محیط سیاسی در واشنگتن در ماه های آغازین سال 2025 به طرز چشمگیری تغییر کرده است و این نشان دهنده نگرانی ها و جاه طلبی های اسرائیل و همسایگان عرب آن تحت فشار تشدید رژیم های ایران در سراسر خاورمیانه است. به عنوان تیم بیت المقدس برای امنیت و امور خارجه (JCFA) در جلسات اخیر با فرمول سازان سیاست های بالا در واشنگتن ، دی سی ، رژیم اسلامی در ایران و شبکه شبه نظامیان گسترده آن ، یک دشمن قوسی است نه تنها برای اسرائیل و ایالات عرب بلکه در ایالات متحده و غرب نیز شاهد است.
برای مقابله با تهدید ایران ، امنیت اسرائیل و رونق عرب را تضمین کنید و ثبات طولانی مدت را به خاورمیانه برساند ، چارچوب جدید هماهنگی بین رئیس جمهور ایالات متحده دونالد ترامپ و ولیعهد عربستان سعودی ، محمد بن سلمان (MBS) تقویت می شود. با توجه به رویکردهای عملی دو رهبر در مورد چالش های مزمن ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیک منطقه ، “وظیفه ترامپ-MBS برای خاورمیانه” ، همانطور که می خواهیم آن را سکه کنیم ، امیدوار کننده به نظر می رسد.
امنیت ایالت اسرائیل
طبق دوره اول دولت ترامپ (2017-2021) ، روابط ایالات متحده و اسرائیل شاهد تراز بی سابقه ای بود زیرا سیاستگذاران واشنگتن بر تعهد آهنین به امنیت دولت اسرائیل تأکید کردند. اولین قدم به سمت این هدف ، فشار موفقیت آمیز برای ادغام اسرائیل در اکوسیستم منطقه ای ، سیاسی و امنیتی به عنوان عضو بومی اکثریت مسلمانان عربی خاورمیانه بود. امضای تاریخی توافق نامه ابراهیم (2020) بین اسرائیل و کشورهای خلیج فارس امارات متحده عربی و بحرین یک تغییر دهنده بازی بود. این نشان داد که اعراب و اسرائیل می توانند با هم کار کنند و برچسب “مأمور غربی امپریالیستی” را که به اشتباه توسط ایدئولوگهای کمونیست عرب و اسلام گرایانه بر پیشانی دولت دموکراتیک یهودی از زمان تأسیس در سال 1948 مهر شده است ، حذف کرده است. برای اولین بار ، در سال 2021 ، اسرائیل از منطقه عملیات اروپایی ارتش آمریكا به فرماندهی آن در مركز عرب آن در مركز عرب آن در مركز عرب آن منتقل شد.
دوره دوم ترامپ برای اسرائیل در یک زمان بسیار چالش برانگیز آمده است ، که هنوز از نتیجه 7 اکتبر 2023 حماس ، حمله به ماساکر-Kidnapping در حالی که هفت جبهه از اشکال مختلف جنگ علیه دشمنان متنوع را درگیر کرده است ، بهبود نیافته است. در جبهه داخلی ، اسرائیل بیش از هفده ماه در جنگ سنگ زنی علیه سازمان های تروریستی محلی مانند حماس و جهاد اسلامی فلسطین در غزه و کرانه باختری شرکت داشته است. در مرزها ، اسرائیل در حال جنگ با قدرتمندترین شبه نظامیان ایران ، حزب الله و حوثی ها و جناح های گسترده آنها در لوانت بوده است. اسرائیل نه تنها برای بقای خود می جنگد ، بلکه تلاش فوق العاده ای را برای محافظت از اقلیت های دروز و مسیحی در مرزهای خود با سوریه در برابر ظهور گروه های سلفی-جهادیستی به دنبال سقوط رژیم اسد انجام می دهد. جبهه هشتم – جنگ ضد اطلاعات اسرائیل در رسانه ها ، شبکه های اجتماعی و عرصه های بین المللی می جنگد – کمتر چالش برانگیز نیست.
با این وجود ، دولت ترامپ هنوز هم علاقه مند است که قطار Abraham Accords را به عنوان ضمانت امنیت اسرائیل در دراز مدت به جلو بکشد. پایان تروریسم و ایجاد ثبات در منطقه خاورمیانه برای منافع جغرافیایی و اقتصادی ایالات متحده مهم است. در همین راستا ، عادی سازی اسرائیل با عربستان سعودی و لبنان ، پوشه های باز روی میز ترامپ است.
