در زمانی که عناوین به طور مرتب خشونت در حملات غزه و حوثی ها به اسرائیل را اعلام می کنند ، ممکن است صحبت کردن از توافق نامه های ابراهیم ناخوشایند به نظر برسد. اما پیمایش در خارج از آشفتگی مداوم خاورمیانه ، چشم انداز واضح و واقع بینانه ای را در مورد جایی که ایالات متحده می خواهد خاورمیانه به پایان برسد ، می طلبد. روندهای قدرتمندی در سراسر منطقه وجود دارد – از امارات متحده عربی (امارات متحده عربی) ، تا سوریه ، تا مراکش – به جای مقابله ، همکاری و گفتگو بین دشمنان و رقبا سابق را به خود جلب می کند. درگیری در غزه برخی از این روندها را به تأخیر می اندازد و تا زمانی که جنگ ادامه یابد و یک راه حل با دوام تر همچنان گریزان باشد ، تهدیدی برای ثبات منطقه ای ایجاد می کند. اما حرکت روشنی برای تغییر در منطقه خسته از جنگ و پیروی از یک دهه از ایالات متحده قصد دارد تا درگیری نظامی آن در خاورمیانه را کم کند.
ابراهیم توافق نامه – یکی از دستاوردهای سیاست خارجی امضای دولت اول ترامپ – یک بستر ارزشمند برای استفاده از این روندها را ارائه می دهد. اما برای دستیابی به یک خاورمیانه با ثبات تر و مرفه تر مطابق با چشم انداز دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده تشریح شده در ریاض ، توافق نامه ها باید سازگار و تقویت شوند. ایالات متحده و شرکای آن به سادگی نمی توانند منتظر پایان جنگ در غزه یا عربستان سعودی برای عادی سازی روابط با اسرائیل باشند. آنها اکنون باید برای تقویت توافق نامه ها اقدامات لازم را انجام دهند تا آنها بتوانند مسیری مؤثر را برای خاورمیانه فراهم کنند.
از کجا شروع کنیم؟
اول ، برای ارائه مزایای استراتژیک برای منطقه و ایالات متحده ، کشورها باید فراتر از عادی سازی روابط با اسرائیل باشند. آنها باید بر روی عادی سازی قرار بگیرند تا به طور جدی به اصول اصلی مربوط به تحمل مذهبی ، رشد اقتصادی مبتنی بر وسیع و رویکردی آینده نگر برای مقابله با چالش های مشترک با همکاری ایالات متحده متعهد شوند.
دوم ، این اصول باید از طریق یک ساختار مینی جانبی انعطاف پذیر عملیاتی شوند که توافق نامه ها را از یک برچسب گشاد به یک شبکه مؤثر از کشورهایی که در مناطق خاورمیانه و مناطق همسایه قرار دارند تبدیل می کند. این ساختار می تواند از موفقیت ها و چالش های انجمن Negev برای موفقیت ، این مجمع مینی جانبی جدید باید به شناسایی مناطق معنادار و گسترده مبتنی بر همکاری کمک کند که مرتباً مقامات ارشد را از کشورهای شرکت کننده جمع می کند ، حتی در حالی که اختلافات سیاسی بین برخی از این کشورها همچنان ادامه دارد. از این نظر ، انجمن ملل جنوب شرقی آسیا یا ASEAN یک است مدل مفید، همانطور که قبلاً توسط دن شاپیرو شورای آتلانتیک مطرح شده بود.
در عین حال ، توافق نامه ها باید از ساختار بوروکراتیک دست و پا گیر خودداری کنند که بدون ارائه نتیجه کار ایجاد می کند و برای تعامل بخش خصوصی که باید در شبکه Accords باشد ، مساعد نیست. علاوه بر این ، این ساختار باید به دنبال هماهنگی با بازیگران جامعه مدنی-دانشگاه ها ، بیمارستان ها و سازمان های غیردولتی باشد-که می تواند به ایجاد روابط مردم به مردم در سراسر کشورها و همکاری از طریق زمین کمک کند. با توجه به زمان کافی ، این شبکه حتی ممکن است توابع مختلفی از یک بلوک رأی در سازمان ملل تا یک کریدور اقتصادی را فراهم کند ، و بنا بر ابتکارات امیدوارکننده مانند کریدور اقتصادی پیشنهادی هند – عضلانی شرقی – اروپا ((راهروهای پیشنهادی هند – ماهی)IMEC).
