در طول جنگ 12 روزه ، اسرائیل سپاه گارد انقلابی اسلامی (IRGC) را در معرض ترکیبی مخرب از حملات روانی و جسمی با هدف بی ثبات کردن سلسله مراتب نظامی ایران قرار داد. در حالی که این اعتصاب ها رژیم را لرزاند و مقامات سطح بالا IRGC را به قتل رساند ، هنوز هیچ فرمانده نظامی نقص نیافته است.
با این حال ، قبل از آن پرخاشگری ، اعتقاد بر این بود که اطلاعات اسرائیل به طور قابل توجهی به دستگاه امنیت ملی جمهوری اسلامی نفوذ کرده است. پس از اعتصاب که باعث کشته شدن حسن نصرالله در اکتبر سال 2024 ، رئیس جمهور سابق ایران محمود احمدی نژاد شد مدعی اینکه رئیس میز اسرائیل در وزارت اطلاعات (MOIS) خود عامل موساد بود. اینکه اسرائیلی ها قادر به یافتن و کشتن بسیاری از فرماندهان ارشد در تاریخ 13 ژوئن بودند ، اما برای بسیاری از افراد در رژیم تأیید کرده اند که اسرائیل شبکه ای از جاسوسان را در بالاترین سطح دولت ایران حفظ می کند.
با این حال ، یک سؤال اصلی باقی مانده است: چرا ، با توجه به چنین فشارهای شدید ، آیا نخبگان نظامی ایران به رژیم وفادار می مانند؟ پاسخ این است که آنها نمی توانند هزینه ترک کنند.
معماری انسجام نخبه
جمهوری اسلامی بیش از چهار دهه را صرف ایجاد سیستمی کرده است که در آن وفاداری پاداش می گیرد ، اختلاف نظر مجازات می شود و نقص تقریباً غیرممکن است. آیت الله علی خامنه ای از وفاداران محافظت می کند ، امتیازات را توزیع می کند و انتصابات کلیدی در دولت را کنترل می کند. برای فرماندهان ارتش ، کل مشاغل و امنیت شخصی آنها به ادامه حکومت خامنه بستگی دارد.
جمهوری اسلامی بیش از چهار دهه را صرف ایجاد سیستمی کرده است که در آن وفاداری پاداش می گیرد ، اختلاف نظر مجازات می شود و نقص تقریباً غیرممکن است.
تحت رهبری وی ، هرگونه ارتقاء از سطح تیپ اول باید به طور مستقیم توسط دفتر رهبر عالی (دافر نزام-رحبری) تصویب شود ، پس از نتایج تحقیقات کامل در مورد امنیت و پیشینه ایدئولوژیک فرد برای اطمینان از وفاداری آنها به آیت الله خامنه. از آنجا که این افراد مدیون ارتقاء خود به خامنه هستند ، اگر او سقوط کند ، آینده آنها با او فرو می رود.
ساختار نظامی ایران برای جلوگیری از تهدیدهای داخلی مانند کودتای ساخته شده است. IRGC بر فرمان عمومی (Setad-E Kole) حاکم است ، که بین آرتش (نیروهای مسلح معمولی ایران) و IRGC هماهنگ می شود. رهبری نیروهای مسلح ایران غالباً از اعضای متعهد ایدئولوژیکی گرفته می شود ، که همه آنها شخصاً به خامنه وفادار هستند.
علاوه بر این سیستم ارتقاء و تقسیم در داخل ارتش ، آیت الله خامنه ای از سه سیاست اصلی برای نگه داشتن نیروهای مسلح ایران تحت کنترل خود استفاده می کند: تلقین فشرده ، پاداش های اقتصادی و سرکوب انتخابی.
تلقین فشرده
جمهوری اسلامی به طور سیستماتیک فرهنگ وفاداری به رژیم روحانی را در نیروهای مسلح خود تلقین می کند ، با IRGC بیشترین آموزش ایدئولوژیک و سیاسی را دریافت می کند. این رژیم روحانیون را در تمام سطوح ارتش ، از کارمندان عمومی گرفته تا پایین آمدن به افلاطون ، تعبیه می کند و آنها را با ترویج ایدئولوژی رژیم و نظارت بر پرسنل برای مخالفت ها انجام می دهد. هر شاخه ای از سیستم های نظامی و امنیتی ، از روسای مشترک کارمندان تا کوچکترین واحدها ، دارای دفتر نماینده رهبر عالی است. این دفتر توسط روحانیون وفادار خامنه هدایت می شود و مستقل از زنجیره نظامی فرماندهی عمل می کند و منعکس کننده یک روند تصمیم گیری منحصر به فرد و غیرقابل ارزیابی در سیستم است.
