
پرچم های ملی ایران در سه شنبه ، 17 سپتامبر 2019 ، در نزدیکی یک بزرگراه اصلی از طریق تهران ، ایران پرواز می کنند. (علی محمد/بلومبرگ)
چند هفته پیش سی و پنجمین سالگرد یکی از تاریک ترین فصل های تاریخ ایران مدرن را به دست آورد: قتل عام زندان 1988بشر این رژیم با حضور در فتوای صادر شده توسط آیت الله روه الله خمینی ، بیش از 30،000 زندانی سیاسی را اعدام کرد – بیشتر آنها وابسته به سازمان موژدین مردم ایران بودند (PMOI/MEK). این اعدام ها به صورت پنهانی ، بدون محاکمه و با هدف صریح از بین بردن اختلافات سیاسی انجام شد.
برای چندین دهه ، جهان تا حد زیادی ساکت بود. فقط اخیراً سازمان ملل متحد شروع به تصدیق قتل عام برای آنچه در آن بود: جنایتی علیه بشریت ، و به قول گزارشگر ویژه سابق سازمان ملل متحد در ایران ، به نسل کشی رسید.
اما این جنایت در سال 1988 به پایان نرسید. رژیم ایران همچنان به انکار عدالت به قربانیان ، آزار و اذیت خانواده های آنها و تجلیل از قتل عام به عنوان “موفقیت تاریخی” ادامه می دهد. طبق قوانین بین المللی ، این امر این قتل عام به یک جرم مداوم تبدیل می شود.
امروز ، جمهوری اسلامی به نظر می رسد که قساوت های گذشته خود را تکرار کند. در هفته های اخیر ، دادگاه های ایران محکوم شده اند سه زندانی سیاسی -فارشاد اتمی-فار ، مسعود جامی و آلیرزا مارداسی-به دو برابر حكم مرگ و شرایط زندان اضافی ، پس از سالها شكنجه و سلولهای انفرادی. تنها جرم ادعا شده آنها: ارتباط با MEK. دو نفر دیگر ، سامان و داود هورمات-نجاد ، به اتهامات مشابه احکام طولانی زندان دریافت کردند. ده ها زندانی سیاسی در حال حاضر در حال اعدام هستند و هفت مورد از حكم آنها كه قبلاً توسط دیوان عالی رژیم تأیید شده است.
این یک افزایش تصادفی در سرکوب نیست – این یک کمپین محاسبه شده از ترس و مجازات است. مقامات رژیم و رسانه های دولتی آشکارا از قتل عام سال 1988 به عنوان “سابقه موفق” ستایش کرده و خواستار تکرار آن شده اند. این رژیم نه تنها با عدم مقاومت داخلی بلکه با ادامه سکوت جامعه بین المللی جسارت می شود.
در داخل زندان های ایران ، این تهدید فوری و در حال رشد است. سعید ماسوری، یکی از طولانی ترین زندانیان سیاسی این کشور ، که اکنون در 25 سال حبس خود ، در پیامی که از زندان قاچاق شده است ، هشدار داد که احکام مرگ اخیر بخشی از یک برنامه گسترده تر برای از بین بردن زندانیان سیاسی است ، و تاکتیک های مورد استفاده در سال 1988 را تکرار می کند.
مسئولیت عمل به طور جدی با جامعه بین المللی – به ویژه ملل دموکراتیک مانند ایالات متحده ، کانادا و اعضای اتحادیه اروپا – است. کانادا ، به عنوان دارنده رسمی قطعنامه آینده مجمع عمومی سازمان ملل در ایران ، باید اطمینان حاصل کند که قطعنامه ای که در ماه نوامبر به آن رای داده می شود ، شامل یک مرجع واضح و واضح به قتل عام 1988 است و خواستار پاسخگویی است. این نه تنها موضوع عدالت تاریخی است – بلکه آزمایش عزم جامعه بین المللی برای جلوگیری از ظلم و ستم انبوه دیگر است. سکوت اکنون تکرار اشتباهات گذشته است. تهران سکوت را به عنوان چراغ سبز برای اعدام های انبوه تعبیر می کند. تردید به عنوان همدستی تلقی می شود.
مأموریت واقعیت سازمان ملل در ایران باید فوراً به این بحران تشدید کننده پاسخ دهد. این باید تحقیقات فوری در مورد رفتار با زندانیان سیاسی انجام دهد ، نیاز به دسترسی نامحدود به تسهیلات بازداشت داشته باشد و مقامات ایرانی را برای هرگونه اعدام یا سوءاستفاده های بیشتر پاسخگو باشد. جامعه بین المللی باید با هر ابزار دیپلماتیک ، سیاسی و حقوقی موجود از این مأموریت پشتیبانی کند.
در عین حال ، دولت های دموکراتیک باید محکومیت های جدی در مورد احکام مرگ جدید و حمله گسترده تر به مخالفت های سیاسی را صادر کنند. دیپلمات های ایرانی برای دریافت اعتراضات رسمی باید احضار شوند. تحریم های هدفمند باید بر همه مقامات – قضایی ، زندان و امنیت – که در شکنجه ، قتل های غیرقانونی و بازداشت های غیرقانونی دخیل است ، اعمال شود.
این یک لحظه تعیین کننده برای رهبری جهانی است. جهان باید روشن کند که این بخش دیگری از قتل های مجازات دولت در ایران را تحمل نخواهد کرد. انجام هر کاری کمتر می تواند خیانت به عمیق ترین اصول ما باشد – و سوءاستفاده از مسئولیت مشترک ما برای جلوگیری از جرم دیگری علیه بشریت.
بگذارید منتظر نباشیم که نسل دیگری به شرم و شرم از آنچه که نتوانستیم انجام دهیم نگاه کنیم. اکنون زمان عمل است.
J. Kenneth Blackwell سفیر سابق ایالات متحده در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل در ژنو است.