سوم ، کشورهای خاورمیانه – به ویژه اسرائیل – باید نقش رهبری بیشتری را در عملیاتی کردن آن شبکه به عهده بگیرند و اطمینان حاصل کنند که اعضای جدید مزایای ملموس را می بینند. به عنوان مثال ، اسرائیل می تواند در به اشتراک گذاشتن تخصص فناوری ، تأمین مالی و ایجاد مشارکت که مدت ها پس از امضای یک سند توافق نامه به تقویت روابط ادامه می دهد ، بسیار فعال تر باشد. احیای کارگروه Abraham Accords در کنست می تواند به تسهیل چنین رهبری کمک کند. امارات متحده عربی ، که قهرمان مداوم توافق نامه ها بوده است ، باید دسترسی خود را ادامه دهد و رهبری خود را در بخش های استراتژیک مانند فناوری نوظهور ، امنیت غذایی و انرژی تجدید پذیر اعمال کند. از طرف خود ، ایالات متحده می تواند و باید پشتیبانی دیپلماتیک شدیدی از توافق نامه ها ارائه دهد. با این حال ، همانطور که ترامپ در ریاض روشن کرد ، حرکت باید از خود خاورمیانه باشد.
بازده های زودهنگام: چگونگی ارائه توافق نامه ها در حال حاضر مزایای استراتژیکحرف
یک دلیل مهم برای دو برابر کردن توافق نامه اکنون این است که آنها در حال حاضر نتایج معنی داری را به سمت خاورمیانه با ثبات تر ارائه می دهند. طرفداران توافق نامه ها اغلب از تجارت افزایش یافته به عنوان معیار موفقیت استفاده می کنند ، اما فواید استراتژیک ، در حالی که اندازه گیری آن سخت تر است ، از اهمیت بیشتری برخوردار است. به عنوان مثال ، امارات متحده عربی در حال حاضر در حال افزایش مشارکت فزاینده خود با اسرائیل برای واسطه ای بین اورشلیم و دولت جدید در سوریه است و به جلوگیری از رویارویی مهم نظامی در خاورمیانه کمک می کند که پیامدهای آنها می تواند برای چندین دهه تکرار شود. چنین مذاکرات فقط به دلیل اعتماد اماراتی و مقامات اسرائیلی در طی پنج سال گذشته ساخته شده اند و خطوط ارتباطی را در مورد آنچه قبلاً به نظر می رسید مانند تقسیم های غیرقابل تحمل است ، ایجاد می کنند. علاوه بر این ، این واقعیت که شرکای عرب به شلیک هواپیماهای بدون سرنشین و موشک های ایرانی کمک کردند راه اندازی شده در برابر اسرائیل در آوریل 2024 ، تمایل آن شرکا را برای برداشتن گام هایی که قبلاً برای جلوگیری از تشدید نظامی در منطقه غیرقابل تصور تلقی می شد ، نشان می دهد.
توافق نامه های ابراهیم همچنین پروژه های اتصال اقتصادی را احیا یا فعال کرده است که نقش خاورمیانه را به عنوان پیوندی بین آسیا و اروپا بهتر می کند. موفقیت مداوم در این زمینه از طریق ابتکاراتی مانند IMEC می تواند ضمن گسترش فرصت اقتصادی برای کشورهای خاورمیانه ، از چشم انداز اقتصادی جهانی سود ببرد. برای ایالات متحده ، چنین پروژه هایی جایگزینی برای ابتکار کمربند و جاده چین ارائه می دهد و به کاهش فرصت های بهره برداری چینی در منطقه کمک می کند. در نتیجه ، توافق نامه ها رهبری اقتصادی ایالات متحده را در خاورمیانه تقویت می کند – و آنها باید به ویژه در بخش های بحرانی مانند هوش مصنوعی و فناوری نوظهور ، جایی که کشورهای خلیج فارس به طور فزاینده ای نقش عمده ای را بر عهده دارند ، ادامه دهند.
