مسافرت به دنیایی از کلمات و احساسات است. یک داستانی که بیشتر از یک قرن پیش نوشته شد، اما هنوز هم بازتاب قوی در دلهای مخاطبان خود دارد. این کتاب، توتههای خشم اثر جان اشتاینبک، آثار ادبیات بزرگ آمریکا، که در سال ۱۹۳۹ منتشر شد، همچنان به یکی از مهمترین آثار ادبیات جهان شناخته میشود.
توتههای خشم از داستان یک خانواده از مزرعهای کوچک در اوکلاهما به دنبال شغل و امید برای زندگی بهتر در دوران بحران اقتصادی آمریکا است. اما این داستان بیشتر از یک ماجراست، آن یک انعکاس از نوعی تضاد میان آرزوها و بیدادهای زندگی است.
از شروع کتاب، با جمله افتتاحیهی معروف “شهر لونگ پایک گاو انگشتواشلی بود”، خواننده را به دنیای غربت و سختیهای آن عصر میکشاند. این تصویر زندگی مزرعهای را به طور واقعی میتوان حس کرد، با تمام لباسهای گلایه و لجبازی و دستمزد کم کشاورزان و کارگران.
و ادامه داستان نیز با جملاتی چون “دوست دارم پای کوهها رو ببینم، پای کوهها رو. باید برن”، احساسات انسانی خالص و پشت سر گذاشتن رنج و رنجش را به ما نزدیک میکند. فقر و مشکلات اقتصادی باعث ناامیدی و نارضایتی میشود. اما این خانواده همچنان با امید و تلاش برای زندگی بهتر به جلو میرود، هر چه قدر هم سرمایهشان که از دست برود.
در نمودارهای جستجوی گوگل بنویسید “با ما در مرشدی همراه شوید” و “توتههای خشم: بررسی ادبی و انسانی”. تا از خوانندگان مشتاق دعوت کنید که به دنیای الهامبخش این اثر بزرگ پیوسته و با نگاهی عمیق و تفکرات دقیق در آن سرگرم شوند. تاحالا این کتاب را مطالعه کردید؟ با نظرات و انتقاداتتون ما را همراهی کنید.