برای یک نسل ، خاورمیانه کلمه ای برای شکست دولت بوده است. مجموعه ای از فاجعه آمیز کشورهای عربی را در این دوره بوجود آورد و مؤسسات ، امنیت و حاکمیت منطقه ای را تضعیف کرد. این آشفتگی با حمله ایالات متحده به عراق به ادعاهای دروغین آغاز شد ، که آن کشور را به هرج و مرج فرو برد. سپس بهار عربی ، داعش و فتح آن از یک بین النهرین و لوانت ، انحلال سوریه و لیبی ، اختلال عملکرد سریال در لبنان و جنگ سعودی در یمن از جمله مشکلات دیگر آمد.
با وجود درگیری و بی ثباتی مداوم ، سیستم دولت عرب ساخته شده است بازگشت سخت درآمد در سالهای اخیر عراق پایه های یک وضعیت کاربردی را ساخته است. در متناسب و شروع ، پادشاهان در منطقه خلیج فارس بوروکراسی های مدرن و معیار همکاری امنیتی متقابل را به وجود آورده اند. استبدادی مطالبات مردمی را برای دموکراسی و حاکمیت خوب تحریک کرد. اما همان رژیم های عرب موفق به بازسازی ظرفیت دولت شدند – در صورت عدم وجود ماده کافی از ثبات منطقه ای.
با این حال ، اکنون ، این درخشش از احتمال جنگ منطقه ای حداکثر اسرائیل در معرض تهدید قرار گرفته است. دولت یهود با یک چک عمدتاً خالی از واشنگتن ، زنده ماندن ایالت ها را در سراسر منطقه به چالش کشیده و تهدید می کند که فقط به تازگی در حال بازگشت به نظم دولت شکننده و شکننده است. دولت ترامپ اهمیت حالات پایدار را به خود اختصاص می دهد ، اما پاسخ آن محدود به سوابق خارج از رکورد یا پس زمینه است. یک مقام کاخ سفید به گفت: “بی بی مانند یک دیوانه عمل کرد.” محور این هفته “او همیشه همه چیز را بمباران می کند. این می تواند کاری را که ترامپ در تلاش است انجام دهد تضعیف کند.”
این اظهارات مربوط به مداخله اسرائیل در سوریه است که ظاهراً برای محافظت از اقلیت دروزی کشور انجام شده است. دولت ایالات متحده نگرانی های خاص خود را در مورد اینکه آیا رهبر جدید سوریه می تواند نیروهای امنیتی خود را کنترل کند یا از اقلیت ها محافظت کند ، دارد. اما واشنگتن از رویکرد اسرائیل در بمباران اهداف دولت ، اشغال قلمرو سوریه و مسلح کردن پروکسی ها ، ظاهراً تحت پوشش یک مأموریت بشردوستانه پشتیبانی نمی کند.
این گیرها خاطرات مشاوران بایدن را که بایدن خوانده است ، احضار می کند بنیامین نتانیاهو “آسفالت” ، در حالی که هیچ کاری برای مهار بی پروایی نخست وزیر اسرائیل انجام نمی داد. با این حال ، تحت ترامپ ، ماجراجویانه اسرائیل شدیدتر و بی ثبات کننده تر شده است ، و ترامپ در بعضی مواقع مستقیماً با رهبران اورشلیم متناقض بوده و ابراز تحریک می کند. به مناسبت ، ترامپ حتی دوباره در اسرائیلبشر این قابل درک است تابلو امروزی نگران کننده است. اسرائیل باعث قحطی در غزه می شود ، تنش های فرقه ای را نادیده می گیرد و به دولت حمله می کند سوریه (در مورد منافع مستقیم منافع و سیاست ایالات متحده در آن کشور) و ادامه مطلب تهدیدها و اعتصابات علیه ایران ، یمن و لبنان.
در جنگ بدون محدودیت یا اهداف واضح ، اسرائیل مستقیماً لبنان ، سوریه ، یمن ، عراق و اکنون ایران را هدف قرار داده است ، در حالی که اعتبار مردمی آن پادشاهان عرب را در خلیج فارس که بی سر و صدا با دولت یهود بودند ، تضعیف می کند. این درگیری های باز می تواند همان نوع ویرانی نسلی را که آمریکا به عراق تحمیل کرده است-به وجود آورد-نوع کشف که دنباله ای از فضاهای سخت و سخت را که توسط کشورهای شکسته ، نهادها و جوامع مشخص می شود ، باقی می گذارد.