پتانسیل عادی سازی اسرائیل با لبنان ، در طی چند ماه گذشته علاقه رسانه های آمریکایی و خاورمیانه را به خود جلب کرده است ، به دنبال موفقیت حیرت انگیز اسرائیل در خنثی کردن بیش از ده هزار عامل حزب الله و نصب متعاقب آن یک دولت نسبتاً دوستانه در بیروت. با این حال ، پیش بینی دشوار است که عادی سازی اسرائیل و لبانان در آینده نزدیک ممکن است اتفاق بیفتد. حزب الله ضعیف است اما کاملاً نابود نشده است. تأثیر ایدئولوژیک و سیاسی قوی ترین شبه نظامیان تحت حمایت ایران بر جمعیت شیعه لبنان ، که تقریباً یک سوم جمعیت را تشکیل می دهند ، نتیجه آن است. علیرغم محدودیت های مالی ناشی از تحریم های تحمیل شده در ایالات متحده در مورد صادرات نفت ایران ، ایران به امید احیای حزب الله ، هنوز هم پول را به جنوب لبنان می ریزد.
از طرف دیگر ، نیروهای مسلح لبنان (LAF) به صورت داخلی به صورت ایدئولوژیک بین مارونیت ها ، مسلمانان سنی و مسلمانان شیعه که به همان اندازه در ساختار فرمان آن حضور دارند ، تقسیم می شوند. پیشینه ایدئولوژیک فرماندهان LAF تصمیمات مربوط به عملیات LAF را پیچیده است ، به خصوص وقتی صحبت از همکاری با اسرائیل در مقابل همکاری با حزب الله است. علاوه بر این ، LAF به طور کامل کنترل سرزمین های جنوبی را به عهده نگرفته است ، جایی که حزب الله هنوز یک دژ دارد.
بنابراین ، بهترین استراتژی اسرائیل در مورد لبنان در حال حاضر ، که از حمایت ایالات متحده برخوردار است ، گسترش مرزهای قابل دفاع خود با لبنان بسیار فراتر از خط عقب نشینی (خط آبی) که توسط سازمان ملل بین لبنان و اسرائیل در تابستان سال 2000 مشخص شده است. در حال حاضر ، منطقه بافر بین اسرائیل و لبنان با یک کیلومتر یک کیلومتر است. این منطقه باید به منطقه ای مشابه منطقه بافر 15 کیلومتری که اسرائیل اخیراً در مرزهای خود با سوریه تأمین کرده است ، گسترش یابد تا در برابر هرگونه حملات احتمالی دولت به رهبری جهادی که اخیراً نصب شده است ، محافظت کند.
در یک زمینه وسیع تر ، به نظر می رسد که توافق نامه های عادی سازی بین اسرائیل و کشورهای خلیج فارس ، مؤثرترین سنگ بنای استراتژی ترامپ برای یک خاورمیانه پایدار و تولیدی است. بر خلاف مصر ، سوریه ، اردن و لبنان ، که هنوز هم با کمونیست بی ثمر و آسیب های اسلامی آسیب دیده است که روابط آنها را برای ده ها سال پیچیده تر کرده است ، کشورهای خلیج فارس عرب در هنگام همکاری با اسرائیل و ایالات متحده به جلو تر و عمدتاً عملی هستند. در این زمینه ، به نظر می رسد پتانسیل عادی سازی بین اسرائیل و عربستان سعودی از آنچه فکر می کنیم قابل دستیابی است.
هماهنگی نزدیک دولت ترامپ با عربستان سعودی در مورد مسائل منطقه ای ، مانند درگیری در غزه ، لبنان و سوریه و ایالات متحده که عربستان سعودی را برای تأثیرگذاری بر امور بین المللی – مانند نقش آن در مذاکرات بین روسیه و اوکراین – نشان می دهد – اولین گام مهم در جهت تشویق عربستان عربستان برای غلبه بر پیش بینی های ادبی و عربستان های عربستان است. این می تواند عربستان سعودی را به سمت منطقه خاورمیانه به دوران جدیدی سوق دهد که اسرائیل و ملل عرب به عنوان همسایگان عادی همزیستی می کنند.
