تصاحب طالبان از پایتخت کابل در اوت 2021 و متعاقباً اعلامیه امارات اسلامی افغانستان یک معضل جدی برای جامعه بین المللی ایجاد کرده است. شناخت دولت جدید یکی از حساس ترین اقدامات سیاسی در امور بین الملل است که با مسئولیت های قانونی ، سیاسی و اخلاقی همراه است. با این حال ، روسیه طالبان را به طور رسمی به رسمیت شناخت ، حرکتی که به نظر می رسد ترکیبی از تفکر ژئوپلیتیکی و خواسته های منطقه ای را نشان می دهد و این یک چالش برای نظم بین المللی اتخاذ شده به رهبری غرب است. با این حال ، این مرحله بدون عوارض به وجود نمی آید ، به ویژه به این دلیل که این مرحله برای تضاد احتمالی منافع با یک قدرت منطقه ای دیگر ، ترکیه ، که به دنبال فرصت های خود در آسیای میانه است ، می باشد.
طبق قوانین بین المللی ، شناخت دولت یک عمل انتخابی توسط سایر کشورها است و به طور معمول بستگی به این دارد که آیا رژیم جدید کنترل واقعی بر قلمرو و جمعیت دارد. هیچ دکترین به رسمیت شناختن جهانی در حقوق بین الملل وجود ندارد. برخی قبلاً تصور می کردند که دولتهایی که از طریق نیرو به قدرت می رسیدند غیرقابل قبول بودند. آموزه هایی مانند دکترین Tobar استدلال می کنند که دولت هایی که به زور به قدرت می آیند غیرقابل قبول بودند ، در حالی که برخی دیگر ، مانند دکترین استرادا ، اظهار داشتند که نحوه گرفتن قدرت نباید بر شناخت دیپلماتیک تأثیر بگذارد. در جهان معاصر ، ملل در درجه اول مسائل مربوط به ثبات دولت جدید ، تعهد به حقوق بین الملل ، حقوق بشر و تعهد به معاهدات قبلی را در نظر می گیرند. دکترین استیمسون در ادامه اظهار داشت که در صورتی که یک گروه به زور اعتقاد داشته باشند ، تصاحب نظامی از قدرت یا زمین نباید به رسمیت شناخته شود و این در مورد طالبان در افغانستان به خوبی متناسب باشد.
تصمیم روسیه برای درگیری با طالبان به معنای ترویج ایدئولوژی آنها نیست ، بلکه در مورد پیشبرد منافع ملی خود است. مسکو دوست دارد ثبات در منطقه را تضمین کند زیرا شکست در افغانستان ، افراط گرایی را در آسیای میانه و مناطق مسلمان روسیه گسترش می دهد. اگرچه طالبان به عنوان یک سازمان تروریستی در روسیه طبقه بندی می شوند ، اما هنوز هم به عنوان معقول ترین انتخاب در هنگام ثبات و در نظر گرفتن خطرات حتی بیشتر مانند Isis-Okay مشاهده می شود. روسیه همچنین به دنبال پاسخگویی به تأثیرات غربی و پر کردن پوچی قدرت ایجاد شده توسط ما و قدرت های ناتو است و نشان می دهد که این می تواند یک نیروی محلی قدرتمند نیز باشد. شناخت طالبان نیز به روسیه کمک می کند تا هدف خود را از دنیای چند قطبی دنبال کند. این کشور دارای منابع طبیعی هم از نظر اقتصادی و هم زیرساخت ها است تا بتواند فرصت های شغلی در افغانستان را ایجاد کند. شرکت های روسی ممکن است با شناسایی زودهنگام فرصت ها ، یک مزیت رقابتی کسب کنند. در کل ، حرکت روسیه عملی است و ایدئولوژیک نیست.
به معنای حقوقی ، روسیه بیشتر به مفهوم کنترل مؤثر بر خلاف همه چیز دیگر متمایل است. در اصل از آموزه استرادا استفاده می کند که آنچه در آنجا وجود دارد این است که طالبان کنترل هستند و به جای اینکه عمل کنند و وانمود کنند که در غیر این صورت است ، معامله با آنها امکان پذیر خواهد بود. با انجام این کار ، روسیه به طور انتخابی قوانین بین المللی را برای تأمین منافع ژئوپلیتیکی خود ، با هزینه مسائل هنجاری حقوق بشر و خونریزی که توسط طالبان برای تحقق قدرت استفاده می شود ، تفسیر می کند.
وحدت پان تورک و قدرت نرم دو کانال است که ترکیه از آن برای تقویت نفوذ خود در آسیای میانه از جمله افغانستان به عنوان یک منطقه استراتژیک و در جوامع ترک استفاده می کند. روسیه می داند که ترکیه به عنوان یک کشور جاه طلبی دارد که تسلط آن را در منطقه تهدید می کند. این دو کشور در واریانس هستند و می توانند در تضاد بر قدرت در افغانستان به پایان برسند. طالبان توسط روسیه برای جلوگیری از ورود ترکیه و ترکیه ممکن است از گروه های دیگر پشتیبانی کند. این مرحله برای چشم انداز جنگ پروکسی در افغانستان است.
شناخت روسیه از طالبان نه یک رویه حقوقی ساده است و نه یک عمل سیاسی کاملاً منطقی. در عوض ، این امر با تعامل پیچیده ای از عوامل ، از جمله ضرورت محافظت از مرزهای جنوبی آن ، محدود کردن نفوذ غربی و تقویت قدرت منطقه ای آن هدایت می شود. این حرکت اساساً مقررات عادی حقوق بین الملل را به چالش می کشد ، زیرا منافع روسیه نه در ملاحظات قانونی یا اخلاقی نهفته است ، بلکه صرفاً در کنترل چه کسی افغانستان است. در همین حال ، ترکیه همچنین از جاه طلبی برای نفوذ در افغانستان ، به ویژه ناشی از آرزوهای تابه ای خود ، برخوردار است. در این مقطع ، روسیه و ترکیه ممکن است خود را در رقابت مستقیم برای نفوذ قرار دهند ، پویایی که به طور بالقوه می تواند منجر به افزایش تنش و بی ثباتی شود. نتیجه رقابت آنها می تواند به طور قابل توجهی آینده افغانستان و با گسترش منطقه مرکزی و جنوب آسیا را شکل دهد. “
این نویسنده دبیرکل Srijonbritto Pathchokro و زیر اجرایی ، باشگاه بحث و گفتگو در دانشگاه شرقی غربی است. punamnirjhar12@gmail.com