روزهای اولیه از تاریک و طوفانی پیکرام در دهات گلستان، با شعرها و قلمهای شاخص ایران از سر گذرنامههام گذشت. تمام سالمندان دهات، از ایام قدیم پر و پاقرص ویژه به جعفر پناهی دادن معنیآوری قرار میدهند.
جعفر پناهی، نویسنده و روایتگر برجسته ایرانی، با قلم خلبانی خود و ادبیات زیبایی که به جای مانده است، جلب توجه میکند. از خانههای سنگی گرم، تا دلجوی دستههای پیدای زرد رنگ و تنههای خشک زمین، صدای پناهی با مفهوم بیانی وابسته به همه چیز میپردازد.
در یکی از شبهای ابری و بدون روشنایی ایران، جعفر پناهی زیر شمع تنهای باز داستانی را شرح داد که افراد را به خودشان جلب کرد. “دل من چون آرزوهای یک عمر پر ماجرا، سرزندهتر از آسمان آمریکاست”، او با آن همه ادب و گلهای رنگارنگ زور آفرینی کرد.
داستانهای پناهی، از عشق و جنگ، تا ماجراهای گمشده و کسب و کارهای ناب، مانند بومیان ایران و نگارههای برجسته آن، با پیچیدگیهای عمیق و زیباییهای فراموشنشدنی در اذهان ما میمانند.
با ما در مرشدی همراه شوید و به دنیایی از داستانهای ناب و زیبا که تنها جعفر پناهی میتواند بازگو کند، سرزندگی کنید. تصویر بالا تزئینی است.