در آوریل 1980 ، رئیس جمهور جیمی کارتر عملیات Eagle Claw را مجاز کرد ، AN عملیات نظامی نادرست برای نجات گروگان های آمریکایی که در سفارت ایالات متحده در ایران برگزار شد. از آن زمان ، هر رئیس جمهور آمریكا حداقل یك مداخله نظامی – معمولاً بیش از یك – در خاورمیانه و شمال آفریقا دستور داده است.
تحت رونالد ریگان ، بمباران لیبی و استقرار تفنگداران دریایی به لبنانبشر تحت جورج HW بوش ، عملیات طوفان صحرا وجود داشت. تحت بیل کلینتون ، حملات هوایی علیه رژیم صدام حسین در عراق و مخالف القاعده در سودانبشر تحت جورج دبلیو بوش ، حمله به عراق. تحت باراک اوباما ، یک کمپین هواپیمای بدون سرنشین ضد تروریستی چند کشور ، سرنگونی رژیم معما القاجدافی در لیبی ، و بازگرداندن سربازان آمریکایی به عراق برای مبارزه با داعش. تحت دوره اول دونالد ترامپ ، یک کمپین گسترده علیه داعش ، حملات موشکی علیه رژیم سوریه و ترور هدفمند قدرتمندترین رهبران نظامی ایرانبشر در زمان جو بایدن ، اعزام سربازان آمریکایی به منطقه پس از 7 اکتبر 2023 ، حمله و حملات هوایی علیه شورشیان حوثی های یمن.
اکنون ، در دوره دوم خود ، ترامپ از روبیکون دیگری عبور کرده است و به اولین رئیس جمهور ایالات متحده تبدیل شده است از نیروی نظامی استفاده کنید در خاک دشمن دیرینه آمریکا ، ایران. گرچه آتش بس اکنون اعلام شده است ، اما بسیار ممکن است که این بحران فقط به خصوص در صورتی آغاز شود. بنا بر گزارش ها ، سازمان های اطلاعاتی معتقدندبسیاری از برنامه های هسته ای ایران پس از اعتصاب هنوز دست نخورده است.
محور ترامپ نسبت به خاورمیانه یک چرخش شگفت آور از این رئیس جمهور است. این پیام بسیار متفاوتی از ارسال او در عربستان سعودی درست در ماه گذشته است وقتی او دفع کرد “نئوکون ها” و “مداخله گرایان” برای تلاش های بدبختانه برای بازسازی منطقه از طریق زور. ترامپ دارد در گذشته گفت، با اشاره به جنگ عراق ، “رفتن به خاورمیانه بدترین تصمیمی است که تاکنون در تاریخ کشور ما گرفته شده است” ، و او به طور کلی به نظر می رسد منطقه را – جدا از کشورهای ثروتمند خلیج فارس – به عنوان یک منطقه مشاهده می کند منطقه جنگ ناامید با کمی برای ارائه ایالات متحده.
در حالی که او اغلب در تلاش برای عقب نشینی سربازان در اولین دوره خود توسط مشاوران هاوکی ، این بار تحت الشعاع قرار گرفت بسیاری از منصوبان ارشد وی به اصطلاح “مهارکننده” بوده اند که از تعهدات نظامی ایالات متحده در خارج از کشور یا “اولویت بندی کننده” حمایت می کنند ، که می خواهند توجه خود را به آنچه که به عنوان چالش مهمتر از سوی چین ایجاد می کنند ، جلب کنند. تا همین اواخر ، به نظر می رسید که آنها دست بالایی دارند. اما در بحران فعلی ، ایالات متحده دارایی های مهم نظامی را جابجا کرد از اقیانوس آرام به خاورمیانه به تجمع برخی از مقامات پنتاگونبشر
تمایل اعلام شده برای پایان دادن به “جنگهای بی پایان” در خاورمیانه و تغییر به اولویت های بزرگتر چیزی است که دولت ترامپ با دو ریاست جمهوری جنگ پس از عراق دیگر مشترک است. باراک اوباما به دلیل مخالفت خود با جنگ در عراق ، بخش عمده ای از آن انتخاب شد. در سال 2011 ، وزیر امور خارجه وی ، هیلاری کلینتون ، وعده “محوری” به آسیا و اقیانوس آرام برای اولویت های سیاست خارجی ایالات متحده. بهار عربی و ظهور داعش در این زمینه قرار گرفت و عبارت “محوری به آسیا” به یک شوخی در حال اجرا در محافل سیاست خارجی ایالات متحده تبدیل شد. جو بایدن سربازان آمریکایی را از افغانستان خارج کرد-نه یک کشور خاورمیانه بلکه بسیار “جنگ بی پایان” باستانی دوره پس از 9/11-و یک چشم انداز سیاست خارجی را تأکید کرد رقابت قدرت عالی با چینبشر مشاور امنیت ملی وی به طرز بدنام خاورمیانه را “ساکت تر از آنچه در دهه ها بود” توصیف کرد ، درست چند روز قبل از حملات 7 اکتبر ، آن ساکت را خرد کرد و اولویت های رئیس خود را تغییر داد.
