تحلیل نقش زمان و مکان در داستانهای ویلیام فاکنر
ویلیام فاکنر یکی از نویسندگان برجسته آمریکایی است که با داستانهای پراشفته و پیچیدهاش شهرت جهانی کسب کرده است. او از نویسندگانی بوده که نقش زمان و مکان را به طور مفصل در داستانهای خود بررسی و تحلیل کرده است. زمان و مکان در داستانهای فاکنر نقش حیاتی دارند و بسیاری از داستانهای او بدون توجه به این دو عنصر نمیتوانند درک شوند.
یکی از معروفترین آثار ویلیام فاکنر، داستان “صبحگاه بیآفتاب” است که نمونهای برجسته از تحلیل زمان و مکان در داستانهای او است. در این داستان، فاکنر با استفاده از توصیفهای دقیق و جزئی، خواننده را به دنیای این داستان وارد میکند و او را در تمام زمان و مکان داستان حضوری میدهد. زمان بهطور کامل با تعریف صبحگاه و مکان با توصیفهای دقیق از طبیعت و محیط داستان نقش مهمی در گسترش داستان دارند.
یک شعر تازه از “صبحگاه بیآفتاب”:
“از دیدن چشمهای بدون حال تو در خیابانهای سرد و بیآفتاب
به یاد چشمهای گرم تو در خانه دپرس و وحشی،
شاخهی بیبرگ و زمستانی که خداوند مرگ را در جزا دید،”
این شهرت کتابهای ویلیام فاکنر در دنیای ادبیات به نقش مهمی انجامیده است و تحلیل نقش زمان و مکان در داستانهای او نیز اهمیت زیادی دارد.
مسیرخان روزانه ارائه میدهد، برای آنکه از آخرین مطالب ما مطلع شوید، عضو خبرنامه ما شوید.
Keep up to date by subscribing to مرشدی.
تصویر بالا تزئینی است