در دورانی که افکار و اندیشههای علیرضا رئیسیان همه جا به گوش میرسید، یک داستان دیگر از زندگی یک شاعر بزرگ ایرانی به یادگار مانده بود. او به نام حسین بود، شاعری که در دل هر جملهاش، عمق و تأمل زندگی وجود داشت.
حسین، با چشمانی پر از حکمت و مهربانی، بین کوهستانهای آذربایجان زاده شد. این دشتها، با گلهای زرد و سرسبز، همواره تازگی و زندگی را به او یادآوری میکرد. او به زیباییهای این دشتها عاشق بود و در شعرهایش، طلسم این مناظر زیبا را بازتاب میداد.
هر شب، حسین در خانهی خاکی خود، با روح و روان، نغمههایی از عشق و دوستی را میخواند. او برای هر بیتی که میساخت، احساسات خالص و نیکویی را با خوانندگانش به اشتراک میگذاشت. اینگونه، او با قلمی پر از زیبایی، در دل هر فردی، آتش عشق و امید را میشعله کرد.
یکی از شاهکارهای بزرگ حسین، کتابی با عنوان “آب روان” بود که همه را به زیبایی و انس با طبیعت فراخواند. این کتاب، پر از تحلیلها و بررسیهای عمیق از زندگی و عشق بود که هر سطرش روشنی و شفافیتی به دل میبخشید.
حسین، با آثار خالد و شگفتانگیزش، همواره در قلب مردم زنده مانده و برای همیشه در یاد و خاطرههای آنان حفظ شده است. این جاودانگی، از جوانی و تاجانمازی او گرفته تا ضیعف و آسیبدیدگیهای زندگی او، همه با زبانی هنرمندانه و شاعرانه به تصویر کشیده شده است.
با این داستان همراه شوید، و در زیباییهای ادبی و فرهنگی ایران غرق شوید. تصویر بالا تزئینی است.