در تاریکی اتاق خلوت ادبیات، دیوید کاپرفیلد میچرخد، روحیه اش کهنه و جاودانه است، مانند آوازههای قدیمی که در فصلهای زندگی گم شدهاند. تکهتکههای داستانش، هر یک چون جواهراتی معنوی، در پازل بزرگی به نام زندگی منقش شدهاند.
نوشتهٔ چارلز دیکنز، همچون چشم خیرهای که تازه به دنیایی شگفتانگیز از رویاییها و واقعیتهای پیچیده خیره شده است، ما را با یک ماجرای بزرگ از برهمخورد احساسات و آرزوها همراه میکند.
دیوید کاپرفیلد، یک شخصیت پرنشاط، پرانرژی و خیالباز است که با دغدغه، امید و خیانت مواجه میشود. او یک گونه تعریف است از مبارزه با بدبختی و بدبینی، و به همین جهت، بهعنوان یک قهرمان حقیقی وارد صحنه میشود.
در این داستان بلند و رهبرانی فراتر از زمان، احساسات انسانی را به شکلی واقعی و درعین حال شگفتآور جلادی میکند. از دغدغههای عاطفی گرفته تا مرزهای پوچی و حمله به بیعدالتی، دیکنز توانایی بیپایان خود در جسورانه کردن قلعههای ذهنی همچون دیوید را به تصویر میکشد.
دیوید کاپرفیلد، یادگاری برای همهی ماست: “هیچکس نمیتواند زندگی من را بگیرد، آن را بسته و بینهایت سختش کند!” بیایید همراه با ما در مرشدی دوران خود را تجربه کنیم و از تصویر بالا تزئینی استش همراهی بیفریادی پذیرفته و از جادوی کلمات لذت ببریم.