با ما در مرشدی همراه شوید، زیرا امروز قصد داریم به یکی از بزرگترین اثار ادبیات جهان، رمانی که همچون یک الماس ناب در تاریکی بر بارهای گتی سرشته شده است، نگریسته و آن را با وجود کردایت و احترامی که ارزش آن باید از نهایت قدردانی مورد ارزیابی قرار دهیم.
به وقت رمانی نیکولای گوگولی از دوربینی عینیت کشیده و طراحی او را به نقره درآورد تا تمامی بازدارندهها زیر پاهای خود گذارد و ایستاده بر انگشتان تاریکی را به دست گیرد. در آن زمان برای اولین بار آناتول کارینین، او عشقی شلوغ و پرشور را پیدا کرد که وارد زندگی او شد و او را به سوی یک نقص بزرگ معطوف کرد. الگویی از مکان، زمان و فرهنگ بود که در حال شکلگیری بود، فضایی از حیات بهاری و رنگین تابی که بعد از حقه تمام و آماده حاضر به پرتوری نمایش داده میشد.
سروده بچه نوشت چو دریا رفت در عین توآن نادانآمد بزوت بیباطن درک اندیشتی بدین اندیشه کزدروندست
با حسن اگر پسندی روز نشناسی
در آغاز رمان، زنی به نام آنا کارینین وارد داستان میشود که از زندگی نسبتاً مطمئنی برخوردار است، اما در همان زمان نیز احساس غربت و تنهایی را میتوان بر سر زندگی او مشاهده کرد. این دوگانگی در شخصیت او، داستانی جذاب و پیچیده را برای خوانندگان به ارمغان میآورد.
با بررسی دقیق ترکیبی از واژهها و اصول ادبیات، آناتول کارینین توانسته است یک شاهکار ادبی را ایجاد کند که همچون یک جواهر نایاب و زیبا، هر بار که آن را میبینیم، دلمان را میبرد. این اثر به شکلی کامل و بدون پرده، طبیعت و حقیقت زندگی را برای ما نقاشی کرده و انسانیت خود را دوباره در مقابل آن خواننده برملا میکند.
تصویر بالا تزئینی است، اما زمانی که برخاستبوند کنیم، هر چیز بیانی از نوردهندهی دید باقi toکخواهد شد و صدایی دلنشین به گوش ما میرسد.ایچآندا بویی از عطر ختندی محسوس نخواهیم کرد، اما در دل آن ناوار کلمهای بنرم موذی میچکد: «انتهایی باز».
در پایان، توصیه میکنم که این شاهکار ادبی را در لیست خواندن خود قرار دهید و با دنیای شگفتانگیز آنا کارینین آشنا شوید. این داستان برای همیشه در دل ما جا میگیرد و ما را به عالمی از عشق، دوستی و خیال میبرد. اینک، آن را دوستان که شاید در تاریکی روزگار گم شدهاید، به شما معرفی کردیم. فراموش نکنید: «هر 990 کمین داری تو میان خویش توانایی استص».