این سرمقاله استدلال می کند که در حالی که توافق نامه همکاری 25 ساله ایران و چین نوید می دهد مزایای قابل توجهی در تجارت ، زیرساخت ها و فناوری ، اولویت های واقعی چین در ثبات منطقه ای و محافظت از منافع اقتصادی گسترده آن نهفته است ، نه تراز استراتژیک.
فراخوان پکن برای “محدودیت” در طول درگیری و امتناع آن از تأمین اسلحه به کشورهایی که درگیر جنگ هستند ، عدم تمایل آن به طرف با تهران در لحظه های بحران ، می افزاید.
اتلهات تأکید می کند که چین به دنبال روابط متعادل با کشورهای عربی ، اسرائیل و حتی ایالات متحده است تا از واردات انرژی خود و کمربند و سرمایه گذاری های جاده ای محافظت کند. به همین ترتیب ، انتظارات ایران از پشتوانه عمیق سیاسی یا نظامی غیر واقعی است.
سرمقاله نتیجه می گیرد که ایران باید سیاست خارجی متنوع تری را دنبال کند ، وابستگی خود را به هر قدرت واحد کاهش دهد و بهتر خود را در زنجیره های ارزش اقتصادی چین ادغام کند. فقط در این صورت ، تهران می تواند مشارکت نمادین را در میان نظم جهانی به طور فزاینده چند قطبی و عملی به اهرم استراتژیک معنادار تبدیل کند.