواکی متولد شدم ، جایی که هر تابستان ، ده ها جشنواره برای جشن گرفتن جوامع مختلف شهر برگزار می شود. همیشه قسمت مورد علاقه من در تابستان بود.
هرچه بیشتر در اروپای شرقی زندگی کرده ام ، بیشتر در مورد قدرت ایده آل های ایالات متحده فکر می کنم: آزادی ، آزادی و گنجاندن. آنها کشور وطن من را خاص می کنند ، و من حتی اگر هنوز یک اقیانوس دور هستم ، آنها را نگه می دارم.
در حالی که من در ایالات متحده احساس قوی جامعه را تجربه نکردم ، هنوز قدرت زندگی در کنار افرادی وجود دارد که چیزی شبیه شما نیستند.
در حالی که من آرزو داشتم که ایالات متحده را برای بیشتر زندگی خود ترک کنم ، این باعث شد که زادگاهم را ترک کنم تا واقعاً زیبایی آن را درک کنم.