از 13 دسامبر 2024 ، شوهر نصرین سوتود ، رضا خندان – یک فعال دیگر – بود دستگیر شده به خاطر تلاش های وی به نمایندگی از حقوق زنان در ایران. حالا ، خران در زندان بدنام اوین قرار دارد ، جایی که بازدیدهای وی محدود است و شرایط ناگوار است. سوتود نامه زیر را در 22 آوریل 2025 از تهران به وی نوشت. این دادخواست را امضا کنید خواستار خران‘s آزادی فوری از زندان، توسط Sotoudeh و دیگران سازماندهی شده است.

من بیش از هفت سال در زندان گذراندم. نه به عنوان یک جنایتکار ، بلکه به عنوان وکیلی که عاشق قانون است و به حقوق بشر اعتقاد دارد. در این مدت ، شوهرم رضا از فرزندانمان مراقبت می کرد ، که هنوز بسیار جوان بودند. او آنها را به مدرسه و برای بازی در تاریخ و ملاقات پزشکان آورد ، او پخت و پز کرد و او برای پرداخت صورتحساب ما سخت تلاش کرد. اکنون بچه ها بزرگ شده اند ، من در مرخصی پزشکی آزاد هستم و رضا یکی از زندان ها است. این یک وضعیت عجیب و دردناک است.
رضا همواره مؤمن محکم در حقوق کامل برای زنان و برای افراد از همه ایمان و پیشینه بوده است. وقتی او به من پیشنهاد داد ، من به او گفتم که من از پوشیدن حجاب خودداری می کنم. او گفت این یک موضوع شخصی است. این تجارت من است. پاسخ او برای من خیلی معنی داشت. او در طول زندگی ما با هم ، همیشه به این کلمات وفادار بوده است.
علاوه بر این ، رضا در کار من به عنوان وکیل و به عنوان یک فعال با عشق و مهربانی ویژه شرکت کرده است. به نظر می رسید که این پشتیبانی خارق العاده فقط معمولی ترین چیز در زندگی بود.
در طول سالهای طولانی حبس من ، رضا هرگز شکایت نکرد ، و او همیشه سعی می کرد با دادن خبرهای خوب من را خوشحال کند. به یاد می آورم وقتی او در مورد دخترمان در رتبه پانزدهم از چند میلیون شرکت کننده در آزمون ورودی کالج ملی به من گفت. قلب من پر از شادی و امید بود که روزها به طول انجامید.

یک بار ، هنگامی که نیما بیش از 5 سال سن نداشت و به تازگی کلاس موسیقی را شروع کرده بود ، رضا با تلاش فراوان او را با یک زایلوفون به اتاق جلسات زندان آورد. نیما مجبور شد از پشت یک مانع شیشه ای بازی کند ، اما حتی اکنون صحنه برای من آنقدر زنده است که به نظر می رسد دیروز اتفاق افتاده است. هفته ها پس از آن جلسه ، صدای موسیقی نیما در ذهن من تکرار شد. من می خوابم و از آن صدا بیدار می شوم. انگار دنیای جدیدی برای من باز شده بود.
حال وظیفه من این است که سعی کنم این نوع تسکین را به شوهرم بیاورم.
رضا در ابتدا در سپتامبر 2018 دستگیر شد زیرا او هزاران دکمه خانگی را با دوست ما دکتر فرهاد میسامی تولید کرده بود که گفت: “من با قانون اجباری حجاب ایران مخالف هستم.” من در همان زمان در زندان بودم (خانواده و دوستان از مهراو و نیما مراقبت کردند) و رضا پس از 111 روز با وثیقه آزاد شد.
مردان دیگری مانند رضا نیز وجود دارند که خود را در معرض خطر حمایت از زنان در کشور ما قرار می دهند. برخی از آنها سلول رضا را در زندان اوین به اشتراک می گذارند.

رضا در 13 دسامبر 2024 ، هنگامی که مأمورین دولتی به خانه ما حمله کردند ، دوباره دستگیر شدند. در همان روز بود که مقامات قصد داشتند یک قانون جدید و سنگین تر حجاب و عفاف را اجرا کنند. من خواستار لغو این قانون شده بودم و به دلیل اعتراضات گسترده اجتماعی ، “در حالت تعلیق” قرار گرفت.
آیا مجازات رزا راهی برای انتقام از من بود؟ من نگران هستم ، اما نمی دانم.
رضا بارها و بارها در دفاع از حقوق زنان استوار و مقاومت خود را نشان داده است. او در کنار من ، دختر ما و میلیون ها زن ایرانی است. و مردان دیگری مانند رضا نیز وجود دارند که خود را در معرض خطر حمایت از زنان در کشور ما قرار می دهند. برخی از آنها سلول رضا را در زندان اوین به اشتراک می گذارند.
وجود دارد دادخواست خواستار آزادی رضا شده توسط جف کافمن و حمایت مالی توسط رابرت اف کندی حقوق بشر ، قلم آمریکا ، بنیاد اکثریت فمینیستی ، جایزه معیشت درست و اماس. مجله این کشور توسط بیش از 1500 نفر در سراسر جهان امضا شده است. امیدوارم هرکسی که این مطلب را می خوانند نام خود را اضافه کنند.
من اجازه ندادم که به رزا در زندان بروم زیرا حجاب نمی پوشم ، اما هر وقت ممکن است از طریق تلفن صحبت می کنیم ، و مرتباً در مورد این کمپین و پشتیبانی بی بدیل که وی دریافت می کند ، به او می گویم. همه اینها به او قدرت و امید می بخشد ، که او با سایر زندانیان به اشتراک می گذارد.
علیرغم شرایط سخت که شامل چندین اقامت در انفرادی است ، رضا همچنان قوی و متعهد به اصول وی است.
در ماه مارس ، وی پیامی را از سلول خود ارسال كرد كه تا حدودی می گفت: “آزادی بیان ، آزادی اعتقاد ، آزادی لباس و سایر آزادی ها از جمله اساسی ترین حقوق بشر است كه در اعلامیه جهانی حقوق بشر تأكید شده است. من خواستار آزادی همه زندانیان سیاسی هستم ، و من همچنان به اعتراض به دامپزشکی داماد می كنم.”

این دنیایی از بسیاری جهات در معرض خطر است ، اما ما شهروندان عادی خیلی خوب می دانیم که صلح ، آرامش و امنیت بین المللی به احترام به حقوق بشر بستگی دارد.
رضا ، من شما را دوست دارم و از پشتکار شما متشکرم.