اعتبار
ناتان گاردلز سردبیر مجله Noema است. او همچنین بنیانگذار و مشاور ارشد موسسه برگورگرون است.
حمله ترکیبی آمریکایی و اسرائیلی به معنای پیشگیری از ایران از بدست آوردن یک بمب هسته ای ، نشانگر تلاش چندین دهه برای خنثی کردن دشمنی است که متعهد شده است اسرائیل را نابود کند.
این که آیا ظرفیت های ایران از بین رفته است یا فقط به تأخیر افتاده است ، اعتصابات توسط بمب افکن های مخفیگاه B-2 آمریکایی ، پرواز چشمگیر از میانه غربی میسوری به خاورمیانه و پشت ، در کنار هم با فیوزولای بی امان اسرائیل و از بین بردن دانشمندان هسته ای برتر ایران ، هرالد دوران جدیدی از دوران قدرتمند اسرائیل در پشت پرده اسرائیل در میانه اودرائیل در قسمت میانه اسرائیل در قسمت میانه ای از شرق میانه در پشت پرده اسرائیل در پشت پرده اسرائیل ، در میانه اسرائیل در پشت پرده اسرائیل ، در پشت پرده اسرائیل ، در پشت پرده اسرائیل در میانه بیرونی قرار می گیرد.
این اقدام مشترک بر روی پاشنه های فروپاشی و تخریب پروکسی های طولانی مدت ایران: رژیم اسد در سوریه ، حزب الله و حماس است.
هر کشوری که از حاشیه ای که ایالات متحده را در جای دیگر به چالش می کشد یا اسرائیل در منطقه به چالش می کشد ، این پیام را دریافت می کند. برنامه ریزان نظامی در چین ، به دنبال هرگونه ظرافت جنگ ، مطمئناً در تلاشند تا وضعیت خود را تطبیق دهند تا سعی کنند با توانایی ها – هم از نظر قدرت و چه از نظر قدرت و هم تسلیحات – در میدان نبرد آشکار شوند.
حال سوال این است که در ماه ها و سالهای آینده چه چیزی آشکار خواهد شد. هرچه ارزیابی ها واضح تر می شود ، ممکن است دریابیم که ارتش ممکن است به آنچه دیپلماسی نمی تواند – یا شاید برعکس باشد – دست یابد. به احتمال زیاد ، اقدامات نظامی آسیب دیده می تواند توافق نامه ای را در جدول مذاکره برای “پایان کار” مجبور کند.
شکست در یک درگیری نظامی ، دشمنی را که در وهله اول رویارویی را به وجود آورد ، پاک نمی کند. اگر تاریخچه راهنما باشد ، آن را با سوخت موشک عاطفی تحقیر ملی تقویت می کند که باعث ایجاد هر دور بعدی درگیری خواهد شد ، در حالی که از هوبریس در اردوگاه پیروز دعوت می شود.
به جای تغییر رژیم ، حملات بیگانگان معمولاً برای متحد کردن و نه تضعیف قدرتهای حاکم ، به جای بسیج نیروهای مخالف در درون ، به محاصره می پردازند.
پدر بمب هسته ای اسرائیل
شیمون پرز – در طی چند دهه قبل از مرگ وی در سال 2016 ، رئیس جمهور ، نخست وزیر و وزیر امور خارجه اسرائیل – یکی از اولین ، دهه ها پیش بود که خطر ابتکای جمهوری اسلامی ایران را برای ایجاد بمب هسته ای به رسمیت می شناسد.
او واضح تر از بیشتر علائم و فریب های درگیر به عنوان شخصیت اصلی که به طور مخفیانه در ساخت و ساز ظرفیت سلاح های هسته ای اسرائیل در دهه 1960 چوپان می شد ، می دید. در حالی که بسیاری از پرز را با روند صلح اسلو و یک راه حل دو کشور فلسطینی مرتبط می کنند ، این روزها به یاد می آورند که وی “پدر بمب هسته ای اسرائیل” بود. بیشتر سازمان های اطلاعاتی تخمین می زنند که ذخایر هسته ای فعلی اسرائیل در حدود 90 کلاهک قرار دارد.
من در مورد ایران و برنامه هسته ای آن اغلب در طول سالها با دولتمرد اسرائیل بحث کردم. من یک مکالمه با او را در سال 1995 به یاد می آورم ، هنگامی که او وزیر امور خارجه بود ، در مقاله ایتالیایی La Stampa منتشر شد. بررسی نظرات وی دو دهه بعد مانند لیست هدف برای عملیات اسرائیل علیه ایران در هفته های اخیر خوانده می شود.