لوانت و دریای سرخ دو تظاهرات واضح و فوری از دستورالعمل ترامپ-MBS هستند. عربستان سعودی نقش مهمی در تسهیل تلاش های ایالات متحده برای تثبیت سوریه در میان گزارش های هولناک از حملات نسل کشی به علوی و مسیحیان در غرب سوریه ایفا کرد. تسریع مذاکره بین نیروهای دموکراتیک کرد کرد (SDF) و دولت به رهبری جهادی سوریه از این نظر بسیار مهم بود. در حالی که سعودی ها با رهبری جدید سوریه برای تسریع در این توافق همکاری داشتند ، منابع اطلاعاتی کرد ما فاش می کنند که مازلوم عبدی ، رهبر SDF در یک هلیکوپتر آمریکایی به دمشق پرواز کرد تا توافق نامه با رئیس جمهور سوریه احمد الشرارا را امضا کند. علاقه عمیق آمریکایی ها به تثبیت سوریه و هماهنگی چشمگیر سعودی ها با ایالات متحده در این رابطه ، یک رویکرد محاسبه شده برای تضعیف گرفتن ایران به سوریه و منطقه لوانت را نشان می دهد.
در دریای سرخ ، همکاری های سعودی-آمریکایی در حال تحسین شبه نظامیان حوثی ها در یمن ، یکی دیگر از بازوی قوی رژیم اسلامی در ایران است. در اوایل سال 2024 و تا سال 2025 ، فرماندهی مرکزی ایالات متحده در پاسخ به پرخاشگری آنها در کشتی های تجاری آمریکایی و اروپایی که از دریای سرخ عبور می کردند ، اعتصابات هدفمند علیه حوثی ها انجام داد. در هفته های اخیر ، رئیس جمهور ترامپ به عنوان بخشی از استراتژی خود ، حملات به حوثی ها را تشدید کرد و تعهد کرد که امنیت لازم برای از سرگیری تلاش های اقتصادی خود را که مستقیماً در منافع اقتصادی ایالات متحده قرار دارد ، به عربستان سعودی و کشورهای خلیج فارس ارائه دهد. برای چندین دهه ، حوثی ها مستقیماً امنیت ملی عربستان سعودی ، امارات و مصر را تهدید می کردند. دولت ترامپ با اقدام در یمن ، نه تنها تعهد خود را به ثبات منطقه ای تقویت کرد بلکه پیام واضحی را نیز به تهران ارسال کرد که تهدیدات تحت حمایت ایران دیگر نادیده گرفته نمی شود.
فراتر از همکاری های نظامی ، روابط ایالات متحده و سعودی عمیقاً توسط عوامل اقتصادی شکل گرفته است. از نظر تاریخی ، عربستان سعودی از طریق صندوق ثروت حاکمیت پادشاهی ، صندوق سرمایه گذاری عمومی (PIF) ، میلیارد ها دلار در اقتصاد ایالات متحده ، به ویژه در انرژی ، فناوری و زیرساخت ها سرمایه گذاری کرده است. در سال 2017 ، در اولین سفر ترامپ به ریاض ، رهبری سعودی سرمایه گذاری های 110 میلیارد دلاری در معاملات اسلحه و حدود 350 میلیارد دلار در بخش های غیرنظامی را به دست آورد. در طی تماس با رئیس جمهور ترامپ در ژانویه سال 2025 ، MBS قصد سعودی را برای سرمایه گذاری 600 میلیارد دلار در ایالات متحده طی چهار سال آینده دولت ترامپ اعلام کرد. علاوه بر این ، در آنچه به نظر می رسد یک ژست قدردانی از ارادت ترامپ به ثبات و امنیت خاورمیانه است ، امارات متحده عربی 1.4 تریلیون دلار سرمایه گذاری در بخش های فناوری ایالات متحده در اواسط ماه مارس قول داده است.
از آنجا که چشم انداز ژئوپلیتیکی همچنان در حال تحول است ، اثربخشی بلند مدت استراتژی Trump-MBS هنوز دیده نمی شود. با این حال ، تأثیر فوری آن واضح است: ایران با فشار بی سابقه ای روبرو است ، عربستان سعودی در حال تأمین منافع منطقه ای خود است ، به اسرائیل فضا و پشتیبانی مورد نیاز برای ادامه جنگ چند جبهه خود داده می شود و تأثیر ایالات متحده در خاورمیانه همچنان قوی است. این که آیا این استراتژی منجر به صلح ماندگار خواهد شد یا به سادگی درگیری مداوم را مدیریت می کند ، سوالی است که آینده منطقه را برای سالهای آینده شکل می دهد.
* * *
یادداشت ها