یارب تو مرا به روی لیلی
هر لحظه بده زیاده میلی
از عمر من آنچه هست بر جای
بستان و به عمر لیلی افزای
گرچه شدهام چو مویش از غم
یک موی نخواهم از سرش کم
پدر مجنون، که از رنج و عشق بیتابانهی فرزندش به لیلی بسیار ناراحت است، تصمیم میگیرد که او را نزد خداوند ببرد و از او برای پسرش کمک بخواهد. او گمان میکند که نیایش در مکانی مقدس مانند کعبه میتواند برای پسرش تسکین و آرامش به ارمغان بیاورد و شاید عشقش به لیلی در دلش فروکش کند.
پدر از خدا میخواهد که او را از این عشق رها کند. اما مجنون در برابر دعاهای پدرش مقاومت میکند و حتی در کنار کعبه نیز دست از عشق خود نمیکشد. او با لحنی معصومانه و صمیمانه به درگاه خداوند دعا میکند و میگوید که اگر قرار است او از عشق لیلی دست بکشد، ترجیح میدهد همین عشق جانش را بگیرد و از او جدا نشود. در واقع، او حتی در مکان مقدس و در لحظاتی که پدرش با تمام وجود برای رهاییاش دعا میکند، حاضر نیست که از عشقش به لیلی دست بکشد.
===================================
برای ثبت نام در دورههای مختلف ادبی و هنری میتوانید به صفحه اینستاگرام
موسسه فرهنگی بامداد آفرینش هنر (زیر نظر استاد رشید کاکاوند) مراجعه نموده یا با شماره ۰۹۹۲۴۰۴۰۷۳۷ ارتباط برقرار کنید.
https://www.instagram.com/bamdad_honar/
===================================
source