دهفته گذشته سفر اونالد ترامپ به خاورمیانه ، تمرینی در زمینه بی نظمی بود. هم از نظر تعادل در رابطه بین ایالات متحده و منطقه و هم در ادراکات تقلید. در ریاض ، وی به رویال سعودی گفت كه دیگر “سخنرانی در مورد چگونگی زندگی” وجود نخواهد داشت. او تحریم هایی را بر سوریه برداشت تا کشور “شروع تازه” داشته باشد ، و او بر روی شترها و معماری اسراف (“به عنوان یک مرد ساختمانی” او در یک کاخ قطری گفت، “این مرمر کامل است”). هرگز ترامپ بیشتر در عنصر خود ظاهر نشده است ، احاطه شده توسط ثروت حاکمیت ها ، قدرت باتلاق سلطنت های مطلق و خود محاسبه شده از خود گرا و چاپلوسی بیش از حد.
همان مردی که در دوره اول خود ممنوعیت مسلمانان را تصویب کرد قدم زدن در اطراف مساجد وت از مسیر رادیکال به قدرت دور می شود از رئیس جمهور سوریه: “مرد خوش تیپ … گذشته سخت ، اما آیا شما می خواهید یک پسر گروه کر را در آن موقعیت قرار دهید؟” فراخوان وی برای شناخت نقش جدید کشورهای حوزه خلیج فارس ، هم به عنوان خانه های سیاسی و هم اقتصادی ، و به طور واقعی رهبری خود را به آنچه در حال حاضر به سوریه نیاز دارد ، در حال حاضر ، هرچه تاریخ باشد ، فریبنده است. از آنجا که نشان می دهد که دولت های قبلی اسکلروتیک و متناقض چقدر دردناک بودند. جو بایدن قول داد که به دلیل نقش خود در قتل جمال خیشوگی و در جنگ یمن ، با دولت سعودی خط سختی بگیرد و سپس به نظر می رسید فراموشش کن، یا فهمید که او نمی تواند از آن پیروی کند. از ترامپ ، چنین سیگنالینگ مختلط وجود ندارد: شما ثروتمند هستید ، ما به شما احتیاج داریم. شما شما را انجام می دهید
دموکرات ها در حالی که ناکافی در اجرای معیارهای حقوق بین الملل ناکام بودند ، سخنرانی کردند. ترامپ با بهانه حقوق بین الملل به طور کلی در حال پخش است و با این کار به تئاتر پایان می دهد که ایالات متحده همیشه شخصیت اصلی منطقه ای در منطقه بوده است. نتیجه معامله گرایی برابر است ، میلیارد دلار معاملات و quid professional quos برش در دید ساده. برای سه کشور حوزه خلیج فارس که ترامپ از آن بازدید کرده است ، قطر ، امارات و عربستان سعودی ، شناخت ترامپ از پروژه های ملی عظیم آنها در تحول اقتصادی و موقعیت سیاسی از نظر سیاست خارجی ، اشتهایی را که دیده می شود ، کاهش داد. این امر نه فقط به عنوان نادانی ثروتمند مورد تأیید قرار می گیرد ، بلکه کارگزاران قدرت پیشرفته ای در نوع خود هستند.
