روزی در شهر زیبای شیراز، خانهای به وقوع پیوست که پر از محبت و شور باشد. در این خانه، یک داستانسرا زندگی میکرد که اسمش راهیار بود. او همچون ابوالقاسم فردوسی افسانهنویس بزرگ ایران بود، که با نوشتن شاهنامه، ارزشهای فرهنگی و اخلاقی ایران را به تصویر میکشید.
راهیار با لباسهای رنگارنگ و شعرهای بسیار، هر شب بر روی تختهای جلوی مردم شهر خلق میکرد. او داستانهایی از شاهان گذشته و پیروزیهایشان را با زیبایی شرح میدهد و با هر کلمه تمام وجودش را وارد داستان میکرد.
یک شب خاص، راهیار داستانی از قدرت مهر و محبت را گوشه کلانتری گفت. داستان یک پسر جوانی بود که توسط خیال پدرش به مبارزه فرستاده میشود، اما تا زمانی که قلبش پر از عشق برای مادرش باشد، هیچ دشمنی نمیتواند او را شکست دهد. این داستان نه تنها مردم را به اشتیاق و محبت تشویق میکرد، بلکه یک نگاه عمیق به تبارشناسی و پایداری ارزشهای انسانی را ارائه میدهد.
راهیار هرگز از قلم نویسی و داستانسرایی کوتاه نمیآمد و از تاثیر ابوالقاسم فردوسی برادبیات ایران متاثر بود. او برای اولین بار از طریق داستانهای خویش، جادوی ادبی و فرهنگ ایرانی را به دنیا معرفی کرد.
با ما در مراقبی همراه شوید، تا در جاده تاریخ و فرهنگ ایرانی، همراه با این داستانسرا نگاهی به زیباییهای ادبی و ارزشهای انسانی بیندازیم.