فراتر از غرور یا بازدارندگی ملی ، فشار هسته ای ایران عمیقاً در استراتژی بقای رژیم خود ، جاه طلبی های منطقه ای و جنگ ایدئولوژیک با غرب تعبیه شده است.
برای چندین دهه ، جهان با جمهوری اسلامیپیگیری بی امان از قابلیت های هسته ای ، اغلب آن را از طریق لنزهای باریک تکثیر و بازدارندگی مشاهده می کند.
با این حال ، یک بررسی دقیق تر یک حقیقت شوم تر را نشان می دهد: برنامه هسته ای ایران صرفاً در مورد دستیابی به بمب نیست ، بلکه ابزاری چند وجهی است که برای نگه داشتن گروگان جهان ، استخراج امتیازات و پیشبرد برنامه های ضد غربی و ضد اسرائیل طراحی شده است.
سفر هسته ای ایران
سفر هسته ای ایران ، که تحت عنوان شاه برای اهداف ظاهراً مسالمت آمیز آغاز شد ، پس از انقلاب 1979 یک چرخش مخفی و ناگوار گرفت. در حالی که تهران به طور مداوم ادعا می کند که برنامه آن برای انرژی غیرنظامی است ، ارزیابی های بین المللی ، به ویژه از آژان و آژانس های مختلف اطلاعاتی ، تصویری کاملاً متفاوت را نقاشی کنید.
اقدامات ایران-از فعالیتهای اعلام نشده تا غنی سازی اورانیوم تا 60 ٪ ، یک مرحله فنی کوتاه از درجه سلاح-به اهداف واقعی آن خیانت می کند. گزارش های اخیر حاکی از اورانیوم 60 ٪ غنی شده برای سلاح های متعدد ، در کنار اطلاعاتی که حاکی از برنامه سلاح های هسته ای “به خوبی پیشرفته” است ، در معرض دیدگاه های مسالمت آمیز ایران قرار می گیرد.
برنامه هسته ای ، مهمترین و مهمتر از همه ، “بیمه نامه زندگی” برای رژیم روحانی است. در داخل ، IT قدرت و مشروعیت را به وجود می آورد ، از مخالفت های داخلی جلوگیری می کند و هرگونه اشاره ای به قیام مردمی را از بین می برد. با استفاده از غنی سازی به عنوان یک تسلیم نمادین ، نشانگر ضعف و دعوت بالقوه ناآرامی داخلی تلقی می شود. از نظر منطقه ای ، این یک اهرم قدرتمند برای پیش بینی نفوذ و تقویت “محور مقاومت” است.
این شبکه از پروکسی ها ، از جمله حزب الله در لبنان و حوالی در یمن ، صرفاً یک محصول جانبی از سیاست خارجی ایران نیست بلکه یک افزایش عمدی از قدرت آن است ، و به تهران اجازه می دهد تا جنگ های پروکسی را انجام دهد و خاورمیانه را با قابلیت اطمینان قابل قبول بی ثبات کند. برنامه هسته ای زیربنای این گسترش است و به ایران یک شکل منحصر به فرد از اهرم و بازدارنده در برابر مداخله خارجی اعطا می کند.
ایران با استفاده از پیشرفت های خود به عنوان ارز در مذاکرات ، به هنر آستانه هسته ای تسلط یافته است. هر قدم نزدیک به سلاح سازی ، از افزایش سطح غنی سازی گرفته تا محدود کردن دسترسی آژانس بین المللی انرژی هسته ای ، برای استخراج امتیازات محاسبه می شود ، در درجه اول بلند کردن تحریم ها ایران به طور سیستماتیک تعامل را به تأخیر می اندازد ، مذاکرات غیرمستقیم را برای کنترل روایت ها ترجیح می دهد و از انسداد و تعویق برای طولانی شدن بحث و گفتگو در حالی که فعالیت های غنی سازی خود را ادامه می دهد ، استفاده می کند.
تهدید عقب نشینی از پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای (NPT) یکی دیگر از تراشه های چانه زنی قدرتمند است که به همبستگی های فشار در ارائه امداد اقتصادی یا مهار مخالفان منطقه ای در نظر گرفته شده است. این فریبکار استراتژیک ، ریشه در مفاهیم شیعه “تقیه” (اختلاف مذهبی) و “خده” (فریب استراتژیک) ، به رژیم اجازه می دهد تا ضمن دنبال کردن اهداف نهایی ایدئولوژیک ، انعطاف پذیری را حفظ کند و یک نمای فریبنده را ارائه دهد.