من در آن زمان از او سؤال کردم: “توسط برخی از تحلیلگران هشدار دهنده تخمین زده می شود که ایران می تواند ظرف 5 سال توانایی هسته ای را داشته باشد. به عنوان مردی که از نزدیک با ساخت توانایی خود اسرائیل در ارتباط است ، آیا می بینید که آنها نزدیک به ساختن بمب هستند؟”
وی با تأیید توانایی اسرائیل بدون گفتن چنین ، پاسخ داد: “این به سه چیز بستگی دارد: چه تعداد دانشمندان و مهندسان می توانند به طور رسمی و غیررسمی به دست آورند ؛ چقدر مواد هسته ای و تجهیزات می توانند قاچاق کنند ؛ و هنگامی که می توانند راکتورها را بسازند. وقتی سانتریفیوژ گاز می سازند ، آنها توانایی تعیین کرده اند.”
سوء ظن مبنی بر اینکه شاه قبل از انقلاب 1979 بمبی را دنبال می کرد ، در آن زمان هیچ زنگ هشدار دهنده ای در اسرائیل را برطرف نکرد ، که پس از آن همکاری گسترده ای با ایران از پروژه های ساختمانی مشترک تا جریان قابل توجهی از واردات نفت برای تأمین نیازهای انرژی خود داشت.
این همه با انقلاب تغییر کرد. پرز گفت: “این خطر ناشی از داشتن اسلحه های نظامی نیست ، بلکه وضعیت ذهن” رژیم است که دارای آنها است. “این بیش از حد نیست که بگوییم پس از فروپاشی کمونیسم ، نوع بنیادگرایی که از ایران بیرون می آید بزرگترین خطر در زمان ما است. برای اولین بار در تاریخ ، یک جنبش متعصب می تواند از سلاح های مدرن برخوردار شود.”
اگرچه او نتوانست تصور كند كه متعصبان افراطی روزی این نمایش را در كشور خود اجرا می كنند ، اما پیامدهای بارز اظهارات پرز این بود كه اسرائیل به تنهایی می تواند به اینكه با مسئولیت پذیری از رژیم غیر الزامی كه سایر نقاط جهان در آن نگهداری می شود ، اعتماد كنند. آمریکایی ها مدتهاست که این دیدگاه را در خود جای داده اند.
اما آیا با پیگیری یک روند صلح در خاورمیانه ، زرادخانه هسته ای را به خود اختصاص نمی داد؟ پرسیدم
“حمله ایالات متحده و اسرائیلی که به دنبال یک بار و برای همیشه مسیر هسته ای ایران است ، احتمالاً به رژیم اجاره جدیدی در زندگی داده است.”
پرز تأکید کرد: “آنها مکمل هستند.” “اول ، این امکان را برای ما فراهم می کند که به دلیل بازدارنده از طرف سرزمینی انعطاف پذیر تر باشیم ، یا به دلیل اینکه ما به عنوان یک عامل بازدارنده در نظر گرفته می شویم. دوم ، اکنون می توانیم به وضوح بگوییم که می توانیم یک خاورمیانه عاری از سلاح های هسته ای داشته باشیم-به شرط آنکه یک خاورمیانه بدون جنگ داشته باشیم.”
وی ادامه داد: “این مانند یک ساختمان دو طبقه است.” “داستان اول پایان جنگ ستونی است ؛ داستان دوم خنثی سازی است. شما نمی توانید داستان دوم را تا زمانی که ساخت اول را به پایان برسانید ، بسازید.”
بنابراین ، اگر اسرائیل با کشورهای عربی کنار بیاید ، آیا هنوز به یک بازدارنده هسته ای نیاز دارد؟ وی اظهار داشت: “برای بسیاری از کشورهای عربی ، اگرچه آنها نمی خواهند آن را بپذیرند ، بازدارنده ما تنها ضمانت امنیت آنها علیه ایران است.”
تمام این سالها بعد ، اسرائیل “از طرف سرزمینی” انعطاف پذیر نشده است ، بلکه برعکس است. جنگ با کشورهای کلیدی عربی ممکن است با وجود آنچه که نخست وزیر سابق اسرائیل ایهود اولمرت می نامد ، به سمت توافق های ابراهیم کاهش یابد “جنایات جنگی“در غزه. و اکنون ، برای لحظه ای ، به نظر می رسد که توانایی هسته ای ایران از بین رفته است. با وجود این ، رویای پرز با وجود این ، به نظر می رسد که ترسویز بیش از هر زمان دیگری فقط برای سایر ایالت های خاورمیانه است.
آمریکا و اسرائیل آیت الله ها را در قدرت نگه می دارند
چهره دیگری که من در طی چند دهه منتهی به دفع فعلی با آن ارتباط برقرار کردم ، Abolhassan Bani-Sadr ، اولین رئیس جمهور جمهوری اسلامی پس از انقلاب بود.
اگرچه او با آیت الله خمینی هماهنگ شد تا آنچه را که معتقد است یک انقلاب ضد امپریالیست و دموکراتیک علیه شاه وحشیانه و استبداد باشد ، ایجاد کند ، اما توسط تئوکرات های ضد مدرن که دست بالایی را به دست آوردند ، به ترتیب کوتاه کنار رفت.
