میگذرم از روی دنیا با نگاهی پر از عشق و احترام. از داستانی که هرگز به فراموشی سپرده نمیشود. داستانی که همیشه در قلبها حک شده است. داستان «مرشد و مارگریتا».
در قلمروی ادبیات، اثری از سرنوشت تاریک و درخشان ماجراهای جادویی را دنبال میکنیم. این اثر نه تنها با ابعاد خیالی و فلسفی خود ماندگاری بیپایان ادبیات را ثابت کرده است، بلکه با ترکیبی از فانتزی و حقیقت، خواننده را به دنیایی جذاب میکشاند که تا آن لحظه فقط در آرزوهای خود پنهان مانده بود.
در این اثر، با نگاتیفی تلخ و شیرین، «میکائیل بولگاکف» از زاویههای مختلف تاریکیها و روشنیهای جامعه روسیه را به تصویر میکشد. او به یک خودشناسی عمیق دعوت میکند و از خواننده میخواهد تا به خودش پرسش بیشتری بکند. این اثر میگوید:
“وقتی آمدی، همراه خودت به نظر خویشتن بنگر”.
به همراهی با مرشد و مارگریتا در سفری به دنیایی آنچنان عجیب و شگفت انگیز، که خواننده احساس خواهد کرد به جایی رسیده که هرگز انتظار نداشته است. این سفر به دیگران متعلق است؛ افرادی که خود را از دنیای پوشیدهی آفتابی جدا کرده و به دنیایی پر از راز و تاریکی هدایت کنند.
در پایان، با ما در مرشدی همراه شوید و در این سفر به سرزمین جادویی داستان همراهی کنید. تصویر بالا تزئینی است، اما درون انسانها چیزهایی مخفی شدهاند که منتظر کشف توسط خوانندگان مشتاق هستند.