در 21 مه 2016 ، سه روز پس از قتل اختر محمد منصور ، رهبر پیشین طالبان ، بحث و گفتگو در این گروه در مورد انتخاب یک رهبر جدید آغاز شد.
در نتیجه مذاکرات در 25 ماه مه ، ملا هیبات الله آخوندزادا به عنوان یکی از نامزدهای توافق شده برای رهبری طالبان ظاهر شد.
بنیانگذار طالبان ، پس از مرگ وی حق رهبری این گروه را داشت و کشته شدن منصور مجدداً این اختلاف را به وجود آورد. به همین ترتیب ، جناح به رهبری ملا محمد رسول ، که از طالبان جدا شده بود و خود را به عنوان شورای عالی امارات اسلامی افغانستان اعلام کرد ، رهبری آخوندزادا را نیز به چالش کشید.
اگرچه این بحران طولانی شد ، فقط چند روز بعد ، در 29 مه 2016 ، آخوندزادا به طور رسمی به عنوان رهبر طالبان منصوب شد.
آخوندزادا از نظر قومی نوورزی ، از قندهار است. از نظر مذهبی ، او یک پیروان سرسخت دانشکده فکری رادیکال Deobandi است که بسیاری از مقامات طالبان به طور مستقیم یا غیرمستقیم به آن تراز می شوند.
در طول جنگ علیه اتحاد جماهیر شوروی سابق ، آخوندزادا از نظر سیاسی با محمد یونس خلیس هماهنگ شد و تحت فرماندهی ملا محمد حسن آخوند ، که اکنون نخست وزیر طالبان است ، در قندهار علیه نیروهای اتحاد جماهیر شوروی جنگید.
چرا آخوندزادا به عنوان رهبر طالبان انتخاب شد؟
اگرچه آخوندزادا در طول رژیم اول طالبان هیچ موقعیتی برجسته ای نداشت ، اما او با ملا عمر ، رهبر پیشین این گروه ، رابطه نزدیکی برقرار کرد.
در سال 2016 ، ملا عبدال مانان نیازی به رسانه ها گفت که احترام متقابل بین ملا عمر و آخوندزادا وجود دارد ، و ملا عمر به دلیل اعتماد ویژه وی را به عنوان رئیس دادگاه های نظامی منصوب کرده است.
پس از سقوط دولت طالبان ، آخوندزادا قبل از عزیمت به کویته ، به طور خلاصه در قندهار باقی ماند ، جایی که او در Darul Uloom در کوچلاک تدریس می کرد.
پس از تأیید مرگ ملا عمر و انتصاب اختر محمد منصور به عنوان رهبر طالبان ، آخوندزادا معاون منصور شد. در این مدت ، او همچنین در بین کسانی بود که به سرعت روابط محکمی با سازمان های اطلاعاتی پاکستان برقرار کرد.
اگرچه انتصاب آخوندزادا پس از ترور منصور نسبتاً سریع بود ، اما بدون بحث و جدال نبود. با این حال ، نقاط قوت او در نهایت او را بالاتر از کاندیداهای دیگر قرار داد.
ابعاد مذهبی و مواضع افراطی
در تاریخ 26 ژوئیه 2017 ، طالبان حملات سنگین به پاسگاه های امنیتی و پایگاه های نظامی در منطقه Gereshk استان هلمند را آغاز کرد. حمله اولیه ، یک بمب گذاری خودروی انتحاری ، دفاع از منطقه را نقض کرد.
طالبان چندین پاسگاه امنیتی را به دست گرفت اما در یک پایگاه نظامی معروف به “باری” با مقاومت شدید روبرو شد. گرفتن این دژ یک کار خونین و دشوار بود. طالبان از نارنجک ها و مواد منفجره برای نقض استحکامات استفاده می کردند.
این مأموریت مرگبار به اعضای “واحد مونتازیرا” بمب افکن های انتحاری ، از جمله خالد عبدالرحمان ، فرزند آخوندزادا ، منصوب شد. خالد هنگام قرار دادن مواد منفجره در دیوارهای دفاعی پایه کشته شد.
گزارش شده است که خالد این مأموریت را با نعمت پدر و مادرش انجام داد. آخوندزادا از این عمل به عنوان “عملیات شهادت” یاد کرد ، و طالبان آن را به عنوان سمبل اخلاص رهبر خود مورد ستایش قرار دادند. این رویداد بیشتر موضع آخوندزادا را در طالبان تقویت کرد و او را به عنوان یک رهبر کاملاً متعهد به ایدئولوژی خود ، حتی با هزینه شخصی ، به تصویر کشید.
