الگوی پروکسی ، که از جنگ سرد متولد شده و در هنگام حمله اتحاد جماهیر شوروی تشدید شده است ، پس از 11 سپتامبر بیشتر وارد شد. پاکستان در حالی که به طور علنی با جنگ به رهبری ایالات متحده علیه ترور ، از جناح های مختلف شورشیان حمایت می کرد ، شرط بندی می کرد که به یک نمایش آینده افغانستان که به نفع حساب منطقه ای اسلام آباد است. نتیجه ویران کننده بوده است: محکومیت بین المللی ، روابط تنگ شده با متحدین جهانی و ظهور ستیزه جویی در خانه
شمیم شهید
پیشاور: برای ده ها سال ، سیاست پاکستان نسبت به افغانستان توسط یک آموزه امنیتی محور که ریشه در ترس ، رقابت و تمایل به عمق استراتژیک دارد شکل گرفته است. از جنگ سرد تا دوره پس از 9/11 ، اسلام آباد کابل را نه به عنوان یک همسایه مستقل بلکه به عنوان یک تئاتر نفوذ می داند که برای مزیت ژئوپلیتیکی دستکاری می شود. این دکترین ، گرچه به نظر می رسد برای برنامه ریزان نظامی و استراتژیک پاکستان عمل می کند ، نه در افغانستان صلح را به همراه داشته و امنیت را برای پاکستان تحمل کرده است.
الگوی پروکسی ، که از جنگ سرد متولد شده و در هنگام حمله اتحاد جماهیر شوروی تشدید شده است ، پس از 11 سپتامبر بیشتر وارد شد. پاکستان در حالی که به طور علنی با جنگ به رهبری ایالات متحده علیه ترور ، از جناح های مختلف شورشیان حمایت می کرد ، شرط بندی می کرد که به یک نمایش آینده افغانستان که به نفع حساب منطقه ای اسلام آباد است.
ستیزه جویی ، افراط گرایی و بی ثباتی در افغانستان در این مرز ریخته شده است و در ظهور گروه هایی مانند Tehrik-Taliban Pakistan (TTP) به اوج خود رسیده است ، که اکنون تهدیدی مستقیم و پایدار برای ثبات داخلی پاکستان است.
یک رویکرد مبتنی بر مشارکت آینده نگر ، وعده بسیار بیشتری نسبت به کتاب پخش پراکسی منسوخ ارائه می دهد. افغانستان و پاکستان بیش از یک مرز ناهموار مشترک هستند – آنها به روابط عمیق فرهنگی ، زبانی و اقتصادی محدود می شوند. از تجارت و ترانزیت به تغییرات آب و هوایی و ضد تروریسم ، چالش ها و فرصت هایی که با آنها روبرو هستند ، به طور غیرقابل پیوندی در ارتباط هستند. یک افغانستان پایدار و فراگیر در علاقه حیاتی پاکستان ، نه فقط به عنوان یک همسایه ، بلکه به عنوان یک شریک در صلح و سعادت منطقه ای است.
دولت به رهبری طالبان در کابل نیز باید از تکرار اشتباهات گذشته پاکستان جلوگیری کند. حمایت از پروکسی های شبه نظامی مانند TTP ، حاکمیت و اعتبار خود افغانستان را تضعیف می کند. درست همانطور که افغانستان از چندین دهه دخالت خارجی رنج می برد ، اکنون باید یک دوره مسئول را ترسیم کند ، و استفاده از بازیگران خشونت آمیز غیر دولتی را به عنوان ابزاری برای نفوذ رد می کند. ثبات و شناخت بین المللی فقط از طریق آمار مسئول و نه جنگ پروکسی حاصل می شود.
برای پاکستان ، یک رویکرد جدید باید شامل احترام واقعی به حاکمیت افغانستان ، حمایت از حاکمیت فراگیر و سرمایه گذاری در روابط مردم به افراد باشد-از طریق مبادلات آموزشی ، توسعه زیرساخت ها و آزادسازی ویزا. رابطه دو جانبه باید از تنش های هند و پاکستان دفع شود. افغانستان در یک بازی منطقه ای با مبلغ صفر یک میدان نبرد نیست. این یک ملت مستقل است که ثبات آن همه سود می برد.
پاکستان همچنین می تواند از سکوهای منطقه ای مانند سازمان همکاری شانگهای (SCO) استفاده کند و با ایران و کشورهای آسیای میانه برای تقویت چارچوب منطقه ای مبتنی بر اجماع برای آینده افغانستان درگیر شود.
البته ، تغییر سیاست های وارد شده آسان نخواهد بود. شک و تردید از هر دو طرف عمیق است. اعتماد به نفس ، به ویژه با توجه به نارضایتی های تاریخی و نگرانی های امنیتی ، زمان خواهد برد. اما هزینه عدم تحرک – یا بدتر ، ادامه چرخه تداخل پنهانی – بسیار بیشتر است.
پاکستان با انتقال از نقش Manipulator به نقش شریک ، فرصتی نادر برای تنظیم مجدد وضعیت منطقه ای خود ، بازسازی اعتبار جهانی و کمک به صلح پایدار دارد. امنیت واقعی ناشی از کنترل سیاست کابل نخواهد بود بلکه از ایستادن در کنار افغانستان به عنوان یک شریک مساوی و حاکم است. اکنون زمان تغییر است.