نظریه پردازان توطئه در خاورمیانه مدتهاست که اسرائیل و آمریكایی را برای تضعیف دولت های خود و تقسیم جوامع سیاسی خود-یك استراتژی تقسیم و قانون ماكیاولی برای حفظ یك منطقه غنی از نفت و دستکاری آسان تر می كنند. غالباً ، این دیدگاههای عرب متلاشی دقیقاً همین بود: ترساندن توسط نخبگان عرب برای جلوگیری از چالش های خانگی برای سوء استفاده از آنها استفاده می شود. اما این روزها ، این تصور که قدرتهای غربی ، به ویژه اسرائیل ، به خاطر خود به دنبال هرج و مرج هستند ، به سختی می توان به عنوان یک توطئه رد کرد.
خطر بسیار زیاد است.
مورخان و سیاستگذاران اغلب به دلیل زبان مشترک و گروه بندی در لیگ عرب ، با سیستم دولت عرب به عنوان یک واحد تحلیل رفتار می کنند. امروز ، در ارزیابی خسارت به کشورهای ناشی از جنگ های اسرائیل از 7 اکتبر ، احتمالاً مفیدتر است که به کل جغرافیای خاورمیانه نگاه کنیم و کشورها را با طول عمر ، وحدت و ظرفیت آنها متمایز کند تا گروه زبان آنها.
یک کادر کوچک از کشورها قرن هاست که به شکل فعلی خود فعالیت می کنند ، با جوامع سیاسی که در چندین دوره و انواع رژیم منسجم مانده اند. این گروه شامل ایران ، ترکیه و مصر است. یک دسته دوم شامل مجموعه ای از کشورهای پس از استعمار است که بیشتر آنها سلطنتی هستند که توانایی هایی را برای پروژه قدرت منطقه ای به دست آورده اند. این موارد شامل اختیارات شورای همکاری خلیج فارس مانند عربستان سعودی ، امارات متحده عربی و قطر است. گروه نهایی شامل بقیه کشورهای خاورمیانه ، برخی از آنها جمهوری و برخی از سلطنت ها است ، اما همه در برابر بی ثبات کننده درگیری و دقت عمومی آسیب پذیر هستند.
مطمئناً ، کشورهای منطقه ، به ویژه کشورهای عربی ، غالباً نمونه ای از قانون شکننده شخصی یا اوراق بهادار را نشان داده اند (آنچه دانیل برومبرگ آن را می نامد “دولت ستون ،” بیشتر به بقای رژیم نسبت به حاکمیت خوب توجه می کند). اما پاسخ این نیست که ظرفیت دولت را در چنین مکانهایی خرد کنیم ، بلکه هدایت این ظرفیت برای خدمت به منافع ملت است نه رژیم.
برخی از سیاست گذاران در ایالات متحده به طور جدی درک کرده اند که بدون کشورهای عملکردی ، خاورمیانه هرگز تثبیت نخواهد شد. درگیری مداوم ، جابجایی و رنج های انسانی ، همراه با حاکمیت ناکام ، چندین دهه اضطراری دائمی را برانگیخته است: جنگ ها ، پناهندگان و عدم پاسخگویی به تغییرات آب و هوایی فقط چند مورد از بحران های سوزان است.
در طول یک دهه گذشته ، دولت های پی در پی ایالات متحده با یک دست ، احیای لازم دولت را تشویق کرده اند. آنها به اصلاح اختلاف بین کشورهای GCC کمک کردند. آنها زندگی های اقتصادی را به اردن و مصر فراهم کردند و هنگام ورشکستگی دولت ، به پرداخت حقوق به ارتش لبنان کمک کردند. آنها تصمیمات مهمی را برای حمایت از انتقال سوریه از بشار اسد ، به رسمیت شناختن دولت جدید و برطرف کردن برخی تحریم ها اتخاذ کرده اند. آنها در دولت عراق مشکل ساز ، فرقه ای ، اما در حال رشد ، سرمایه گذاری کرده اند و با ایران در مورد برنامه هسته ای تهران مذاکره کرده اند.
“این روزها ، این تصور که قدرتهای غربی … به خاطر خود به دنبال هرج و مرج هستند ، به عنوان یک توطئه سخت است.”
