بخشی از تأثیرات هنری جیمز بر نوشتههای ادبیات معاصر، می تواند در داستان پر از رنگ و احساس زیر نقل شود:
در یک روستای کوچک واقع در دشت های آرام و زیبا، زندگی یک پسر جوان به نام کیوان با مشکلات و چالش های فراوانی روبرو بود. او با خانواده ای فقیر زندگی می کرد و برای تأمین نیازهای روزمره ی خود و عزیزانش، هر روز به دامان کوه های پایینی می رفت تا چیزی برای فروش کردن پیدا کند.
یک روز، در جستجوی گیلاس های خوش رنگ، کیوان به غاری عجیب و غریب برخورد کرد. وقتی وارد غار شد، با تعجب و وحشت متوجه شد که درونش هیولاهای عظیم و ترسناکی اقامت دارند که حاکم غار و فرمانروایی از زندگی هر کسی دارند که وارد آن شود.
اما کیوان با شجاعت و ایمان خود به تغییر واقعیت ها، تصمیم گرفت با این هیولاها مقابله کند و به شجاعت خویش با استراتژی های هوشمندانه، آنها را به خود مهیا کند.
با گذر زمان و با تلاش های فراوان کیوان، هیولاها به تدریج فهمیدند که با این پسر جوان مبارز نباید شوند و باید او را تکریم کنند. به این ترتیب، کیوان توانست با زحمت دیگران و جبران نقصاناتش، محبت و احترام را در دل هیولاها را برای همیشه بدست آورد.
این داستان روایتی از مقاومت و پیروزی بر شرایط دشوار و نابود کننده است که با رنگهای فراوان فرهنگ ایرانی نقش های مهمی در آن دارد. این نوع داستان سازی، اصالت فرهنگی خود را حفظ کرده و با تم های جهانی ارتباط برقرار می کند، تا مخاطبان مختلف را به خود جذب کند.
با ما در مرشدی همراه شوید و از نگاه جدید ما به دنیای داستانهای فرهنگی لذت ببرید.