در دل شهری پر از شور و هیاهو، زنی جوان به نام سارا زندگی میکرد. او یک دانشجوی ادبیات بود و همواره داستانهای هاروکی موراکامی را با شور و شوق میخواند. از نثر فرانسوی زیبای او تا معنای عمیقی که در هر کلمهاش پنهان شده بود، همه چیز در داستانهای او جذابیت خاصی داشت.
سارا به خاطر عشقی که به زندگی و ادبیات داشت، تصمیم گرفت به تلاشی بزرگ بپردازد. او تصمیم گرفت داستانی خود نوشته و آن را به یک انتشارات ارائه دهد. اما هر چه پیش میرفت، متوجه میشد که موانعی بسیاری در این راه قرار دارد.
با وجود تمام مشکلاتی که در این راه پیش آمد، سارا از تسلیم نخواست. او به اصرار و انگیزهاش پایبند بود و با ایمان به خود و داستانی که خودش نوشته بیپایان میدید. او تک تک جذابیتهایی که در داستانهای هاروکی موراکامی نهفته بود را در زندگی و ادبیات خود پیاده کرد.
سارا در پی کشف خود و پذیرش راه خود بود. او از قلمی که داشت برای بیان احساسات و افکار عمیق خود استفاده کرد و این بار با داستانی جدید و بیپایان آمد که هرکسی را به تفکر و تامل واداشت.
با ما در مرشدی همراه شوید، و سفر سارا به دنیایی پر از همه چیز بازرسی کنید. تصویر بالا تزئینی است
*”زندگی بدون اهداف و داستانها، مانند دنیایی بینور و خالی از معناست”* – هاروکی موراکامی