درون یک شهر قدیمی و فراموش شده، زندگی بینهایتی در حال جریان بود. یک شهر که هر خیابان و کوچهای از آن، داستانی جالب و پر از رمز و راز داشت. در این شهر، چهرههای مختلفی از همه طبقات جامعه وجود داشتند که هر یک داستان خویش را داشتند.
داستانی از یک پسر جوان به نام امیر شروع میشود. امیر، یک پیچک کوچک بود که در این شهر زندگی میکرد. او همیشه به دنبال ماجراجویی بود و همیشه به دنبال کشف رازهای شهر بود. یک روز، امیر برای پیدا کردن شهر باستانی که در افسانهها ذکر شده بود، بیرون از شهر قدیمی خود راهی ماجراجویی جدید شد.
در این سفر، امیر با هر گونه خطری مواجه شد. از هرج و مرج تا دشمنان قدرتمند که به دنبال نابودی او بودند. اما او با اراده و تصمیم قاطع خود، توانست با همت و ایمان به خود، تمام مشکلات را پشت سر گذاشت.
بعد از طی مسیر دراز و پر ماجرا، امیر به شهر باستانی رسید. یک شهر که پر از اسرار و رازهایی بود که برای همیشه در افسانهها وجود خواهد داشت. امیر احساس کرد که به خانهای دیگر رسیده است، به خانهای که همیشه در تمام خوابهایش میبود.
با ما در مرشدی همراه شوید، و با امیر در سفر او به شهر باستانی همراه شوید، تا با او همه اسرار و رمزهای این شهر جذاب را کشف کنید.
تصویر بالا تزئینی است.