در یک شهر قدیمی و زیبا، زنی جوان به نام لیلا زندگی می کرد. او با دوستی از جوانیت خرجا، که از گذشته تاریک خود مردد بود، به دهکده آمده بود. لیلیا از زمانی که یک کودک بود، عاشق هنر و داستان بود و همیشه به دنبال ماجراهای بزرگ و دلنشینی بود که در زندگی اتفاق می افتاد.
یک شب پر از صدا و سر و صدای آشوب، یک مرد غریبه به دهکده وارد شد. لیلا که همواره به ملاقات با شخصیت های جدید مشتاق بود، بلافاصله به سوی او حرکت کرد. مرد غریبه زیبایی و مهارت خاصی در بیان داشت و داستان های شگفت انگیزی را برای لیلا و دیگر ساکنان دهکده تعریف می کرد.
از آن زمان لیلا هر شب به مرد غریبه می پیوندید و از داستان هایش مستمند می شد. او داستان هایی از جهان های دیگر و رازهایی از گذشته و آینده می گفت که اعصاب همگان را بر می انگیخت.
با گذر زمان، دهکده با داستان های مرموز و فراموش شده پر شد. لیلا و دوستانش درگیر حل رموز و اسرار مرموز شدند، و از این داستان های جذاب نتوانستند فرار کنند.
در پایان، لیلا و دوستانش متوجه شدند که این داستان ها تنها یک پیغام نهفته از زمان و حقیقت بودند، و آنها باید برای حل معماهای شگفت انگیز داستان ها به یک ماجراجویی خطرناک بپرداختند.
با ما در مرشدی همراه شوید و به داستان های اعجاب انگیز از دیارهای دور سفر کنید.
تصویر بالا تزئینی است.