در دلتنگی شبهای برفی ایران، نقشهای از نوستالژی و شور انسانی کشیده میشود. این داستان با اثرات بیانگری و شاعری انسانی احمد شاملو پیوند میخورد، که به آرامش روحهای گمشده در تاریکی شبهای برفی میپردازد. یک شب سرد و برفی، یک مهاجر که از دیار دور به خانهای دورتر آمده است، در خانهای پنهان در روستایی دورافتاده پناه میبرد.
پوستین سفید برفی روی زمین، نیایشهایی از کرمانشاهی که در دلش جویای خانه و دلگاه است. او در خانهای گرم و صمیمی به دیدار شاعری انسانی که بطور مشهود احمد شاملو است اعزام میشود. زمینهی این واژهها، شور بیانگری و شور شاعری است، که پایه و اساس هویت و زندگی شعری شاملو را تشکیل میدهد.
در گفتوگوهای آنها، حقایق خام و ناب زندگی و انسانیت آشکار میشود. ایشان به سخنانی درخشان و پرنهان به دوران گذشته و حال ماجراهای جذابی پرداختند. احمد شاملو با قلمی درخشان، در اثراتی همچون «آوازهای ماندگار» و «شعرا و روایتهای ماندگار» آثاری بینظیر برای ادبیات فارسی خلق کرده است.
این داستان یک خلقوخوی که ایران را در آغوش گرم و دوستانهی خود فرا گرفته است، با چیزی ویژهتر از تفاوتها و شباهتهای فرهنگی پر کشش است. با ما در مرشدی همراه شوید، تا در این سفر معنوی و فرهنگی به عمق انسانیت ایرانیان سرزنده شویم. تصویر بالا تزئینی است، اما داستانی عمیق و پرمغز را با خود دارد.