هنگامی که هند و افغانستان اعلامیه مشترک اخیر خود را با اشاره به “جامو و کشمیر ، هند” صادر کردند ، این بیش از یک نظارت دیپلماتیک بود. این یک پارگی اخلاقی بود. برای کشمیریس ، این بیانیه یک عمل خیانت مبدل به عنوان دیپلماسی بود ، یک تلاش محاسبه شده برای تجدید نظر در مورد اختلاف بین المللی به عنوان یک موضوع داخلی مستقر. در سراسر دره کشمیر و دیاسپورا ، خشم به سرعت دنبال شد.
بیانیه مشترک باعث اعتراض شدید در اسلام آباد شد و پاکستان فرستاده افغان را برای انتقال “رزروهای قوی” احضار کرد. وزارت امور خارجه در اسلام آباد ، در بیانیه رسمی در 10 اکتبر 2025 ، اظهار داشت که نگرانی های پاکستان “توسط وزیر امور خارجه اضافی (آسیای غربی و افغانستان) به سفیر افغانستان در پاکستان منتقل شده است.” خاطرنشان كرد كه اشاره به جامو و كشمیر به عنوان بخشی از هند “در نقض آشکار قطعنامه های مربوط به شورای امنیت سازمان ملل و وضعیت حقوقی جامو و كشمیر است.” با بیان اینكه این اعلامیه “به فداکاری ها و احساسات مردم هندی به طور غیرقانونی جامو و كاشمیر را در تلاش خود در حق خود نشان می داد.
چرا چنین عصبانیت؟ زیرا وضعیت بین المللی کشمیر موضوع معناشناسی نیست بلکه قانون است. شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه های متعددی را تصویب کرد ، از جمله 38 (17 ژانویه 1948) ، 47 (21 آوریل 1948) ، 51 (3 ژوئن 1948) ، 80 (14 مارس 1950) ، 91 (30 مارس 1951) ، و 122 (24 ژانویه 1957) ، تأیید کرد که از طرحی که از طریق Jammu و Kashmir تعیین می شود ، می توان از طریق Jammu and Kashmir تعیین کرد. این قطعنامه ها بدون اجرای باقی مانده و روح آنها همچنان به هدایت تقاضای کشمیر برای خودمختاری ادامه می دهد. همانطور که اعلامیه هند و افغانستان ، ده ها سال از اجماع بین المللی و توهین به فداکاری های بی شماری از کشمیری ها که دچار جابجایی ، حبس و مرگ در پیگیری آزادی شده اند ، با اشاره به این سرزمین به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از هند است.
این عصبانیت عمیق تر شد زیرا خیانت درک شده از کابل ناشی شد ، دولتی که به عنوان اسلامی شناخته می شود و یک بار با مسلمانان مظلوم ابراز همبستگی می کرد. بسیاری در کشمیر مدتهاست که به عنوان یک متحد اخلاقی به افغانستان نگاه می کردند ، کشوری که درد اشغال و مداخله خارجی را می دانست. برای دیدن دولت به رهبری طالبان ، موضع دهلی نو ، از نظر بسیاری از کشمیرها ، یک کاپیتولاسیون ناشی از مصلحت سیاسی و نه اصل بود.
برای مردم کشمیر ، اظهارات وزیر امور خارجه افغانستان نمایانگر “بی توجهی به قطعنامه های سازمان ملل در مورد اختلافات کشمیر” و خیانت به همبستگی اسلامی بود. بسیاری معتقدند که کابل باید به جای اینکه با یک قدرت اشغالگر کنار بیاید ، از مبارزات شناخته شده بین المللی مردم کشمیری برای خودمختاری حمایت می کرد.
این مبارزه به دور از نمادین باقی مانده است. از زمان لغو یک جانبه هند از ماده 370 در آگوست 2019 ، استقلال جامو و کشمیر از بین رفته است ، ساختار قانونگذاری آن برچیده شده و جمعیت شناسی آن از طریق سیاست های ساکن و بازداشت های جمعی تغییر یافته است. سازمانهای حقوق بشر ، از جمله تماشاگران بین المللی و دیده بان حقوق بشر ، هزاران بازداشت خودسرانه ، محدودیت در مطبوعات و خاموش شدن اینترنت طولانی را ثبت کرده اند. رهبران سیاسی ، بسیاری از همه طرفین کنفرانس هوریتات ، در زندان هایی مانند تیهار دهلی ، غالباً مراقبت های پزشکی یا مشاوره حقوقی را انکار می کردند.
اعلامیه مشترک هند و افغانستان از این رو کمتر مانند بیان همکاری های منطقه ای احساس می کند و بیشتر شبیه به تلاش برای پاک کردن واقعیت زنده رنج کشمیری است. این برنامه به دنبال عادی سازی شغل با ثبت نام همسایگان مسلمان در روایت دیپلماتیک هند است ، روایتی که مدت ها به دنبال این بود که درگیری را به عنوان یک موضوع داخلی تنظیم کند.
با این حال جهان کاملاً به دور نگاه نکرده است. به تازگی در سپتامبر 2025 ، دونالد ترامپ رئیس جمهور پیشین آمریكا مجدداً تأکید كرد كه كشمیر “همچنان مسئله حل نشده ای است كه باید با صلح و آرامش حل شود” ، با تأیید مجدد پیشنهادات قبلی خود برای واسطه بین هند و پاکستان. اظهارات وی ، که توسط AP Information و Al Jazeera گزارش شده است ، بحث جهانی درباره اختلاف نظر هند اصرار دارد که بسته است اما حقوق بین الملل و تعهدات تاریخی باز است.
تصمیم افغانستان برای تراز کردن با هند در چنین لحظه ای از تمرکز جهانی ، سرخوردگی کشمیری را پیچیده تر کرده است. در حالی که کابل ممکن است از دهلی نو به دنبال نفع اقتصادی یا سیاسی باشد ، موضع آن اصول عدالت و همبستگی را که زمانی ادعا می کرد از آن حمایت می کند ، تضعیف می کند. دولتی که چندین دهه حمله خارجی را تحمل می کرد ، باید وزن اخلاقی تراز کردن با یک قدرت اشغالگر را درک می کرد.
برای کشمیری ها ، مسیر رو به جلو بدون تغییر باقی می ماند. آنها همچنان به تقاضای عزت ، احیای حقوق اساسی و تحقق پلبیسیت غیرقانونی ادامه می دهند. مبارزات آنها نه به عنوان کمپین شکایت بلکه به عنوان یک دلیل اخلاقی ریشه در قوانین بین المللی و وجدان بشریت تحمل می کند.
انتخاب افغانستان ممکن است آن را آسایش دیپلماتیک کوتاه مدت به ارمغان بیاورد ، اما تاریخ آن را به شدت قضاوت خواهد کرد. کابل با کنار گذاشتن یک دلیل عادلانه برای راحتی سیاسی ، صدای اخلاقی خود را به نفع لحظه ای معامله کرد. با این حال ، کشمیریس فراموش نخواهد کرد ، و آنها اعتماد نخواهند کرد. علت آنها در سایه خیانت زنده مانده است ، که توسط یک اراده ناگسستنی برای عدالت و آزادی پیش می رود.