چه می آید بعدی
بسیاری از افراد در جامعه سیاست خارجی ایالات متحده تصور می کنند توافق نامه ابراهیم در حال مکث است تا اینکه عربستان سعودی به توافق نامه ها پیوست. این یک فرض خطرناک است که خطر ابتلا به پتانسیل توافق نامه ها را برای ارائه تغییرات تحول آمیز برای منطقه به خطر می اندازد. درست است که عربستان سعودی بعید است که به طور رسمی روابط خود را با اسرائیل عادی کند: مقامات سعودی نه تنها برای پایان دادن به جنگ در غزه ، بلکه در مورد اجماع در یک مسیر معتبر به یک مسیر معتبر تأکید کرده اند. کشور فلسطینو واقعیت های سیاسی فعلی منطقه این مسئله را بسیار دشوار می کند. با این وجود ، کار مهمی وجود دارد که می توان و باید برای تقویت توافق نامه های موجود انجام شود و زمینه را برای گسترش معنی دار آنها به سایر کشورها فراهم کند.
دولت ترامپ باید با همکاری با شرکای آمریکایی برای احیای مجمع مینی جانبی منطقه ای برای توافق نامه ها بر اساس اصول کاملاً مفصل ، بر موفقیت های دوره اول ترامپ بنا شود. ایالات متحده و شرکای آن باید از این مجمع برای پیشبرد ابتکارات ملموس که تقویت همکاری بین کشورهای موجود و آینده نگر را تقویت می کند ، استفاده کنند تا وقتی توافق نامه ها گسترش یافتند ، در حال ساختن یک بنیاد محکم هستند. این امر باید شامل کشورهای اکثریت مسلمان در مناطقی که همسایه خاورمیانه هستند که روابط طبیعی اقتصادی ، سیاسی و امنیتی با منطقه دارند و از این رو می توانند نقش مهمی در ارتقاء ثبات و سعادت داشته باشند. با انجام این کار ، دولت ترامپ باید به شرکای خود اطمینان دهد که چشم انداز ایالات متحده برای توافق نامه ابراهیم بر این فرض پیش فرض می شود که مسئله فلسطین باید به روشی حل شود که قابل قبول برای فلسطینی های معتدل باشد. انجام این کار نه تنها برای تأمین مشارکت نهایی عربستان سعودی در توافق نامه ها ، بلکه برای حل و فصل یک تهدید مداوم برای دیدگاه دولت ترامپ برای خاورمیانه پایدار و مرفه تر است.
تنها در صورت انجام این کار ، ایالات متحده و شرکای آن آماده خواهند شد تا از پتانسیل توافق نامه ها برای تغییر منطقه ای بیشتر پس از پایان جنگ در غزه استفاده کنند.
آلیسون صغیر مدیر ابتکار عمل N7 ، همکاری بین بنیاد جفری م. تالپینز و شورای اقیانوس اطلس است. وی پیش از این به عنوان معاون ویژه ایالات متحده برای یمن و مدیر شبه جزیره عربستان در شورای امنیت ملی ایالات متحده خدمت کرده بود.
خواندن بیشتر
پنجشنبه ، 29 مه 2025
وقت اروپا برای درخشش در IMEC است
اقیانوس اطلس جدید
از طرف
راهرو پیشنهادی می تواند اتصال و تجارت در سراسر جهان را تغییر شکل دهد. اروپایی ها باید از فرصت حرکت کنند تا آن را به جلو سوق دهند.
تصویر: رئیس جمهور دونالد جی ترامپ در مراسم امضای توافق نامه ابراهیم در کاخ سفید روز سه شنبه ، 15 سپتامبر 2020 در واشنگتن دی سی صحبت می کند. (عکس الیور کنتراس/SIPA ایالات متحده) رویترز