آتش بس شکننده در غزه منعکس کننده تسریع تنظیم مجدد در خاورمیانه است، زیرا مانورهای نظامی ایالات متحده جای خود را به توسعه اقتصادی ترویج شده توسط کشورهای عربی، چین و جنوب جهانی داده است.

مردم پس از اخبار مربوط به آتش بس جدید غزه، 9 اکتبر 2025، استقبال می کنند.
در 9 اکتبر، زمانی که آتش بس غزه اجرایی شد، به عنوان اولین مرحله از یک طرح صلح 20 ماده ای که توسط کاخ سفید تهیه شده بود، در نظر گرفته شد. نه اسرائیل و نه حماس طرح کامل را دوست نداشتند. اما اولی توسط ترامپ و دومی توسط مجموعه ای از کشورهای عربی به ویژه قطر، مصر و ترکیه تحت فشار قرار گرفتند. این همان چیزی بود که آتش بس تحمیلی را منحصر به فرد کرد.
اما این یک طرح صلح نیست. این یک طرح آتش بس شکننده است که می تواند در طول زمان به چیزی پایدارتر تبدیل شود. یا مانند تلاش های قبلی برای آتش بس تضعیف شده است.
این نشان دهنده توازن مجدد کشورهای عربی بزرگ در خاورمیانه گسترده تر است، زیرا آنها به دنبال تغییر تدریجی از دهه ها بی ثباتی به توسعه اقتصادی هستند.
از آتش بس تا صلح؟
در مرحله اول طرح صلح، دو طرف با مجموعهای از پارامترها موافقت کردند – از جمله آتشبس، عقبنشینی نظامی، آزادی گروگانها و اسیران، استقرار نیروها و مهمتر از همه افزایش ارسال کمک.
منبع: کاخ سفید، CFR
https://www.instagram.com/p/DPxAxKLDAbg/
اما شیطان در جزئیات اجراست. بازسازی زیرساخت ها واقعاً آغاز نشده است و کمک های غذایی ناکافی تقریباً 2 میلیون فلسطینی را در آستانه زمستان در بلاتکلیفی خطرناک قرار داده است.
آنچه طرح ترامپ را به کشورهای عربی فروخت، این بود که هیچ فلسطینی مجبور به ترک غزه نخواهد شد و اسرائیل موافقت خواهد کرد که نوار غزه را اشغال یا ضمیمه نکند. برای دستیابی به اهداف آرزویی، این طرح به جز تشکیل یک نیروی بین المللی ثبات، راهنمایی کمی ارائه می دهد. حکومت انتقالی تکنوکراتیک توسط یک کمیته فلسطینی، تحت یک هیئت بین المللی به ریاست ترامپ و رهبری آن تونی بلر، نخست وزیر سابق بریتانیا; غیرنظامی شدن توسط یک گروه نظارتی مستقل؛ و اصلاحات اقتصادی توسط هیئتی از کارشناسان.
این طرح به بودجه بازسازی که تخمین زده می شود بیش از آن هزینه داشته باشد، توجهی نمی کند 50 میلیارد دلار. که به طور قابل توجهی کمتر از 68 میلیارد دلار اسرائیل هزینه جنگ غزه خود را در سالهای 2023-2024 به تنهایی با تسلیحات و تامین مالی عمدتا توسط ایالات متحده پرداخت کرد
عوامل بی ثباتی منطقه ای
از سال 1945، هژمونی ایالات متحده در خاورمیانه بر آن تکیه کرده است خرید نفت، فروش سلاح، وابستگی به کمک و تغییر رژیم. پرزیدنت ترامپ پس از اولین دوره ریاست جمهوری خود بر اساس توافقنامه آبراهام (1-2020) بنا شده است. مجموعه ای از توافقات دوجانبه برای عادی سازی روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی به رهبری امارات متحده عربی (امارات متحده عربی) و بحرین. با خرید انبوه نفت از ریاض و فروش تسلیحات به آن، هدف این است که عربستان سعودی به توافقنامه بپیوندد.
از دیدگاه آمریکا و اسرائیل، منافع غرب در منطقه توسط «نیابت های ایران» در غزه (حماس)، لبنان (حزب الله)، یمن (حوثی ها)، عراق (گروه های مختلف) مورد تهدید قرار گرفته است. پس از جنگ غزه، آنها معتقدند که محور به شدت تضعیف شده است.

