در میان کوچههای باریک و سنگفرششده شیراز، زنی جوان به نام لیلا زندگی میکرد که قلبش پر از رؤیاهای شکستخورده و خاطراتی بود که هرگز فراموش نمیشد. لیلا، مانند بسیاری از زنان دیگر، در تلاش بود تا هویت خود را در جهانی که برای او تعریف شده بود، بازتعریف کند. او نه تنها با سنتهای محکم و سختگیرانه جامعهاش دست و پنجه نرم میکرد، بلکه با تصورات خود از آزادی و عشق نیز درگیر بود.
لیلا، که از کودکی به داستانها و اشعار فارسی علاقهمند بود، در تنهایی اتاق کوچکش به کتابهایش پناه میبرد. او در صفحات کتابها، زنان دیگری را میدید که مانند او رنج میبردند، اما هرگز تسلیم نمیشدند. این زنان، هرچند در داستانها خیالی بودند، برای لیلا واقعیتر از هرچیز دیگری بودند. آنها به او یادآوری میکردند که او تنها نیست و که رنجش بخشی از تجربهای جهانی است.
یکی از کتابهایی که لیلا را عمیقاً تحت تأثیر قرار داد، رمان "بادهای گسترده سارگاسو" نوشتهی جین ریز بود. این رمان که بازنویسی مدرن و زنانهای از رمان "جین ایر" شارلوت برونته بود، داستان زنی به نام برثا را روایت میکرد که در جامعهای مردسالار و استعماری به حاشیه رانده شده بود. لیلا، همانند برثا، احساس میکرد که صدایش شنیده نمیشود و وجودش به عنوان یک زن نادیده گرفته میشود.
روزی، لیلا تصمیم گرفت که داستان خود را بنویسد. او میخواست تجربیاتش را بر روی کاغذ بیاورد و صدای زنان دیگر را نیز به گوش جهانیان برساند. در نوشتههایش، او از تکنیکهای ادبی جین ریز الهام گرفت، از جمله استفاده از راوی نامطمئن و بازنمایی روانشناختی شخصیتها. لیلا در داستانهایش، مرزهای بین واقعیت و خیال را در هم میآمیخت و به خوانندهاش اجازه میداد تا جهان را از دریچه چشم زنان ببیند.
کارهای لیلا به تدریج توجه بسیاری را به خود جلب کرد. زنان دیگر در شیراز و فراتر از آن، با داستانهای او همذاتپنداری میکردند و احساس میکردند که سرانجام کسی هست که دردهایشان را درک میکند. لیلا، با قلم قدرتمندش، توانست نه تنها هویت خود را بازتعریف کند، بلکه به دیگر زنان نیز کمک کرد تا صدای خود را بیابند.
با ما در مرشدی همراه شوید
این داستان تنها شروع سفری است که با هم میتوانیم آن را ادامه دهیم. هر زن داستانی دارد که باید روایت شود، هر صدایی شنیدنی است. بیایید با هم گوش دهیم، بنویسیم و تغییر ایجاد کنیم. تصویر بالا تزئینی است، اما داستانها واقعیاند.
جین ریز با اثر ماندگار خود "بادهای گسترده سارگاسو"، نه تنها به زنان صدایی بخشید، بلکه نشان داد که چگونه ادبیات میتواند ابزاری قدرتمند برای بازنمایی هویت و تغییر اجتماعی باشد. لیلا، با الهام از او، این میراث را در فرهنگ و زبان خود ادامه داد و ثابت کرد که داستانها قدرتی جهانی دارند.
چه در کوچههای شیراز، چه در جزایر کارائیب، صدای زنان به گوش میرسد. این صدای ماست، این داستان ماست.