مأمورانی که از طریق مشارکت مذهبی یا حمایت از رژیم وفاداری نشان می دهند ، غالباً بدون در نظر گرفتن شایستگی ، با تبلیغات اولیه یا تکالیف کلیدی پاداش می گیرند. این دفاتر همچنین مسئول استخدام افراد مذهبی و ایدئولوژیکی تر و ترویج آنها از پایین ترین سطح به موقعیت های برتر هستند. این سیستم به حدی شدید است که حدود 40 ٪ از آموزش های نظامی بر امور ایدئولوژیک متمرکز است ، که اغلب با هزینه صلاحیت نظامی است.
مشارکت و مشوق های اقتصادی
یکی دیگر از ابزارهای اساسی جمهوری اسلامی برای اطمینان از وفاداری نیروهای مسلح خود ، به ویژه IRGC ، پاداش اقتصادی است. با گذشت سالها ، IRGC به یک مجتمع نظامی و صنعتی قدرتمند تبدیل شده است. الان تسلط دارد بخش های اصلی اقتصاد ، از جمله نفت ، ساخت و ساز ، ارتباطات از راه دور و حتی تجارت غیرقانونی.
IRGC اکنون بر بخش های اصلی اقتصاد از جمله نفت ، ساخت و ساز ، ارتباطات و حتی تجارت غیرقانونی حاکم است.
بخش اعظم این ثروت از طریق بنیادهای تحت کنترل نخبه (معروف به استخوانی) مانند بنیاد مصازافان، یا از طریق شرکتهای گسترده مرتبط با دولت ، از جمله دفتر مرکزی ساخت و ساز خاتام النبیا. حتی فرماندهان آرتش ، که اغلب به عنوان کمتر از نظر ایدئولوژیک دیده می شوند ، در این سیستم حامی ادغام شده اند و برای وفاداری خود پاداش مادی دریافت می کنند. اقتصاد ایران توجه قابل توجهی را به خود جلب کرده است ، اما خانواده های فرماندهان نیروهای مسلح بدون توجه به آن رفته اند. فرماندهان IRGC و Artesh غالباً داماد خود را به عنوان صاحبان شرکتهای پوسته که برای دور زدن تحریم ها و تأمین قراردادهای دولتی پر سود از طریق واسطه ها تأسیس شده اند ، ذکر می کنند.
در نتیجه ، فرماندهان عالی رتبه دارای چندین راه برای به دست آوردن مزایای فساد مجازات دولت از طریق قراردادهای انحصاری دولتی ، انحصار محافظت شده و دسترسی ممتاز به واردات یارانه ای هستند. امتیازات اقتصادی به نخبگان نظامی مشوق های محکمی برای وفاداری می دهد ، زیرا این نقص نه تنها در از دست دادن قدرت سیاسی بلکه در از دست دادن قابل توجه ثروت و جایگاه اجتماعی نیز منجر می شود که می تواند منجر به آینده ای نامشخص ، غالباً ناامن ، در تبعید شود.
نظارت و سرکوب
جمهوری اسلامی همچنین یک سیستم نظارت گسترده در تمام شاخه های نیروهای مسلح ایجاد کرده است. هر شعبه دارای سازمان ضد انحصاری خاص خود ، مستقل از فرماندهی نظامی است و مستقیماً توسط رهبر عالی کنترل می شود. این واحدها ، که توسط ترکیبی از روحانیون و افسران نظامی کار می کنند ، نه تنها وظایف سنتی ضد انحصاری را انجام می دهند بلکه بر وفاداری و امنیت داخلی نیز نظارت می کنند. این نظارت مداوم باعث ایجاد آب و هوای ترس می شود و مخالفان را دلسرد می کند.
جمهوری اسلامی همچنین هرگونه تلاش برای نقص را به شدت مجازات می کند. خودی های کنار گذاشته شده ، مانند فرماندهان ننگین ، اغلب در سیستم باقی می مانند ، به امید اینکه به جای تبعید خطر ، به نفع خود بازیابی شوند. برای آنها ، نقص به معنای رها کردن شبکه ها ، ثروت و محافظت آنها است ، بدون هیچ تضمینی برای ایمنی یا تأثیر در جای دیگر.
حتی هنگامی که پرسنل ارتش کم ارتفاع و از کشور فرار می کنند ، جمهوری اسلامی هیچ تلاشی در ردیابی آنها و بازگشت زور آنها را ندارد. دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی نظامی ایران به طور فعال در خارج از کشور ، به ویژه در کشورهای همسایه مانند فعالیت کرده اند ترکیه، جایی که آنها با شبکه های جنایتکار برای شناسایی ، ربودن و بازگشت به نقص بازگردانده می شوند. این عملیات نه تنها برای مجازات کسانی که فرار می کنند بلکه برای ارسال پیام خنک کننده به دیگران با لباس طراحی شده اند: نقص با هزینه شخصی بالایی می آید.
