در نشست اخیر تجارت اتحادیه اروپا و اوکراین در بروکسل در تاریخ 10 آوریل ، نخست وزیر اوکراین دنیس شمیگال یک پیام جسورانه و جاه طلب را ارائه داد: اوکراین دیگر فقط یک کشور جنگ زده در حاشیه اروپا نیست-به قول او ، “نقطه اصلی هندسه جدید اروپا ساخته می شود.” سخنرانی وی فراتر از دعوت های عضویت در اتحادیه اروپا بود. این فراخوانی برای نوسازی خود اروپا بود که اوکراین در قلب آن بود.
استعاره “هندسه جدید” در حال گفتن است. این نه تنها با تغییر اتحادهای سیاسی بلکه با تغییر شکل اساسی اولویت ها ، هویت و معماری قاره صحبت می کند. پیام Shmigal واضح بود: اروپا نباید با اوکراین به عنوان یک کشور بافر یا یک منطقه خاکستری بین شرق و غرب رفتار کند. درعوض ، باید اوکراین را به عنوان یک شریک تمام عیار و موتور تجدید پذیر در آغوش بگیرد.
این قاب بندی تلاش می کند تا اوکراین را از یک قربانی جنگ وابسته به یک شریک ضروری-یکی از آنها ، که ادغام آن می تواند به عنوان یک کاتالیزور برای اتحادیه اروپا باشد ، دوباره کشف کند تا آنچه را که در دنیای در حال تغییر است ، کشف کند. Shmigal اظهار داشت: “ما یک فرصت جدید برای اروپا برای کشف مجدد هویت آن هستیم.”
اظهارات Shmigal در شرایطی صورت می گیرد که مسیر اوکراین به عضویت در اتحادیه اروپا نامشخص است. در سال 2022 پس از تشدید خصومت با روسیه ، اوکراین در سال 2022 وضعیت نامزد اعطا شد. این تا حد زیادی پشتیبانی نمادین از بروکسل در زمان بحران بود ، اما فاقد نقشه راه یا جدول زمانی قطعی برای الحاق کامل بود. این فرایند اکنون در شرایط پیچیده انجام شده است: اصلاحات جامع ، اقدامات ضد فساد ، هماهنگی قانونی و مهمترین حمایت متفق القول از 27 کشور عضو اتحادیه اروپا.
این اتفاقات به دور از تضمین شده است. کشورهایی مانند مجارستان با استناد به نگرانی های مربوط به حاکمیت ، فساد و بار احتمالی بودجه اتحادیه اروپا ابراز تردید کرده اند. درگیری مداوم اوکراین با روسیه فقط لایه دیگری از عارضه را به آنچه در حال حاضر یک روند به شدت بوروکراتیک و سیاسی است ، اضافه می کند.
با این حال ، Shmigal از اتحادیه اروپا خواست که سریعتر و سرسختی تر حرکت کند. او اوکراین را نه به عنوان یک مسئولیت بلکه به عنوان یک دارایی استراتژیک دست نخورده قرار داد. استدلال وی نه تنها در لفاظی سیاسی بلکه در فرصت اقتصادی و ارزشهای مشترک ریشه داشت.
یکی از مضامین اصلی سخنرانی ، تغییر مکان اوکراین از دریافت کننده کمک به شریک اقتصادی بود. Shmigal از مشاغل اروپای غربی درخواست تجدید نظر کرد و از آنها خواست که در منابع طبیعی و صنایع اوکراین سرمایه گذاری کنند. وی از انرژی های تجدید پذیر ، کشاورزی ، IT و تأسیسات ذخیره سازی گاز به عنوان مناطق اصلی مورد علاقه متقابل یاد کرد.
شاید مهمترین آنها ، وی پیشنهاد کرد که اوکراین می تواند “قلب صنعتی اروپا” شود ، و ابزارها و مواد لازم برای بازآرایی اتحادیه اروپا و استقلال دفاعی را تأمین می کند. در این صورت ، Shmigal زمین خود را با اجماع فزاینده ای در بروکسل تراز کرد که اروپا باید در یک محیط جهانی به طور فزاینده ای ناپایدار مسئولیت دفاع خود را به عهده بگیرد.
این دیدگاه متناسب با بازسازی گسترده تر از اوکراین پس از جنگ به عنوان فضایی از بازسازی ، سرمایه گذاری و ادغام اقتصادی است. بخش بزرگ کشاورزی کشور ، نیروی کار ماهر و پایگاه صنعتی پتانسیل واقعی را ارائه می دهد-اگر ثبات و حاکمیت قانون را می توان بازگرداند. با این حال ، اینها “IFS” قابل توجه باقی مانده است.
اظهارات Shmigal همچنین باید در زمینه گسترده تر تغییر ژئوپلیتیک جهانی درک شود. وی در سخنرانی خود اذعان کرد که “تجارت آزاد دیگر امنیت را تضمین نمی کند. انرژی دیگر غیر سیاسی نیست و زنجیره های تأمین دیگر خنثی نیستند.” این ارزیابی هوشیار بیانگر درسهای سخت سالهای اخیر از همه گیر جهانی برای بحران انرژی است که ناشی از حمله روسیه است.
