بحث در مورد پناهندگان سوری در اروپا دیگر در مورد شفقت یا حمایت نیست، بلکه در مورد توزیع خطر است. تحت عبارات بوروکراتیک جدید مانند «ظرفیت جذب» و «بازگشت امن»، اروپا در حال عادی سازی واقعیت تلخی است که زمانی قول داده بود در برابر آن مقاومت کند.
هشدار اخیر آژانس پناهندگان سازمان ملل متحد (UNHCR) بیش از یک یادآوری بشردوستانه بود – این اعلامیه بود که سوریه هنوز از امنیت فاصله دارد. با این حال، برخی از دولتهای اروپایی، به رهبری آلمان، همچنان از «بازسازی» و «بازگشت» صحبت میکنند، حتی در شرایطی که سوریه ترورها، آدمرباییها و درگیریهای محلی مجدد را تحمل میکند. جنگ شکل خود را تغییر داده است، نه ماهیت آن.
یک هشدار تبدیل به حساب
گونزالو وارگاس یوسا از کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد هشدار داد که سوریه به “حداکثر ظرفیت جذب” خود رسیده است و نشان می دهد که این کشور دیگر نمی تواند عودت کنندگان اضافی را حفظ کند. اما در پس عبارت فنی یک تغییر آزاردهنده نهفته است: پناهندگان دیگر به عنوان افرادی با حقوق رفتار نمی شوند، بلکه به عنوان متغیرهایی در یک مشکل مدیریت منابع رفتار می شوند. “ظرفیت جذب” خنثی به نظر می رسد، با این حال جابجایی انسان را به عنوان سوالی در مورد اعداد و محدودیت های تحمل بازنگری می کند.
این زبان بوروکراتیک فرسودگی سیاسی بزرگتری را نشان می دهد. جامعه بینالمللی به جای پرداختن به علل تبعید، اکنون «مازاد» را مدیریت میکند – به جای جلوگیری از آن، ضرر را سازماندهی میکند. همان آژانسی که برای دفاع از حقوق پناهندگان تأسیس شده است، خطر پذیرش واژگان مهار را دارد، که بازتاب حال و هوای جهانی است که در آن پناهندگی دیگر یک حق نیست، بلکه باری است که باید دوباره توزیع شود.
چارچوب مجدد سیاسی اروپا
این تغییر بیشتر در آلمان قابل مشاهده است. الکساندر دوبرینت، وزیر کشور، اعلام کرده است که قصد دارد با دولت جدید سوریه درباره توافق بازگشت به کشور مذاکره کند، که با برچسبهای برلین به عنوان “جنایتکاران” و سپس پناهندگان بدون اقامت معتبر آغاز شود. در همین حال، پروندههای پناهندگی تحت «ارزیابی مجدد صلاحیت» بازگشایی میشوند که افراد جوان و قابل اشتغال را هدف قرار میدهند – که به این معنی است که اکنون حمایت به بهرهوری بستگی دارد.
حتی نگرانکنندهتر این منطق است که بازگشت به سوریه وضعیت پناهندگی را باطل میکند. سفر به یک میهن خطرناک به عنوان “اثبات ایمنی” دوباره تعریف می شود. خستگی اروپا تبدیل به “سیاست جذب” می شود. اخراج به «تعریف مجدد حفاظت» تبدیل می شود.
تبانی زبان و سیاست
این همگرایی احتیاط بشردوستانه و محاسبه سیاسی تصادفی نیست. وقتی موسسات زبان محدودیت را اتخاذ می کنند، دولت ها اجازه می شنوند. بین «ظرفیت جذب» و «بازگشت امن»، یک خط اخلاقی محو میشود: چیزی که زمانی تبعید نامیده میشد، اکنون لفاظیهای نظم را بر تن میکند.
سوریه ممکن است دیگر میدان جنگ نباشد، اما جایی است که ترس بر زندگی روزمره حاکم است. تغییر نام این واقعیت به «ثبات» پیشرفت نیست، بلکه انکار در لباس سیاست است.
سراب رژیم جدید: بازسازی، بازگشت و تغییر نام سرکوب
مقامات جدید سوریه “بازسازی” را به عنوان یک رنسانس ملی ارائه می کنند – نویدی برای احیا، سرمایه گذاری و زیرساخت های مدرن. با این حال شعارهای پر زرق و برق واقعیتی توخالی را پنهان می کنند. آنچه به عنوان یک استراتژی بزرگ برای بازسازی تبلیغ می شود، در عمل، یک پروژه فریب سیاسی است.