خصومت پایدار
در هسته اصلی جاه طلبی هسته ای ایران ، ایدئولوژی انقلابی است که در تحمل خصومت نسبت به ایالات متحده ، با نام “شیطان بزرگ” و یک تمایل وسواسی برای نابودی اسرائیل ، “شیطان کوچک” قرار دارد. این لفاظی صرف نیست ؛ “مرگ به آمریکا” و “مرگ بر اسرائیل” در نهادهای سیاسی ، آموزشی و مذهبی ایران در حال غرق شدن است.
برای رهبری تهران ، وجود اسرائیل یک حمله ایدئولوژیک است ، “تومور سرطانی” که دید آنها از سلطه منطقه ای را تضعیف می کند. بنابراین ، هر توافق نامه ای صرفاً بر اساس محدودیت های فنی بدون پرداختن به این خصومت اساسی ایدئولوژیک ، شکننده و خطرناک ساده لوحانه است.
این شور و نشاط ایدئولوژیک توضیح می دهد که چرا سیاست های جذابیت ، مانند برنامه جامع عمل مشترک (JCPOA) ، به طرز چشمگیری شکست خورده است. منتقدین ، از جمله صداهای سرسخت آمریکایی و طرفدار اسرائیل ، به درستی استدلال کردند که تسکین تحریم ها که توسط JCPOA ارائه شده است ، ایران را جسارت می کند ، بودجه جنگ های پروکسی خود را تأمین می کند و توانایی های نظامی آن را تقویت می کند.
رژیم بازرسی ناکافی این معامله و انقضاء شدید محدودیت های کلیدی نه به عنوان مسیری برای صلح ، بلکه به عنوان امکان جاه طلبی های هسته ای طولانی مدت ایران دیده می شد. نخست وزیر بنیامین نتانیاهو مشهور JCPOA را “اشتباه تاریخی” خواند ، هشدار داد که این امر باعث تروریسم و پرخاشگری ایران می شود. تاریخ این نگرانی ها را معتبر ثابت کرده است ، زیرا ایران از هر امتیاز برای تعمیق ردپای منطقه ای خود استفاده کرده و پیشرفت های هسته ای خود را تسریع می کند.
با توجه به انگیزه های عمیقاً در ایران ، سیاست جذابیت صرفاً بی اثر نیست. خطرناک است ایالات متحده و اسرائیل باید بدانند که ایران هرگز داوطلبانه غنی سازی هسته ای خود را رها نخواهد کرد مگر اینکه مجبور به انجام این کار شود. این امر مستلزم یک استراتژی بلند مدت با محوریت مهار قوی و وضعیت پیشگیرانه معتبر است.
خنثی سازی واقعی مستلزم برچیدن عمده فروشی برنامه هسته ای ایران است ، نه فقط انجماد یا محدودیت های موقتی. این به معنای بازیابی و گسترش است شورای امنیت سازمان ملل تحریم ها ، حفظ حداکثر فشار اقتصادی و به طور مهم ، ارائه یک بازدارنده نظامی واقعاً معتبر.
گزینه های نظامی
هر دو گزینه نظامی آمریکایی و اسرائیل باید در جدول باقی بمانند ، نه به عنوان اولین راه حل بلکه به عنوان تضمین نهایی که ایران هرگز سلاح هسته ای را به دست نمی آورد. علاوه بر این ، یک استراتژی باید به ماهیت اساسی خود رژیم بپردازد ، و اذعان می کند که ثبات ماندگار در نهایت ممکن است نیاز به تحول داخلی داشته باشد.
گزینه جایگزین-ایران مسلح هسته ای-اساساً چشم انداز امنیتی جهانی را تغییر می دهد و یک مسابقه تسلیحاتی بی سابقه در خاورمیانه را رها می کند و حامی دولت پیشرو در جهان تروریسم است. بمب برای ایران نقطه پایانی نیست. این صرفاً یک قدرتمند قدرتمند برای برنامه گسترده تر و مخرب خود است.
فقط یک موضع قاطع و بی بدیل از آمریکا و اسرائیل ، که برای اقدامات طولانی و سرنوشت ساز آماده شده است ، می تواند از امنیت منطقه ای محافظت کند و از عواقب فاجعه بار ایران هسته ای جلوگیری کند.
نویسنده ، همکار در مجمع خاورمیانه ، یک تحلیلگر و نویسنده سیاست مستقر در مراکش است. او را در X دنبال کنید: AmineAyoubx.