از نظر دانش مذهبی ، آخوندزادا بالاترین رتبه علمی را در بین رهبران طالبان دارد. او عناوین شیخ الحدیث و شیخ القران را به همراه دارد و در حمایت از جنگ در افغانستان فتوای بی شماری صادر کرده است.
فتواهای او نسبت به هر روحانی دیگر اقتدار بیشتری در طالبان دارند. به عنوان یک معلم در Darul Uloom در کوچلاک ، احکام وی توسط دانش آموزان مستقیم و غیرمستقیم وی به طور یکسان پذیرفته شد.
در سال 2003 ، 2004 و 2006 ، وی فاتوا را صادر كرد كه جنگ در افغانستان را “جهاد” اعلام كرد. پس از انتصاب محمد یاکب مجاهد و سیرج الدین حقانی به عنوان معاونان خود در سال 2016 ، وی مجدداً فتواها را برای تشدید جنگ صادر کرد.
وابستگی قومی آخوندزادا
از نظر اخلاقی ، آخوندزادا از قبیله نوورزای ، شاخه ای از قبیله دورانی است که از نظر تاریخی با قبیله آچاکزی مغایرت دارد.
قومیت نقش مهمی در انتخاب وی به عنوان رهبر ایفا کرد. در طول دولت قبلی افغانستان ، اعضای قبیله آچاکزی قدرت را در قندهار برگزار کردند. اعضای Noorzai تنها گروهی بودند که قادر به متعادل کردن آنها بودند.
جنبه های نظامی و اطلاعاتی
اگرچه آخوندزادا فاقد تجربه نظامی بود ، اما در زمانی که جنگ علیه طالبان در حال تشدید بود ، این جنبش به رهبری احتیاج داشت که اقتدار مذهبی وی بتواند مبارزان خود را متحد و الهام بخش کند ، و Hibatullah قوی ترین نامزد بود.
تلاش جنگ توسط فرماندهان Noorzai ، اعضای خانواده ملا عمر ، سیرج الدین حقانی و متحدین نزدیک ملا اختر محمد منصور انجام شد که با ایران ارتباط داشتند.
بودجه عمدتاً از سوی فرماندهان نوورزای و همکاران منصور ، از جمله چهره هایی مانند ابراهیم صدر ، ملا نعیم بارایچ ، قییم زكیر ، ملا شیرین ، یوسف وفا و عبدالح طالب ، كه بسیاری از آنها متهم به تجاوز به مواد مخدر توسط سازمان های بین المللی بوده اند ، تأمین شد.
در همین حال ، آخوندزادا با محافل اطلاعاتی پاکستان روابط نزدیکی داشت. بسیاری از متحدین نزدیک منصور ، دانشجویان سابق آخوندزادا ، همچنین ارتباطات دیرینه با ایران را حفظ کردند. این پویایی قرار ملاقات وی را تقریباً اجتناب ناپذیر کرد.
اهمیت Kuchlak Madrasa در انتصاب آخوندزادا
مادراسا آخوندزادا ، واقع در کوچلاک در نزدیکی کویتا در استان بلوچستان پاکستان ، نزدیک مرز افغانستان ، مدتهاست که به عنوان یک پناهگاه مذهبی و استراتژیک برای رهبران طالبان خدمت کرده است.
Haqqania Madrasa از Kuchlak یا Darul Uloom Kuchlak یکی از مهمترین مراکز آموزش مذهبی طالبان است. آخوندزادا در آنجا به عنوان شیخ الحدیث تدریس می کرد.
مادراسا واقع در شرق کویته ، مادراسا به عنوان قلب ایدئولوژیک طالبان ، با دسترسی کاملاً کنترل شده عمل کرده است.
هر دو رئیس جمهور پیشین افغانستان حمید کرزی و محمد اشرف غنی ، کوچلاک مادراسا را به عنوان یک مرکز اطلاعاتی برای پاکستان می دانستند.
اهمیت آن در امکانات مدرن آن ، کادر روحانیون هاردین Deobandi و نقش آن در ارائه مشروعیت مذهبی برای طالبان نهفته است. فاتوا با اعلام جنگ علیه دولت دموکراتیک افغانستان از این مادراسا صادر شد.