برایان کاتولیس ، همکار ارشد موسسه خاورمیانه گفت: “در حال حاضر ، رئیس جمهور ترامپ همان چیزی را که من آن را” مایکل کورلئون “می نامم ، دارد و در بعضی از مواقع ، هر رئیس جمهور یکی از آنها را دارد.” خط معروف آل پاچینو در پدرخوانده سوم، “درست وقتی فکر کردم بیرون هستم ، آنها مرا به عقب می کشند.”
اما چرا این پویا تکرار می شود؟ چرا ، 45 سال پس از عملیات Eagle Claw و 22 پس از حمله به عراق ، آیا ارتش ایالات متحده نمی تواند “از این منطقه” خارج شود؟
خاورمیانه هنوز هم مهم است … و هنوز هم مشکلات زیادی دارد
یکی از دلایل مهم اینکه ایالات متحده به بحران های خاورمیانه کشیده می شود این است که این بحران ها اتفاق می افتد.
امیلی هاردینگ ، تحلیلگر سابق سیا که هم اکنون در مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی است ، گفت: “خاورمیانه منطقه ای برای تحمل منافع امنیت ملی ایالات متحده است و از پایدار نیست.” “و در نتیجه ، ما می خواهیم تا زمانی که به چیزی شبیه به ثبات برسد ، کشیده شویم.”
چرا این یک علاقه مهم است؟ پاسخ ساده اقتصاد است. خاورمیانه شامل دو مورد از مهمترین نقاط ضعف اقتصاد جهانی است: تنگه هورموز ، که از طریق آن 20 درصد از نفت جهانی جریان می یابد و دریای سرخ ، که از طریق آن 12 درصد از تجارت جهانی تا زمان حمل و نقل جریان می یابد با حملات حوثی ها مختل شدبشر
شعارهای “بدون خون برای نفت” معترضین جنگ عراق یک توضیح بیش از حد بود ، اما بدون شک درست است که نگه داشتن نفت و گاز منطقه به جهان از زمان فرانکلین روزولت اولویت ایالات متحده بوده است. در سال 1945 با پادشاه عربستان سعودی در یک کشتی دریایی در کانال سوئز ملاقات کرد، شروع روابط مدرن ایالات متحده و سودی. در دهه 1970 ، این اصل که ایالات متحده از نیروی نظامی برای جلوگیری از تصاحب خصمانه منطقه خلیج فارس و منابع انرژی گسترده آن استفاده می کند ، به عنوان “دکترین کارتر. “
امروز ، به لطف تولید داخلی ، ایالات متحده نسبت به گذشته به طور مستقیم به نفت خاورمیانه وابسته است ، اما اختلال در منطقه می تواند باعث افزایش قیمت انرژی جهانی شود.
فراتر از اقتصاد ، وقایع اعم از حملات یازده سپتامبر به بحران پناهندگان سوریه نشان داده است که سیاست منطقه ای خاورمیانه همیشه منطقه ای نمی ماند.
رابطه بی نظیر آمریکا با اسرائیل دلیل دیگری است که ایالات متحده به طور مداوم در بحران های منطقه ای شرکت می کند. برای چندین دهه ، ایالات متحده از اسرائیل حمایت کرده و با موفقیت مختلط تلاش کرده است تا در واسطه روابط خود با همسایگان و سرزمین های فلسطین کمک کند. اما ارتش آمریكا در واقع به جای ارسال سلاح در جنگ اسرائیل به طور فعال در جنگ های اسرائیل مشاركت می كند – همانطور كه تا حدی تحت عنوان بایدن اتفاق افتاد و اکنون بسیار صریح تر تحت ترامپ است – پویایی نسبتاً جدیدی است.
آمریکا هنوز هم از قدرت برتر منطقه خارج است
از دهه 1960 ، هنگامی که انگلیس بسیاری از استقرار نیروهای “شرق سوئز” خود را پس گرفت ، آمریکا قدرت نظامی برتر در منطقه این امر علیرغم نگرانی روزافزون در واشنگتن در مورد نفوذ چین یا روسیه ، صادق است.
هنگامی که بحران ها فوران می کند ، ایالات متحده با بیش از 40،000 سرباز در منطقه در سراسر منطقه و همکاری های نزدیک امنیتی و سیاسی با قدرت های کلیدی در منطقه ، اغلب قدرت خارج از کشور است که به بهترین وجه در موقعیت مداخله قرار می گیرد. هنگامی که حوثی ها شروع به حمله به حمل و نقل در سفر به دریای سرخ کردند ، سؤال کمی در مورد اینکه کدام کشور باعث می شود این عملیات را به مبارزه با آنها سوق دهد ، بسیار به تحریک آتش سوزی های آمریکا مانند معاون رئیس جمهور JD Vance.
