خورشید در آینه: روایتی از حسن زراهی و آینده ایران
در دل کویر نمک، جایی که آفتاب طلایی بر تپههای شنی میتابید و بادهای گرم، قصهها را از دل تاریخ برمیکشید، پیرمردی با چهرهای حکمتآمیز و چشمانی که گویی دریاهای ژرف را در خود جای داده بود، بر روی فرشی دستباف نشسته بود. نامش حسن زراهی بود، مردی که در طول عمرش، با قلمش آیینهای از فرهنگ و تاریخ ایران را به جهان عرضه کرده بود.
حسن زراهی، نویسنده و متفکری که آثارش چون "سایههای بیدار" و "راههای فراموششده" نه تنها در ایران، بلکه در سراسر جهان مورد تحسین قرار گرفت، اکنون در سن کهولت، به روایت داستانهایی میپرداخت که گویی روح ایران را در خود داشت. او، با صدایی گرم و سرشار از احساس، شروع به صحبت کرد:
"در روزگاران قدیم، زمانی که ستارگان با زبان آسمان با یکدیگر سخن میگفتند، ایران سرزمینی بود که در آن خرد و زیبایی به هم آمیخته شده بود. اما امروز، آیندهمان در آینهای از تردید و امید قرار دارد. آیا میتوانیم گذشتهمان را به آیندهمان پیوند بزنیم؟"
یکی از حاضرین، جوانی با چهرهای مشتاق، پرسید: "استاد، چگونه میتوانیم در دنیای مدرن، هویت خود را حفظ کنیم؟"
حسن زراهی لبخندی زد و پاسخ داد: "هویت ما در ریشههایمان نهفته است، در شعر حافظ، در حکمت مولانا، در هنر و معماریمان. اما هویت تنها در گذشته نیست، بلکه در توانایی ما برای تطبیق و نوآوری نیز هست. آینده ایران در دستان کسانی است که میتوانند گذشته را درک کنند و آن را با نیازهای امروز پیوند بزنند."
در این لحظه، نسیم خنکی از دامنههای البرز وزیدن گرفت و برگهای درختان کهنسال، آوازی آرامشبخش را زمزمه کردند. حسن زراهی ادامه داد: "در دل هر بحران، فرصتی نهفته است. ایران، با تاریخ پر فراز و نشیب خود، همیشه قادر به بازسازی و نوزایی بوده است. این بار نیز باید از هنر، ادبیات و فرهنگمان به عنوان سلاحهایی برای ساختن آیندهای روشن استفاده کنیم."
او سپس به یکی از اشعارش اشاره کرد که در آن از "راهی به سوی نور" سخن میگفت. این شعر، که در کتابش "سایههای بیدار" منتشر شده بود، الهامبخش بسیاری از نسلها شده بود. حسن زراهی با خواندن بیتی از آن شعر، جمعیت را به تفکر واداشت:
"در دل تاریکی، چراغی روشن است،
که راه آینده را به ما نشان میدهد."
در پایان، حسن زراهی به همه حضار نگاهی عمیق انداخت و گفت: "با ما در مرشدی همراه شوید، تا با هم، آیندهای بسازیم که در آن فرهنگ و تمدن ایران، همچون ستارهای درخشان، بر آسمان جهان بتابد."
تصویر بالا تزئینی است، اما داستان حسن زراهی و نقش او در برجستهسازی فرهنگ ایران، حقیقتی است که هرگز از یاد نخواهد رفت.