نگاه غرب به نفوذ ایران در خاورمیانه. (منبع: Grasp Strategist/Axis of Resistance, CC BY-SA)
اما مشکل اینجاست: این دیدگاه عملاً یک قرن مداخله استعماری در خاورمیانه، پاکسازی قومی اسرائیل و انتقال اجباری جمعیت (1948-49، 1967، 2023-25)، تحریم های ایالات متحده (ایران، عراق، لیبی، سومالی، سودان جنوبی، سودان، سودان، ایران، ایران، یمن)، تلاش های ایالات متحده در سوریه را نادیده می گیرد. یمن، غزه) و جنگ های آمریکا پس از 11 سپتامبر در منطقه (ایران، عراق، یمن).
کشورهای منطقه بیشتر بیثباتی در منطقه را به اسرائیل و آمریکا نسبت میدهند سرریزهای نامطلوب بزرگبه کشورهای عربی مجاور
ایجاد توازن مجدد در خاورمیانه در حال تغییر
عربستان سعودی هم نسبت به جدایی ایالات متحده از منطقه، که ترتیبات امنیتی کنونی کشورهای خلیج را تضعیف می کند، و هم از تعامل بیش از حد ایالات متحده در منطقه، که به نظر می رسد باعث افزایش جسارت نظامی اسرائیل و هژمونی فزاینده در منطقه می شود، نگرانی دارد.
در حالی که ریاض در حال تقویت خودمختاری استراتژیک خود و تنوع بخشیدن به مشارکت های خود است، چین به عنوان شریک تجاری اصلی پادشاهی جایگزین واشنگتن شده است. به موازات آن، کشورهای عربی بزرگ منطقه، از جمله مصر، ترکیه و کشورهای حوزه خلیج فارس، مانند عربستان سعودی، قطر و بحرین، و ایران، بر اساس طرح کمربند و جاده به رهبری چین بنا میشوند.
عربستان سعودی با فروش نفت به ارزهای مختلف، یکی از بزرگترین تامین کنندگان نفت چین است. از این کشور برای پیوستن به بریکس دعوت شده است که مصر، ایران و امارات متحده عربی به عنوان اعضای آن حضور دارند. در واقع، روابط تجاری و سرمایه گذاری خلیج فارس و چین اکنون فراتر از صنایع انرژی در حال رشد است.
برای دههها، دولتهای ایالات متحده شکافهایی را بین عربستان سعودی و ایران ایجاد کردند. اما در مارس 2023، این دو کشور پس از توافقی با میانجیگری چین، روابط خود را از سر گرفتند. تنش زدایی پس از 7 اکتبر ثابت کرده است که از پادشاهی در برابر حملات ایران و حوثی ها محافظت می کند. بیشتر – اگر نه همه – مواقع.
در آگوست 2024، پکن دومین جاده ابریشم را در منطقه ایجاد کرد. در جولای 2025، چین و مصر همکاری های دوجانبه خود را در بخش های مختلف اقتصادی گسترش دادند.
چگونه حملات قطر بازسنجی ها را تسریع کرد
در 9 سپتامبر، موشکهای اسرائیلی به دفتری در قطر اصابت کردند که در آن مذاکرهکنندگان ارشد گروه فلسطینی حماس درباره آخرین پیشنهاد ترامپ برای آتشبس بحث میکردند. ترورهای هدفمند برای چندین دهه یک هنجار اسرائیلی بوده است. اما این حمله در خاک یکی از شرکای امنیتی آمریکا و بدون هیچ هشداری به قطر رخ داد.
ترامپ و فرستاده ویژه او استیو ویتکاف، با نگرانی از اینکه تلاشهای صلح آنها از ریل خارج میشود، تصمیم گرفتند تا با آغاز مذاکراتی که منجر به آتشبس شد، بحران را به نفع خود تبدیل کنند.
چیزی که این دو ندیدند، عربستان و پاکستان بود پیمان دفاعی تنها دو هفته بعد، بین محمد بن سلمان، ولیعهد و محمد شهباز شریف، نخست وزیر. بر اساس این پیمان، «هر گونه تجاوز به هر یک از کشورها، تجاوز به هر دو تلقی خواهد شد».
پس از آن، خواجه محمد آصف، وزیر دفاع پاکستان پیشنهاد کرد که این پیمان شامل یک چتر هسته ای نیز می شود. متعاقباً اظهار نظر خود را پس گرفت.
کم اهمیت جلوه دادن پیمان و پیامدهای بلندمدت آن به نفع ایالات متحده است. با این حال، منابع دیگر می گویند پاکستان چتر هسته ای خود را به عربستان سعودی گسترش داده است.
