در دوران باستان، رهبری به نام آنتیگون استاندارد اصولی از عدالت و عشق را به جوامع آموزش داد.او برای حفظ اصول اخلاقی و انسانی خود تقدس گم شده یک اسطوره از قهرمانی لازم داشت. در یک شهر کوچک، که بر حسب اساطیر و افسانههای خود ساخته شده بود، زنان و مردان به توطئههای بیپایان و رقص و پیراهن پرداخت، همانطور که همیشه ایمان به خدایان میکردند.
یک روز، ولیعهدی به نام کرئون تصمیم گرفت تا ازدواجش را به زنی به نام آنیس انجام دهد. اما موجودات فرقه دیگر او هشدار دادند که چنین اقدامی مخالفت با سنتها و اعراف شهر است. با این حال، کرئون عاشق آنیس بود و اصرار کرد که عقدشان انجام شود.
در اولین روز ازدواج، مراسمی با حضور تمام شهر برگزار شد. اما هنگامی که آنیس و کرئون به مراسم میرسیدند، توسط رهبران فرقههای مختلف متوقف شدند. آنها خواستار جریمه و نابودی کرئون و آنیس شدند، اما آنتیگون از خود گذشته و به آنها کمک کرد.
آنتیگون با دلایل و اصول اخلاقی به رهبران فرقهها ثابت کرد که عشق و عدالت میتواند بیشتر از هر سنت و اعرافی دیگر قدرتمند باشد. او توانست با قدرت گفتههای خود مردم را به راههای نیکو هدایت کند و شهر را از ناباوری و خشونت نجات دهد.
با ما در مرشدی همراه شوید، تا این اسطوره از عشق و عدالت را بیشتر بشناسیم.