بنی-سدر در سال 1981 به ورسای ، در خارج از پاریس ، در یک عمارت شبح وار و مجهز به مجلل زندگی می کرد و همیشه توسط پرده های کشیده به عنوان احتیاط امنیتی تاریک می شد. وی موفق شد با کمک اطلاعات فرانسوی چندین تلاش ترور را از دست بدهد و در سال 2021 در سن 88 سالگی درگذشت.
مبارزه با قدرت خیانت آمیز بنی سادری با آیت الله ها در اوایل انقلاب ، او را با درک عمیق و ماندگار در مورد چگونگی شکل گیری خصومت خارجی ، سیاست داخلی ایران و نگه داشتن تئوکرات های رادیکال و محافظان انقلابی آنها در قدرت قرار داد.
هر وقت یک بحران داخلی رژیم را تضعیف می کرد ، آیت الله ها همیشه برای تقویت مشروعیت خود به یک بحران بین المللی تبدیل می شدند. برای بنی-ساد ، رژیم با مخالفت خود با ایالات متحده و اسرائیل تا حد زیادی مشروعیت دارد-چه در داخل کشور و چه در سطح بین المللی. بنابراین ، هرگونه عادی سازی روابط یا کاهش تنش ها باعث ایجاد یک بحران هویت در مورد آن می شود raison d’êtreبشر
بارها و بارها ، او اظهار داشت: “رژیم یک بحران سیاسی را تا حد شکست طولانی تر کرده است. اولین موردی که من دانش دست اول داشتم ، بازی خطرناکی بود که در هنگام اشغال سفارت آمریکا در تهران ، آزادی گروگان ها و” سورپرایز اکتبر “انجام شد که انتخابات رونالد ریگان را به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در زمان تحقیر آمریكا در زمان تحقیر آمریكا بود. 1981 و 1982 و در عوض آن را در سال 1988 به شکست پایان داد. “
بنی-سدر معتقد بود که همین اتفاق در مورد تحریم ها و تلاش طولانی برای دستیابی به یک شکستن هسته ای اتفاق می افتد. کی ما آخرین بار صحبت کردیم در سال 2019 در چهلمین سالگرد انقلاب ، وی احساس کرد که استراتژی آزمایش شده و واقعی برای زنده ماندن از طریق درگیری با غرب از بخار خارج می شود زیرا هم خود ایرانیان و هم جهان به طور گسترده ای با رژیم صبر از دست داده اند.
وی ادعا كرد: “امروز ، آخرین بار ، مشروعیت روحانیت در حال كاهش شدید است. بیشتر روحانیت مخالف هستند و خود را از ایدئولوژی رژیم حاكم فاصله گرفته اند. برای حفظ قدرت شکننده خود ، روحانیت حاكم به دنبال ایجاد بحران ها با قدرت های خارجی است. از زمان ایجاد چنین طراحایی از آفرینش ها به عنوان ذات ، به عنوان ذات و ذهنی تبدیل شده است.
“با توجه به عدم مشروعیت عمومی رژیم و عزم آن مبنی بر عدم به رسمیت شناختن حقوق مردم خود ، می توان دور دیگری از بحران را انتظار داشت. فقط در صورت ورود جامعه مدنی ایران وارد فضای سیاسی می شود و حقوق خود را می طلبد.”
واقعیت این ارزیابی در آن زمان هر چه باشد ، حمله ایالات متحده و اسرائیلی که به دنبال یک بار و برای همیشه مسیر هسته ای ایران است ، احتمالاً به رژیم اجاره جدیدی برای زندگی داده است. هنگامی که موشک ها بر روی ساکنان تهران باران می بارد ، حتی آنهایی که بیشترین ناراحتی از رژیم را دارند ، صفوف را می بندند.
اگر بنی سادری درست بود ، بقا رژیم در شکست یک بار دیگر ممکن است سرانجام آغاز پایان آن باشد. اما به دلیل سرکوب شبیه شاه از همه گزینه های سیاسی ، فقط بقایای رژیم شکست خورده ، در حال حاضر ، به عنوان مدافع حاکمیت ملت ایستاده اند.
اگر در اینجا درسی وجود داشته باشد ، این است که در پیچیدگی متقابل درگیری تاریخی و جغرافیایی ، شما نمی توانید دو پرنده را با یک سنگ یا حتی یک بمب 30،000 پوندی بکشید.
اگرچه می توان پیروزی را در کوتاه مدت ادعا کرد ، اما به حدی است که دستیابی به یک هدف دیگر را تضعیف می کند. حتی اگر سانتریفیوژها هم اکنون غیرفعال شده باشند ، جنگ ستونی به درجه ای بسیار قابل احتراق غنی شده است.