کسوف برتری هسته ای اسرائیل
از قضا، بحث هسته ای اولین بار توسط کاخ سفید در ژوئن و با حمله آمریکا به سه سایت اصلی هسته ای در ایران مطرح شد. اما مسیر آمریکا و اسرائیل به سمت خطرات هسته ای در این منطقه پیش از جنگ شش روزه 1967، زمانی که نخست وزیر لوی اشکول به طور مخفیانه به دانشمندان رآکتور هسته ای در دیمونا دستور داد تا در صورتی که «نیروهای عربی بر دفاع اسرائیل چیره شوند» دو دستگاه هسته ای خام را مونتاژ کنند، هموار شده بود.
در روزهای اولیه جنگ یوم کیپور در سال 1973، کابینه نخست وزیر گلدا مایر سیزده بمب اتمی 20 کیلوتنی داشت که با پتانسیل تخریب بیشتری نسبت به بمب اتمی هیروشیما مونتاژ شده بودند. در سال 1981، اسرائیل رآکتور هسته ای اوسیراک عراق را نابود کرد. این حمله باعث شکل گیری دکترین هسته ای بگین شد که به هیچ کشور منطقه ای “متخاصم” اجازه نمی دهد توانایی نظامی هسته ای داشته باشد.
امروزه، تخمین مرسوم این است که ذخایر هستهای اسرائیل شامل 90 کلاهک هستهای است که این کشور کوچک را نهمین قدرت هستهای بزرگ جهان میسازد (با 170 کلاهک هستهای، پاکستان در رتبه هفتم قرار دارد). با این حال، برخی از تحلیلگران معتقدند که این رقم اسرائیل می تواند به 200 تا 400 سلاح هسته ای برسد.
نیروهای هسته ای جهانی (منبع: نویسنده سقوط اسرائیل، 2024)
دکترین بگین بر انحصار هسته ای اسرائیل به عنوان یک عامل بازدارنده منطقه ای تکیه دارد. اما با توافق عربستان و پاکستان، این دکترین در هاله ای از ابهام قرار دارد.
آنچه عربستان سعودی می خواهد
تا قبل از حملات اسرائیل و آمریکا به تأسیسات ایران، گفته می شد که عربستان سعودی از افزایش فشارهای آمریکا بر ایران و تضعیف شبکه نیابتی ایران توسط اسرائیل سود می برد. اما کشورهای حاشیه خلیج فارس بر این باورند که مداخله جویانه بیش از حد ایالات متحده می تواند بدتر از عدم تعامل ایالات متحده باشد. از نظر عربستان، یک نظم منطقهای که توسط اسرائیل دیکته شده و توسط ایالات متحده امکانپذیر شده است، فضای ناکافی را برای موضع محکم عربستان باقی میگذارد.
سعودیها اتکای خود را به آمریکا برای امنیت میشناسند، اما از روابط خود با چین استفاده میکنند و به طور فزایندهای بر منافع ملی و منطقهای خود در خلیج فارس بنا میکنند. پیمان دفاعی عربستان و پاکستان منعکس کننده این تلاش برای استقلال بیشتر امنیتی است و طبق گزارش ها، واشنگتن تنها پس از امضای آن از این توافق آگاه شده است.
اولویت اصلی محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، ابتکار بزرگ مدرنیزاسیون چشم انداز 2030 است. آینده آن به ادغام پادشاهی در اقتصاد بین المللی، ایمنی و امنیت، برای جذب گردشگری و سرمایه گذاری خارجی و ایجاد تحول اقتصادی مبتنی بر نوآوری بستگی دارد.
این پروژه عظیم نیازمند صلح و ثباتی است که سرمایه گذاری چینی در عربستان سعودی و خلیج فارس ایجاد می کند. اما بر اساس نوعی توازن منطقه ای است که واشنگتن دیگر نمی تواند آن را تقویت کند.
نویسنده از دکترین نابودی (2025) و سقوط اسرائیل (2024)دکتر دن اشتاین باک، استراتژیست دنیای چندقطبی، بنیانگذار گروه تفاوت است و در موسسه هند، چین و آمریکا (ایالات متحده)، موسسه مطالعات بینالمللی شانگهای (چین) و مرکز اتحادیه اروپا (سنگاپور) خدمت کرده است. برای اطلاعات بیشتر، ببینید https://www.differencegroup.net/
