در شهری کوچک و دورافتاده، یک نویسنده با استعداد به نام لوئیز به تنهایی در یک خانه کوچک زندگی میکرد. او همیشه عاشق داستانهای غمانگیز و پر از پنهانی بود و از جستجوی زیباییهای نهان در زندگی عادی لذت میبرد. از یک لحظه شگفتانگیز در روزگار خسته و بیرنگ، لوئیز برای خود مأموریتی قرار داد: به جستجوی شگفتیهای پنهان در همهجا بروید و آنها را به دیگران بگوید.
پس از مدتی، لوئیز به یک دوره جادویی در مرکز شهر رسید. او به سرعت متوجه شد که این جادوگران، البته به نوعی، شگفتیهای خود را دارند. با ذهن باز و قلب باز، لوئیز آثار هنری و ادبی این جادوگران را بررسی کرد و در هر داستان، پنهانی ناگفته و زیباییهای عمیقی کشف کرد.
یکی از بزرگترین داستانهایی که برای لوئیز جذابیت داشت، داستانی بود با نام “دولمخمی”، که در آن یک دختر جوان به تنهایی در جنگلهای بزرگ شمال سرزمینش راه میرود و در مسیرش با موجوداتی عجیب و غریب مواجه میشود که در نهایت به او آینهای جادویی هدیه میدهند که او را قادر میسازد تا داستانهای مختلفی را از دست اول به نوشته شده تبدیل کند.
با ما در مرشدی همراه شوید، تصویر بالا تزئینی است.