هر شعبه دارای سازمان ضد انحصاری خاص خود ، مستقل از فرماندهی نظامی است و مستقیماً توسط رهبر عالی کنترل می شود.
یک مثال گفتن کوشش در سال 2019 از یک افسر سابق نیروی دریایی ایران – که به عنوان محمد رضی – که به عنوان محمد رضی شناخته می شود ، بود. این عملیات نشان دهنده دسترسی و تمایل عمیق رژیم برای استفاده از هر وسیله لازم برای جلوگیری از نقص نظامی آینده است. در 2020، جمهوری اسلامی به دنبال کمک باندهای جنایتکار در ایالات متحده برای ترور یک مدافع ارتش عالی ایران در یک برنامه حمایت از شاهد در مریلند بود. با وجود این تلاش ها برای اعمال فشار بر مخالفان ، در دهه های اخیر موارد اندکی از اعضای نیروهای مسلح ایران وجود داشته است که رژیم را محکوم می کنند. حتی هنگامی که اعتراضات جمعی با سرکوب وحشیانه دنبال شده است – مهمترین آنها پس از مرگ ماهسا امینی در سال 2022 – از نظر مقیاس نسبتاً ناچیز بوده و در درجه اول از آن ناشی می شود رده های پایینبشر
در هفته های اخیر ، جنبش سلطنت طلبانه راه اندازی کرده است بستر ارتباطی با هدف اعضای ارتش ، اجرای قانون ، خدمات اطلاعاتی و نهادهای دولتی که مایل به ارتباط با شاهزاده رضا پهلوی و به طور بالقوه نقص رژیم هستند. پهلوی با استفاده از یک کد QR در تلویزیون بین المللی ایران ، یک کانال ماهواره ای که توسط دیاسپورای ایران اداره می شود ، از اعضای نیروهای مسلح خواست تا فرم آنلاین را تکمیل کنند و به تلاش وی برای سرنگونی جمهوری اسلامی بپیوندند.
به گفته منابع سلطنت طلب ، حدود 20،000 نفر این فرم را ارسال کرده اند. در حالی که هنوز مشخص نیست که چه تعداد از این موارد ارسالی واقعی هستند – گفته می شود که رژیم در تلاش است تا با تغذیه اطلاعات کاذب پهلوی ، به این کمپین نفوذ کند – این ابتکار نشان می دهد که مخالفان نقش اساسی نقص نظامی را در اعمال فشار بر استقرار روحانی در ایران تشخیص می دهد. با این وجود ، شک و تردید در مورد اثربخشی این سکو ، عمدتاً به دلیل ترس فراگیر از قصاص که توسط رژیم و عدم وجود جایگزین واضح و قانع کننده برای سیستم فعلی القا می شود ، ادامه دارد.
نحوه تسهیل نقص
سیاستهای طراحی شده برای تشویق نقص باید با دقت تدوین شوند تا روشن شوند که آنها راهی مبدل برای ارتقاء تغییر رژیم نیستند. ایالات متحده باید انگیزه هایی از قبیل عفو ، جابجایی ایمن و حتی اقامت دائم برای مدافعان و خانواده های آنها را ارائه دهد. بسیاری از کودکان فرمانده در حال حاضر در غرب تحصیل یا زندگی می کنند. به عنوان مثال ، بچه از محمد بانگر غالیباف ، فرمانده سابق IRGC و رئیس فعلی پارلمان ، سعی در به دست آوردن اقامت کانادا داشته است. این ارتباطات به غرب را می توان برای استخدام یا تشویق نقصان استفاده کرد.
از بین بردن فرماندهان نسل اول ایران ، کسانی که در جنگ ایران و عراق جعل شده اند ، ممکن است فرصتی برای رقابت و رقابت در بین نسل های جوان باز کنند ، که می تواند شکاف هایی را در ارتش ایران ایجاد کند. از بین بردن فرماندهان نظامی همچنین می تواند ترس را در دیگران که ممکن است از همکاری یا همکاری دریغ کنند ، القا کنند ، از ترس اینکه در صورت امتناع از رعایت آنها بتوانند با همان سرنوشت روبرو شوند. این سیاست می تواند یک فضای پارانوئید را در بین فرماندهان نیروهای مسلح ایجاد کند و منجر به عدم اعتماد شود ، زیرا ممکن است گمان کند که سازمان های اطلاعاتی دیگران را که هنوز زنده هستند استخدام کرده اند.
به طور خلاصه ، نخبگان نظامی ایران نه از ایدئولوژی ، بلکه از بقا وفادار هستند. با ترکیب مناسب فشار و مشوق ها ، به ویژه در لحظه های بحران ، سیستم می تواند به چالش کشیده شود.