مایکل وحید هانا ، مدیر برنامه ایالات متحده در گروه Disaster ، می گوید دلیل دیگری که ایالات متحده اغلب احساس می کند که در بحران های خاورمیانه مداخله می کند این است که “نقش مهمی در ایجاد چیزی داشت”. وی به آنچه که وی “دو گناه بزرگ دوره جنگ سرد برای ایالات متحده” می نامید ، اشاره کرد ، عدم اطمینان از حل و فصل درگیری اسرائیل و فلسطین در دهه 1990 ، هنگامی که ایالات متحده از اهرم های بسیار بیشتری نسبت به امروز و تهاجم به عراق برخوردار بود. هر دو امروز به ناپایداری در منطقه ادامه می دهند.
به عنوان معروف مشهور “قانون سفال سفال” ، وزیر امور خارجه کالین پاول ، در ادامه جنگ عراق هشدار داد ، “اگر آن را بشکنید ، خود آن را دارید.”
اگر مشکل باشیم چه می شود؟
طرفداران مشارکت ایالات متحده در خاورمیانه استدلال می کنند که اگر به عقب برگردیم ، خلاء های قدرت ایجاد می کند که توسط بازیگران بدخیم پر می شود. اوباما تنها سه سال پس از عقب نشینی آنها در هنگام سقوط ارتش این کشور در مقابل داعش ، مجبور شد سربازان آمریکایی را به عراق مجدداً مجدداً مجدداً به عراق اعزام کند.
اما طرفداران محدودیت سیاست خارجی استدلال می کنند که ایالات متحده محکوم به مداخله نیست و حضور آن در واقع کمکی نمی کند.
استفان ورتیم ، همکار ارشد برنامه آمریكا در آمریكا در موقوفه كارنگی برای صلح بین المللی ، معتقد است كه مشاركت های امنیتی آمریكا می تواند در واقع دولت ها را در خاورمیانه ترك كند تا بحران ها را تشدید كنند ، با دانستن اینكه آنها می توانند برای مقابله با عواقب خود بر حمایت ما حساب كنند. جدیدترین تصویر ، تصمیم بنیامین نتانیاهو برای حمله به ایران است ، که تحت این فرض صحیح انجام شده است که وی از دولت ترامپ نسخه پشتیبان تهیه می کند.
وی گفت: “آنچه ما داریم هذیان است که در آن فکر می کنیم می توانیم به حفظ مشارکتهای امنیتی نزدیک با ایالت های خاورمیانه ادامه دهیم ، صدها هزار عضو خدمات آمریکایی در اطراف منطقه را به طور نامحدود مستقر کنیم و به نوعی بمب گذاری بعدی بازدارندگی را بازگرداند و ما به صلح و ثبات خواهیم رسید.” “این برای تمام طول عمر من کار نکرده است.
این که آیا شما فکر می کنید آمریکا به طور منحصر به فرد برای تأمین ثبات موقعیت دارد یا اینکه این امر باعث بی ثباتی می شود ، رأی دهندگان احتمالاً باید با شک و تردید وعده های دور از خاورمیانه را درمان کنند.
قول دادن به خانه های آمریکایی همیشه برنده سیاسی خواهد بود. و این که آیا این یک مرز در حال ظهور چین یا مرزهای آمریکا است ، یک چیز در مورد طیف سیاسی توافق وجود دارد که منافع اصلی امنیتی آمریکا در خاورمیانه نیست. این امر به ویژه صادق است زیرا تمرکز پس از 9/11 کشور بر تروریسم محو شده است.
اما ، می گوید: مایکل روبین ، همکار ارشد و متخصص میانه در موسسه بنگاه آمریکایی ، “اکثر آمریکایی ها تاریخ را از طریق لنزهای افزایش چهار ساله درک می کنند. ما معتقدیم که هر دولت با یک تابولا راسا شروع می شود.”
ادارات غالباً خوش بین هستند كه یك مبارزات نظامی (مانند تجزیه اخیر اسرائیل از محور مقاومت ایران) یا یك معامله بزرگ (مانند تلاش های دولت بایدن برای دستیابی به قرارداد عادی سازی سعودی-اسرائیل كه باعث احیای روند صلح اسرائیل و فلسطین نیز می شود) مسائل منطقه را حل می كند كه آمریكا می تواند به سمت چیزهای دیگر حرکت كند.
رهبران این منطقه ، که بسیاری از آنها ده ها سال در قدرت بوده اند ، غالباً نظر بیشتری دارند. به احتمال زیاد این است که بحران های منطقه ای ، که برخی از آنها در ایجاد نقش داشته ایم ، توجه آمریکا را برای رسیدن به اداره ها به خود جلب می کنند.