در پشت اعلانهای درخشان سرمایهگذاریهای میلیارد دلاری، شرکتهای ارواح، سرمایهگذاران غیرقابل تأیید و مناقصههایی که به نامهای ناشناس اعطا میشوند، نهفتهاند. بسیاری از این پروژهها تنها در بیانیههای مطبوعاتی وجود دارند و برای بازاریابی رژیم بهعنوان یک نیروی توسعهدهنده قادر به جذب سرمایه جهانی هستند. در واقعیت، بازسازی به مکانیزمی برای توزیع مجدد نفوذ در میان حلقههای قدرت جدید تبدیل شده است و به جای بازسازی ملت، به وفاداری پاداش میدهد.
الف رسانه دراج تحقیق، “شرکت هلدینگ دمشق: سرمایه اسد توسط مردان شرعا پیدا شد.” نشان داد که چگونه فرمان 66 سال 2012 و شرکت هلدینگ چم دمشق «بازسازی» شهری را به طرحی بلندمدت برای تصرف اموال ویران شده و انتقال مالکیت به نخبگان مرتبط با رژیم تبدیل کردند. اسناد انحصاری پس از فروپاشی نشان میدهد که برخی از پروژههایی که اکنون توسط دولت انتقالی اعلام شده است، به سادگی همان طرحها را تحت واژگان جدیدی از «بازیابی ملی» بازیافت میکنند.
بنابراین، بازسازی بهجای سیاست، بهعنوان روایت عمل میکند – زبانی که برای متقاعد کردن جهان به ثبات است، پناهندگان میتوانند برگردند و سرمایهگذاری میتواند از سر گرفته شود. قلوه سنگ تبدیل به ابزار چانه زنی می شود، اقتصاد به نمای پیشرفت تبدیل می شود. آنچه بازسازی می شود، در حقیقت، معماری کنترل است.
وعده های بازگشت، الگوهای خشونت
پشت شعار «ثبات» تداوم تاریک تری نهفته است. گزارش ها از سرتاسر کشور نشان می دهد که پناهندگان بازگشته اندکی پس از ورود ناپدید شده یا می میرند. مورد از یوسف محمد اللبادجسد یک مرد بازگشته از آلمان پس از دستگیری در مسجد اموی دمشق، همچنان نمادین است. مقامات این حادثه را “آزاری به خود” رد کردند، در حالی که خانواده او اصرار داشتند که او تا حد مرگ شکنجه شده است.
به همین ترتیب، کندی العدییکی از فعالان رسانه ای دیرالزور پس از انتقاد علنی از تخلفات امنیتی در آپارتمانش به دار آویخته شد. در بدن او آثار شکنجه وجود داشت که بازتاب الگوی ترورهای خاموش کسانی بود که از روایت رژیم منحرف می شدند.
در سویدا، یورش ها، آدم ربایی ها و تخریب اموال، شکنندگی به اصطلاح «نظم جدید» را آشکار می کند. در امتداد سواحل، گروههای حقوق بشری از افزایش ربوده شدن زنان و کودکان خبر میدهند – نوعی از اجبار مورد تایید دولت که بدون مجازات رشد میکند. و در شمال، درگیریهای مجدد بین نیروهای سوریه دموکراتیک و نیروهای رژیم در محلههای شیخ مقصود و اشرفیه حلب نشان میدهد که «صلح» وعده داده شده به سوریهای بازگشته به طرز خطرناکی ضعیف است.
بازسازی به عنوان سرکوب
«بازگشت امن» و «بازسازی» اکنون دو ستون روایت رسمی هستند که برای پاکسازی سرکوب جاری طراحی شده است. همان مؤسساتی که زمانی شهرها را بمباران می کردند، اکنون برنامه های توسعه را تهیه می کنند. همین شبکه های اطلاعاتی اکنون به زبان احیا صحبت می کنند.
در زیر سطح جادههای آسفالتشده و مراسم تلویزیونی، بازسازی سوریه یک سراب باقی میماند – تغییر نام ویرانی که در آن قدرت قبل از خانهها بازسازی میشود و سکوت در برابر عدالت برقرار میشود.