کوچلاک به عنوان مرکز تفسیر قرآنی و فقه اسلامی از دیدگاه افراطی فعالیت می کند و نقش مهمی در شکل دادن به ایدئولوژی طالبان دارد. برنامه درسی آن عمیقاً در آموزه های رادیکال Deobandi ریشه دارد.
یک پایگاه مهم نظامی پاکستان ، D-134 ، فقط در 12 کیلومتری مادراسا واقع شده است و ارزش استراتژیک آن را بیشتر می کند و تأکید می کند که از اطلاعاتی که مادراسا از آن لذت می برد ، تأکید می کند.
با توجه به این عوامل ، رهبر چنین نهادی یک انتخاب طبیعی برای رهبری عالی طالبان بود. بنابراین ، آخوندزادا نه سال پیش به عنوان امیر منصوب شد ، موقعیتی که او هنوز هم در اختیار دارد.
جهان بینی Akhundzada
Hibatullah Akhundzada یکی از رادیکال ترین پیروان دانشکده فکری Deobandi است. جهان بینی وی نه تنها نسبت به جوامع غیر اسلامی خصمانه است بلکه در مورد آموزش زنان ، ارزش های مدنی ، تأثیرات غربی و فناوری مدرن نیز بسیار منفی است. او از تحمیل تفسیرهای مذهبی شدید تحت پوشش شریعت دفاع می کند.
یکی از اعضای دفتر سیاسی طالبان در قطر ، که به طور ناشناس صحبت می کند ، اظهار داشت: “ملا هیبات الله (آخوندزادا) هرگز به رادیو گوش نکرده ، تلویزیون را تماشا کرده است ، یا در طول زندگی خود با رسانه های دیجیتال مدرن ارتباط برقرار کرده است.” این نشان می دهد که وی در یک محیط اطلاعات بسیار کنترل شده زندگی می کند.
با این حال ، منابع نزدیک به آخوندزادا می گویند که از زمان گرفتن قدرت در افغانستان در سال 2021 ، او گاه به گاه به پخش رادیو خارجی گوش می دهد ، که از طریق آن مقامات طالبان سعی در انتقال پیام به وی دارند.
آیا آخوندزادا در زندان اطلاعاتی به دام می افتد؟
“جداسازی اطلاعات” به وضعیتی اشاره دارد که در آن فرد توسط یک حلقه بسته از افراد همفکر احاطه شده است و تمام اطلاعات ، تجزیه و تحلیل ها و گزارش ها را از طریق این فیلتر باریک دریافت می کند. چنین افرادی از رسانه ها جدا می شوند ، از تحولات خارجی غافل می شوند و از انتقاد و دیدگاه های جایگزین محافظت می شوند. Akhundzada این وضعیت جداسازی اطلاعات را مثال می زند.
هنگامی که یک رهبر فقط اطلاعاتی را می شنود که اعتقادات خود را تقویت می کند ، “یک اتاق اکو” ایجاد می کند. در چنین محیطی ، دیدگاه های مخالف یا پنهان یا خصمانه تلقی می شوند. نتیجه یک طرز فکر است که به طور فزاینده ای اقتدارگرا و سفت و سخت می شود ، زیرا هیچ کس جرات نمی کند بگوید: “شما اشتباه می کنید” یا “مردم عصبانی و ناامید هستند”.
نه سال جداسازی اطلاعات
از سال 2016 ، آخوندزادا در یک محیط بسیار محافظت شده و منزوی زندگی کرده است. حلقه تماس وی فقط شامل گروه کوچکی از شخصیت های مذهبی وفادار و افراد مرتبط با اطلاعات است. او در معرض رسانه ها نیست ، هیچ تعامل با گفتمان مدرن ندارد ، با فناوری ناآشنا است و فاقد درک تحولات جهانی است.
این جداسازی اطلاعات نه ساله نه تنها جهان بینی شخصی وی را شکل داده است بلکه به شدت بر سیاست های افراطی طالبان مانند ممنوعیت آموزش زنان ، روابط بین المللی محدود و سرکوب آزادی های مدنی تأثیر گذاشته است.
تا زمانی که رهبر طالبان از این زندان اطلاع رسانی فرار کند و به منابع مستقل ، انتقاد ، دیدگاه های جایگزین و حقایق در دنیای واقعی دسترسی پیدا کند ، احتمالاً هیچ تغییر اساسی در سیاست طالبان رخ نمی دهد. زندان های اطلاعاتی صرفاً یک فرد را جدا نمی کنند. آنها می توانند یک ملت کامل را گروگان بگیرند.