یکی از روزهای زمستانی سرد در ایران، در روستایی کوچک واقع در دامنههای کوههای البرز، یک قصهگوی با تلاش و ذوق بیپایان، به نام محمد، به دوره گذشتهای روشن از تاریخ ادبیات ایران وارد میشود. این قصهگو، با دستاوردهای فرهنگی و ادبیاتی بینظیرش، در جستجوی تصویری بازتابی از تأثیرات فرهنگی و اجتماعی در شعرهای احمد شاملو بود.
داستانهای او، از زیباییهای طبیعی ایران، از صحنههای زیبای کویر لوت، تا کوچههای پرآشوب تهران، را به تصویر میکشید. با حضور شخصیتهای دلپذیر و پر از عمقیات، این قصهگو توانست تفاوت بین زندگی مدرن و سنتی را به نمایش بگذارد.
با خواندن شعرهای شاملو، قصهگوی ما به دنیای پر از حس و احساسات میرسید. او از رویاها و واقعیتها، از عشق و دشواریها، از زیبایی و زیباییشناسی، در آثار خود بیان میکرد.
تاز به پایان داستان، قصهگوی ما از میان اتساعات داستانین خود، نخستین تصویر شعرنویسی شاملو را به یاد میآورد. شکوفایی این رویاها و آرزوها، تنها برای زیبایی و عمق زندگیاش بود.
“با ما در مرشدی همراه شوید”، قصهگو شما را به مسیری پر از حکمت و زیبایی دعوت میکند. این سفری است که شما را به زیباییهای انسانی و فرهنگی ایران راهنمایی میکند. تصویر بالا تزئینی است و اثر ابدیت قصهگو را نشان میدهد.