از آنجا که درجه حرارت از 50 درجه سانتیگراد افزایش می یابد و نیمی از مخازن سد ایران خالی است ، خاموش کردن قطع اعتراضات مشتعل و در معرض سوء مدیریت مزمن رژیم.
در میان موج های گرمازدگی و خاموشی های سراسر کشور ، ایران در حال افزایش یک بحران چند بعدی است که با عدم وجود زیرساخت ها ، خشم عمومی و سردرگمی دولت مشخص می شود. روز سه شنبه ، 29 ژوئیه ، ساکنان خومام در استان گیلان در خارج از استان شهر جمع شدند و شعارهایی مانند شعار دادند “مقامات بی کفایت ، ما شما را نمی خواهیم!” وت “آب ، برق ، زندگی – حق اساسی ما!” اعتراض آنها ، ناشی از مکرر کاهش آب و کاهش برق ، نشان دهنده تجزیه وسیع اجتماعی گسترده تر است زیرا رژیم با تشدید ناکامی های زیست محیطی و حاکمیتی روبرو می شود.
فیلم هایی که در رسانه های اجتماعی در حال گردش هستند ، شهروندان عصبانی را نشان می دهد که شرایط زندگی خود را “تحقیرآمیز” و “مخرب برای معیشت” توصیف می کنند. معترضین مقصر سوء مدیریت مزمن رژیم ، زیرساخت های پوسیدگی و عدم برنامه ریزی طولانی مدت هستند. در خمام ، قطع برق در گرمای تابستانی تابستانی لوازم خانگی را نابود کرده است و توزیع آب نامنظم زندگی روزمره را به شدت مختل کرده است.
در سراسر کشور ، اعتراضات مشابهی در شهرهایی مانند مرودشت ، توربات-ای مربا ، چیپره ، ساو و بخش هایی از چاههالهال و بختیاری رخ داده است. در نیشابور ، ساکنان دهکده بارزانون در اعتراض به کمبود آب ، یک جاده بزرگ را مسدود کردند. در حومه تهران Chahardangeh ، کارگران صنعتی و نانوایان علیه کاهش برق تجمع کردند ، در حالی که نیروهای امنیتی از گاز اشک آور علیه تظاهرکنندگان در سبزور استفاده می کردند. اعتراضات شبانه در تهران و اسلامشهر شامل مناجات مستقیماً هدفمند رهبر عالی رژیم است.
این الگوی ناآرامی ها همزمان با دمای رکورددار است که خدمات عمومی را فلج کرده است. دولت اعلام کرد که روز چهارشنبه 30 ژوئیه ، حداقل 13 استان – از جمله خوزستان ، هورموزگان و یزد – به دلیل گرمای شدید و کمبود قدرت و کمبود آب بسته می شوند. در برخی از استانها مانند FARS ، ساعات اداری فقط به چند ساعت صبح کاهش یافت. چندین شهر ، از جمله مهران در استان ایلام ، دمای 52 درجه سانتیگراد را ثبت کردند.
براساس سازمان هواشناسی ایران ، ده ها شهر در حال تحمل روزانه بین 49 درجه سانتیگراد و 52 درجه سانتیگراد هستند. در خوزستان غنی از نفت ، شهرهایی مانند آبادان ، آهواز ، دزفول و رامورموز دمای بالاتر از 50 درجه سانتیگراد را تجربه می کنند ، با عدم تأمین منابع آب و خاموشی که باعث ایجاد سختی می شود.
پیام های عمومی رژیم فقط باعث ناامیدی شده است. فاطمه موهجرانی ، سخنگوی دولت ، روز سه شنبه اعتراف کرد: “شکی نیست که ما در یک بحران آب و برق قرار داریم.” وی گفت که دولت برای مدیریت عدم تعادل انرژی ، یک هفته در سراسر کشور را در نظر گرفته است ، اگرچه چنین اقداماتی باعث نگرانی در مورد نتیجه اقتصادی شده است.
رئیس جمهور رژیم مسعود پشکیان “سوء مدیریت منابع آب در سالهای گذشته” را به دلیل بحران فعلی مقصر دانست. وی با انتقاد از قرار دادن صنایع پر آب و آلاینده در مناطق نامناسب ، ادعا کرد که این تصمیمات به جای منافع ملی توسط تأثیر شخصی هدایت می شود. وی همچنین مجدداً خواستار بحث برانگیز خود برای جابجایی پایتخت به دور از آب تحتانی تهران ، هشدار داد: “اگر امروز اقدامات فوری و جدی انجام ندهیم ، ممکن است فردا خیلی دیر شود.”
داده های رسمی یک تصویر گریم را نقاشی می کند. براساس اعلام شرکت مدیریت منابع آب ایران ، ذخایر آب در 15 سد اصلی در مقایسه با سال گذشته بیش از 50 ٪ کاهش یافته است. از هم اکنون ، 56 ٪ از مخازن سد کشور خالی است و فقط 22.6 میلیارد متر مکعب آب ذخیره شده باقی مانده است. این رژیم همچنین از ورود به پنجمین سال متوالی خشکسالی خبر می دهد ، با کاهش شدید بارندگی ها ، تولید نیروگاه برق را محدود می کند.
کارشناسان محیط زیست هشدار می دهند که این بحران ممکن است به یک فاجعه کامل افزایش یابد. سال گذشته ، رئیس مرکز تحقیقات جوی و اقیانوسی در دانشگاه شیراز اظهار داشت که حتی اگر میانگین بارندگی به حالت عادی بازگردد ، منابع آب فعلی ایران فقط می تواند 40 تا 50 میلیون نفر را پشتیبانی کند – پایین تر از جمعیت بیش از 85 میلیون نفر.
این رژیم ، که هنوز هم در زمینه پیش بینی قدرت منطقه ای و سرمایه گذاری در عملیات نظامی و پروکسی تثبیت شده است ، به طور سیستماتیک از زیرساخت های داخلی و نیازهای عمومی غفلت کرده است. آنچه که به عنوان شکایات بومی شده در مورد قطع شدن آغاز شد ، به سرعت در یک رویارویی عمیق تر بین یک جمعیت خسته و یک دولت بی پاسخ در حال تحول است. پیام معترضین واضح است: ملتی محروم از نور و آب ساکت نخواهد ماند.
با افزایش ناآرامی ، رژیم از اعتراضات در خومام و جاهای دیگر می ترسد. تحلیلگران سکوت رژیم را توصیف می کنند و پاسخ های تأخیر را به عنوان نشانه ای از فرسایش نهادی عمیق تر توصیف می کنند. از نظر بسیاری ، بحران آب و برق ایران فقط یک مسئله منبع نیست – این یک نماد واضح از فروپاشی سیستمیک و افزایش شکاف بین حاکمان و حاکم است.