یک برند خاص ، که هنوز هم در حال ظرافت است ، شکل دادن به سیاست در منطقه و تنوع از منابع طبیعی است. تأمین اعتبار امارات متحده عربی جنگ ویرانگر در سودان به منظور بدست آوردن جایگاه در قاره آفریقا ، و در انتهای دیگر طیف ، ظهور آرام قطر به عنوان مذاکره در مورد سرمایه جهانبشر
آنچه مشخص است این است که مرکز ثقل در حال تغییر برای ایالات متحده از پایتخت های اروپایی و اتحادهای فراتر از اقیانوس اطلس است ، به سمت منطقه ای که تا آنجا که به ترامپ مربوط می شود ، او را با هرگونه محکومیت اخلاقی در اوکراین آزار نمی دهد ، موضوع مزاحم رأی دهی را برای نگرانی در اختیار ندارد ، و میلیاردهایی را برای سرمایه گذاری و سرمایه گذاری و فلامی به طرز فلامی دارد. Keir Starmer می تواند با ارائه یک دعوت سلطنتی “تاریخی” برای یک بازدید دولتی ، در کنار هم قرار گرفتن ترامپ کند ، اما آیا او می تواند ستاره ها و نوارها را پروژه کنید در بلندترین ساختمان جهان؟
اما یک جدایی اساسی در سفر ترامپ وجود دارد که هفته گذشته در بخش هایی از رسانه های ایالتی خاورمیانه و اظهارات سیاسی مشهود بود. همانطور که اسرائیل اعتراضات خود را در غزه شدت بخشید و نشانگر عدم علاقه آن به مذاکره در مورد آتش بس معنادار بود ، در حال افزایش در محکومیت حمله. از آنجا که ترامپ با پرچم ایالات متحده آمریکا پذیرفته شد ، یک مسئله واضح را نمی توان مورد تحسین قرار داد – این که وی کشوری را که سلاح ها و حمایت های سیاسی را برای یک مبارزات نظامی فراهم می کند ، رهبری می کند که منطقه را بی ثبات می کند.
این یک قطع ارتباط بود که کل سفر را مشخص می کرد. در میان تمام زبان و تصاویر برجسته از بلوک قدرتهای در حال افزایش ، این سؤال باقی مانده است که دقیقاً از آن قدرت می توان برای چه چیزی استفاده کرد. آیا این صرفاً کسی است که به این کشورها حق می دهد اقتصاد خود را از طریق روابط تجاری مطلوب تر با ایالات متحده شارژ کنند؟ و به آنها مجوز می دهد تا بدون ترس از مجازات یا “سخنرانی” ، فرار از سیاست های خارجی و پروژه های مربوط به چمن خود را دنبال کنند؟ یا آیا این قدرت است که می تواند به طور معناداری بر نتایج سیاسی تأثیر بگذارد و ایالات متحده را ترغیب به تغییر مسیر در اسرائیل و فلسطین کند ، موضوعی که اکنون در قلب نه تنها سیاست خاورمیانه بلکه عرب نهفته است.
این جنگ اکنون به لبنان و سوریه تمدید شده است ، اردن و مصر تحت فشار شدید هستند و حتی در پادشاهی های ظاهراً بدون چالش ، این یک افکار عمومی و سیب زمینی داغ است که باید با دقت انجام شود. ترامپ هنوز در حال خرید برنامه پاکسازی قومی خود است که هدف آن “اسکان مجدد” مردم از غزه است ، این بار به لیبی، و حرکت روزهای ابتدایی دولت وی برای تأمین آتش بس از بین رفته است ، زیرا اسرائیل کمپین خود را شدت می بخشد بخش های بیشتری از غزه را اشغال کنیدبشر همانطور که صحنه های اسراف در سراسر خلیج فارس آشکار شد و ترامپ در مورد کیفیت مرمر اظهار داشت ، یک فکر غیرقابل اجتناب وجود داشت – بدون غذا ، آب یا دارو ماهها به غزه اجازه داده شده استبشر
سوال در مورد محدودیت های این تعبیر جدید ایالات متحده در برآورد صحیح آنچه اتفاق افتاده است بسیار مهم است. از آنجا که حتی اگر به نظر می رسید چیزی تاریخی رخ داده است ، این که ترامپ کابوی های سیاست خارجی قدیمی در منطقه را منفجر کرده بود ، با ارتدوکسی ها شکسته شده بود ، و سبقت هایی را ایجاد می کرد که تروپ ها و ادراکات چند ساله را واژگون می کند ، ممکن است همه هنوز به جایی نرسند که بیشترین اهمیت را داشته باشد. اگر این نیروها هنوز توانایی دیکته کردن آنچه در حیاط های پشتی خود اتفاق می افتد ، توانایی تثبیت و تعیین آینده سیاسی منطقه یا در واقع ، مانتوی رهبری را که در آن آنها قدرت و مسئولیت نجات سایر اعراب را از گرسنگی ، جابجایی و زورگویی دارند ، فرض نمی کنند ، پس همه تئاتر مفصلی با اندازه گیری باد اقتصادی است. هیچ سخنرانی خوب نیست ، اما استاد سرنوشت خود همه چیز مهم است.