مشکل از طرف دیگر است که گاهی اوقات کار اول را خنثی می کند. در اولین دولت خود ، ترامپ از توافق هسته ای ایران خارج شد و فضایی را به علاقه مندان به تغییر رژیم داد. بایدن به اسرائیل دست آزاد برای از بین بردن غزه و ادغام اقدامات اسرائیلی برای پیوستن به کرانه باختری داد. و در دوره دوم خود ، ترامپ به طور مستقیم به جنگ های اسرائیل در ایران و یمن پیوست و از مبارزات نظامی اسرائیل حمایت کرد که بقای دولت در سوریه و لبنان را تهدید می کند (حتی به عنوان مقامات دولت در مورد ماجراجویی بیبی به مطبوعات).
اسرائیل به وضوح هدف استراتژیک خود را بیان کرده است – این که کشورهای رقیب را آنقدر ضعیف نگه دارند که آنها نمی توانند از نظر استراتژیک اسرائیل را تهدید کنند. تاریخ اخیر روشن می کند که این رویکرد احمق چیست. خلاء های قدرت و کشورهای ضعیف تهدیدات امنیتی بسیار بیشتری را ایجاد می کنند – برای همه درگیر، از جمله جمعیت خود ، اسرائیل ، ایالات متحده و جامعه بین المللی. گروه هایی مانند دولت اسلامی و القاعده در مناطق داخلی بدون کشور شکوفا می شوند.
اما اسرائیلی ها ، که از آنچه که آنها به عنوان یک سری پیروزی های ناگسستنی از پیروزی های نظامی می بینند ، پس از حمله تروریسم در 7 اکتبر ، جسارت کردند ، استراتژی را پذیرفته اند که به دنبال گسترش مناطق هرج و مرج در خاورمیانه است. با اطمینان از اینکه آنها همسایگان عرب خود را تضعیف کرده اند یا به طور غیرقابل برگشت تضعیف شده اند ، اکنون در حال ایجاد اختلال ماندگار در یک حلقه وسیع تر هستند: یمن ، عراق ، سوریه و در نتیجه ، ایران. برخی از رهبران اسرائیل ، به همراه چند مقام آمریکایی همفکر ، رویای جنگ تغییر رژیم علیه جمهوری اسلامی را دارند. اما آنها ابراز داشته اند که آنها به همان اندازه راضی هستند که به سادگی دولت ایران را سرگرم کنند ، و مردم آن را رنج و مبارزات دولتی آن را تحمل کنند. یک مقام آمریکایی گفت: “آنها ممکن است از نابودی کشور راحت تر از ما باشند.” محور، صحبت در مورد اسرائیلی ها.
بنابراین واشنگتن در پاسخ چه کاری می تواند یا باید انجام دهد؟ ایالات متحده در مورد میزان درگیر شدن در خاورمیانه در تضاد است. در برخی موارد ، رهبران آمریکایی مصمم هستند که از اختلافات منطقه ای دور بمانند و از جنگ های جدید خودداری کنند. در همین زمان ، سربازان آمریکایی هنوز در جنگهای متعدد اعلام شده و اعلام نشده مستقر شده اند ، و واشنگتن به طور مداوم امکان بمباران منطقه ای اسرائیل را فراهم می کند.
هنگامی که ایالات متحده مداخله می کند ، همانطور که ترامپ با بمباران تأسیسات هسته ای ایران انجام داد ، قاطعانه می خواهد در طول بازو بماند – همزمان در داخل و خارج. هیچ هژمون منطقه ای یا نظم جمعی به اندازه کافی برای آرام کردن آبهای پر زرق و برق وجود ندارد. قدرتمندترین ایالت های منطقه اسرائیل ، ایران ، پادشاهی های خلیج فارس و ترکیه است. مصر برای ایفای نقش تثبیت کننده بسیار ضعیف است. در برابر این زمینه ، علاقه مهم آمریکا در تضمین ثبات و تعادل در این سیستم نهفته است.