وقتی هشدارها مجوزی برای سکوت می شوند
گفتمان بین المللی که برای هشدار در مورد تخلفات است، بخشی از توجیه آنها می شود. هشدار سازمان ملل مبنی بر اینکه «سوریه به حداکثر ظرفیت خود رسیده است» فقط یک درخواست بشردوستانه نیست، بلکه یک هشدار دو طرفه است: اروپا بیش از آنکه از پناهندگان بیمناک باشد، از پناهندگان می ترسد. در حالی که هشدارها در کنفرانس ها مطرح می شود، سیاست های عمل گرایانه به بهانه ثبات و مقابله با هرج و مرج به سمت تعامل مجدد تدریجی با “دولت جدید” سوریه پیش می روند.
سکوت دیپلماتیک به خود زبان هم سرایت می کند. لفاظی های رسمی اروپایی تراژدی را با عبارات خنثی بازگو می کند: بازگشت داوطلبانه، بازسازی، مناطق امن. با این حال، عمداً نادیده می گیرد که تخلفات متوقف نشده اند، بلکه دایره لغات خود را تغییر داده اند. سرکوب همچنان ادامه دارد، پوشیده از نماهای بوروکراتیک غیرنظامی، که با «اصلاحات» و «مدیریت جدید» توجیه می شود. بازسازی پوششی برای سفید کردن ظلم می شود و «بازگشت» وسیله ای برای خالی کردن اردوگاه ها، نه پایان تبعید.
گزارش اکتبر 2025 آژانس پناهندگی اتحادیه اروپا (EUAA) به صراحت تأیید می کند که سوریه برای بازگشت ناامن باقی می ماند. این سند که توسط کشورهای اتحادیه اروپا برای ارزیابی پناهندگی به آن تکیه میشود، تصویری تلخ را ترسیم میکند: سقوط امنیتی و اقتصادی در مناطق تحت کنترل دولت، تشدید آدمرباییها و ترورها در سواحل و سویدا، و فروپاشی خدمات اولیه، در حالی که تنها نیمی از بیمارستانها فعال هستند و بیش از 14 میلیون سوری با ناامنی غذایی مواجه هستند. حتی مناطق “پایدار” هیچ تضمین قانونی برای عودت کنندگان ارائه نمی دهند، که توسط وفاداری و نقض خاموش اداره می شود.
این گزارش تنها یک هشدار نیست، بلکه رد مستقیم روایت «بازگشت امن» است که توسط دولتهای اروپایی ارائه شده است و تناقضی را آشکار میکند: چگونه میتوان در کشوری که نهادهای اتحادیه اروپا آن را خطرناک میدانند ادعای ثبات داشت؟
بنابراین، هشدارهای امروز سازمان ملل و بینالمللی نقضها را مهار نمیکند، بلکه به عنوان یک حجاب جدید زبانی برای فعال کردن آنها عمل میکند. احتیاط سازمان ملل در مورد “حداکثر ظرفیت” سوریه به عنوان یک سیگنال دو برابر می شود که ترس اروپا از پناهندگان بیشتر از نگرانی برای امنیت آنها است. همانطور که هشدارها در سالنهای کنفرانس منعکس میشود، سیاستها به سمت عادیسازی روابط با «دولت جدید» تحت پوشش ثبات پیش میروند.
آنچه آشکار می شود بحث پناهندگان نیست، بلکه توزیع ریسک است: چه کسی شایسته حمایت است و چه کسی می تواند به یک کشور «به طور رسمی با ثبات» بازگردانده شود. سیاستهای مهار اروپا، عادیسازی ناگفتهای از واقعیت را میپوشاند که در اصل تغییری نکرده است – فقط لفاظیها و بنرهای آن تغییر کردهاند.
اروپا باید به هشدار سازمان ملل توجه کند نه به عنوان مانعی در برابر سیاست هایش، بلکه به عنوان آینه ای که شکنندگی آنها را منعکس می کند: بازگشت نمی تواند در کشوری که خطر همچنان خود سیستم است، حتی با نامی جدید، ایمن باشد.
این مقاله توسط The Syrian Observer ترجمه و ویرایش شده است. «سوریه آبزرور» محتوای این خبر را تأیید نکرده است. مسئولیت اطلاعات و دیدگاه های ارائه شده در این مقاله کاملاً بر عهده نویسنده است.