از بسیاری جهات ، اوکراین در تقاطع این چالش ها قرار دارد. شبکه انرژی آن ، زیرساخت های صنعتی و صادرات کشاورزی عمیقاً با بازارهای اروپایی و جهانی درج شده است. فریم کردن Shmigal از اوکراین به عنوان اصلی برای آینده اتحادیه اروپا از این رو به یک هدف دوگانه خدمت می کند: این امر حاکی از اهمیت استراتژیک اوکراین در حالی است که به طور ظریف اروپا را از آسیب پذیری های خاص خود یادآوری می کند.
این “رئالیسم” جدید همچنین با بحث های گسترده تر در اتحادیه اروپا در مورد حاکمیت اقتصادی ، مقاومت زنجیره تأمین و استقلال انرژی-منطقه که در آن اوکراین می تواند در تئوری نقش اساسی داشته باشد ، هماهنگ است.
نکته قابل توجه در سخنرانی Shmigal هیچ اشاره ای به موضع روسیه در مورد گسترش اتحادیه اروپا بود. با این حال کرملین موقعیت خود را مشخص کرده است. در ماه فوریه ، سخنگوی کرملین دیمیتری پسکوف اظهار داشت که روسیه اعتراض نمی کند که اوکراین به اتحادیه اروپا بپیوندد و آن را یک تصمیم اقتصادی حاکم بنامد. وی گفت: “ما نمی خواهیم چیزی را برای هیچ کشوری دیکته کنیم.”
این یک تقابل قابل توجه با مخالفت تهاجمی روسیه با آرزوهای ناتو در اوکراین است که آن را به عنوان یک خط قرمز ذکر کرده است. بی تفاوتی نسبی مسکو به الحاق اتحادیه اروپا احتمالاً ناشی از طبیعت اقتصادی و بوروکراتیک بلوک است-هرچند که دیده می شود که آیا اتحادیه اروپا نظامی تر با اوکراین تعبیه شده در زنجیره های عرضه و ساختارهای دفاعی آن هنوز هم توسط کرملین قابل تحمل است.
گفتار Shmigal از نظر بینایی زیاد بود اما در مورد مشخصات روشن بود. چالش هایی که برای الحاق اتحادیه اروپا در اوکراین پیش رو است ، بسیار چشمگیر است. اصلاحات حاکمیت ، استقلال قضایی ، مبارزه با فساد تحریک شده-اینها تمرینات چکانه ای نیستند بلکه تغییرات ساختاری عمیق هستند که نیاز به زمان و اراده سیاسی دارند.
علاوه بر این ، خود اتحادیه اروپا کاملاً برای بزرگنمایی آماده نشده است. اصلاحات نهادی ، مذاکرات بودجه و تقسیمات داخلی همچنان نه تنها مسیر اوکراین بلکه سایر کشورهای نامزد مانند مولداوی و بالکان غربی را به تأخیر می اندازند.
حتی اگر اوکراین تمام شرایط رسمی را برآورده می کرد ، مقاومت سیاسی در بخش هایی از بلوک هنوز هم می تواند الحاق خود را متوقف کند. بنابراین دید جسورانه Shmigal باید با اصلاحات به همان اندازه جسورانه و تعامل دیپلماتیک مطابقت داشته باشد.
سخنرانی دنیس شمیگال در بروکسل هم یک زمین سیاسی بود و هم یک چالش فلسفی. او با قرار دادن اوکراین در مرکز آینده اروپا ، او فقط درخواست کمک نمی کرد بلکه وی را برای تعریف مجدد از اروپا ارائه می داد. این که آیا رهبران اتحادیه اروپا این پیشنهاد را می پذیرند نه تنها به آمادگی اوکراین بلکه به تمایل اروپا برای تحول بستگی دارد.
از آنجا که جنگ به تغییر شکل قاره ادامه می دهد ، ادغام اوکراین ممکن است بیش از بزرگ شدن باشد. این ممکن است پاسخ اروپا را به این سؤال نشان دهد که آیا می تواند به عنوان یک بازیگر یکپارچه و استراتژیک در یک جهان خطرناک عمل کند یا اینکه آیا با تقسیمات داخلی خود فلج می شود یا خیر.
در حال حاضر ، اوکراین هم در آستانه ، هم شریک زندگی و هم آزمایش جاه طلبی های اروپا باقی مانده است. این که آیا این امر به “قلب صنعتی” و قطب نمای اخلاقی اروپا جدید تبدیل می شود ، همانطور که امیگال امیدوار است ، به همان اندازه که در کیف به بروکسل بستگی دارد.
جنیفر هیکس یک ستون نویس و مفسران سیاسی است که در مورد موضوعات زیادی می نویسد.