در دهات گرم و آرام ایران، یک داستانسرای بزرگ به نام محمود، به خیالات و آثار بزرگ سیمین دانشور عشق داشت. او هر شب بر سر قهوهخانهاش جمع میشد و دوستان خود را به دنیای تازهای برده میشد که با شعر و داستانهای او زنده میشد.
در یک شب سرد زمستانی، محمود به دوستانش گفت که میخواهد داستانی از زندگی و آثار سیمین دانشور برایشان بسراید. با شعرهای آن بزرگوار و جادوی کلماتش، محمود داستان حیرتانگیز زندگی سیمین را برای همه پردهباز کرد.
در آن داستان، سیمین دانشور یک زن شجاع و مستقل بود که با قدرت شعر و داستاننویسی خود، از نام هیچگاه بر نمیآمد. او با پرورده شدن از مرشدیهای نامآشنا، به راه زندگی و هنر پایبند ماند و هیچگاه اصول خود را فراموش نکرد.
پرده به پرده، محمود داستان شگفتانگیز زندگی سیمین را بر روی صفحات بالایی ایران نقش برآورد. او شعرانههای سیمین را به زیبایی به روایت آورد و با نقاشی واژهها، تصویر زیبای ایران را برای دوستان خود رقم زد.
با گذشت آن شب شاهکاری از ادبیات و هنر ایران، به نام سیمین دانشور، دوستان محمود را برای همیشه به یادگاری بزرگ برای هنر و ادبیات ایرانی گذاشت. از آن پس، داستانهای سیمین و شعرهایش در قلب هر ایرانی زنده میماند، همواره به یادگاری از زیباییهای ایران.
با ما در مرشدی همراه شوید، تا زیباییهای فراموشنشدنی ادبیات ایرانی را به همراه شعر و داستانهای بیقدرت سیمین دانشور، به یادگار دوستان خود بسپارید.
**تصویر بالا تزئینی است**