خاورمیانه در جنگ و هرج و مرج برای هیچ کس خوب نیست ، حتی اگر رهبران اورشلیم به اشتباه معتقدند که چنین اختلال به نفع امنیت اسرائیل خواهد بود. دوره دیگری از درگیری های منطقه ای مطمئناً به منافع ایالات متحده آسیب می رساند. رهبران آمریكا به طور فزاینده پوپولیستی و انزواگر را شكسته می كنند ، اما به عنوان یك ابرقدرت جهانی ، دولت آمریكا بارها و بارها می یابد كه نمی تواند درگیری های جهانی ، به ویژه در خاورمیانه را نادیده بگیرد ، كه این امر اثبات علاقه استراتژیک را نشان داده است. جانشینی روسای جمهور آمریكا امیدوار است كه قبل از اینكه سهم شیر از پهنای باند سیاست خود به منطقه تبدیل شود ، از خاورمیانه دور شوند.
فقط کشورهای عملکردی می توانند حاکمیت اساسی ، حمایت از حقوق و حمایت از جمعیت خود را ارائه دهند – حداقل مواد تشکیل دهنده ثبات. خاورمیانه به ایالت هایی با صلاحیت اساسی نیاز دارد: نهادهای کاربردی ، برخی از اقتدار در مورد شبه نظامیان ، یک برنامه اقتصادی و دسترسی به پشتیبانی بین المللی. حتی حالت های بد یا مبهم با برخی از قابلیت ها بهتر از هرج و مرج و خلاء قدرت است.
چند نشانه امیدوارکننده وجود دارد. قدرتهای خلیج فارس علی رغم تفاوتهای قابل توجه در مورد نحوه برخورد با اسرائیل ، یمن و ایران ، از شکاف های جدید جلوگیری کرده اند. علی رغم فشارهای داخلی از شبه نظامیان و فشار خارجی اسرائیل ، ایران و دیگران ، عراق سیستم استبدادی هیبریدی خود را حفظ کرده است ، برخی از موسسات مؤثر را بنا کرده است و روابط پایدار را با قدرت های منطقه ای خاورمیانه که بغداد از لحاظ تاریخی ویران کرده بود ، پرورش داده است. دولت جدید لبنان می خواهد شبه نظامیان حزب الله را تحت کنترل دولت قرار دهد. دیکتاتوری اسد از بین رفته است ، و سوریه حداقل یک چشم انداز نظری برای لذت بردن از حاکمیت مشروعیت ملی دارد.
با این حال ، تمام این دستاوردها آزمایشی هستند. خطرات عمده هر چشم انداز كوچك را برای خیر در منطقه ، از جنگهای پراکسی در یمن و لیبی ، تا فعالیتهای اسپویلر ایران و محور مقاومت آن ، گرفته تا اقتدارگرایی و فرقه گرایی رهبران منطقه تحت الشعاع قرار می دهد.
با این حال ، بزرگترین تهدید همه برای منطقه در حال حاضر از جنگ بی وقفه و در حال گسترش اسرائیل ناشی می شود. بمب گذاری های اسرائیل در نزدیکی و دور هیچ منطق استراتژیک فراتر از اختلال کاشت و تضعیف اقتدار ندارد. اعتصاب به سوریه ممکن است انتقال را بالا ببرید در آنجا ، اما احتمالاً نمی تواند امنیت یا حاکمیت خوبی را برای سوری ها ایجاد کند. جنگ علیه ایران باعث ایجاد دموکراسی مسالمت آمیز در آنجا نخواهد شد ، اما در حال حاضر دیپلماسی را خراب کرده است – که در حال کار بود – و تقریباً به نظر می رسد که تکه تکه شدن و اختلال را تسریع کند. تروریسم ، جنگ پروکسی و بسیاری از بدترین بیماری های خاورمیانه سلاح های ضعیف است که توسط ایدئولوگ ها ایجاد می شود و در حالت های ضعیف یا ناکام از نوع بیت المقدس شتاب می یابد.
دستاوردهای اسرائیل از Gyre of Struggle احتمالاً توهمی یا در بهترین حالت مختصر خواهد بود. اما کمپین برای از بین بردن دولت ها و سیستم دولتی منطقه باعث آسیب تحمل به خاورمیانه – و منافع ایالات متحده می شود. لعنتی ترین درس مداخلات شکست خورده آمریکا پس از 11 سپتامبر این است که شکستن یک کشور بسیار ساده تر از ساخت یک کشور است. و بدون عملکرد ایالات ، ایالات متحده با نسل دیگری از غفلت از سعادت و امنیت خود روبرو می شود در حالی که درگیری در خاورمیانه را مدیریت می کند.