در ژوئن سال 2025 ، سازمان جهانی علیه شکنجه (OMCT) ، به همراه جامعه مدنی و شبکه حقوق بشر (CSHRN) و مدافعان حقوق بشر Plus (HRD+) ، منتشر کردند گزارش دارای عنوان “هر ساعت تا یک سال احساس می شود”: صداهای بازداشت شده در افغانستان اداره اطلاعات کل اطلاعاتی افغانستانبشر
با همراهی این گزارش ، گروهی از هنرمندان زن افغانستان مجموعه ای از نقاشی ها را ایجاد کردند که درد و رنج بازداشت شدگان و همچنین نقض گسترده تر حقوق بشر را که در زندگی روزمره افغان ها تجربه شده است ، نشان می دهد.
OMCT با گذشت چهار سال از زمان توقیف طالبان در افغانستان ، با این هنرمندان مصاحبه کرد ، که در مورد کار خود تأمل می کردند ، چالش هایی که در این سالهای دشوار با آن روبرو شده اند ، امیدهای آنها برای آینده و خواسته های آنها برای تغییر است.
چه زمانی سفر خود را به عنوان یک هنرمند شروع کردید و از زمان بازگشت طالبان به قدرت ، کار شما چگونه تکامل یافته است؟
ما چندین سال است که مشغول آموزش و توانمندسازی زنان هستیم. متأسفانه ، پس از کنترل مجدد طالبان ، ما مجبور شدیم بسیاری از برنامه های خود را متوقف کنیم. در این زمان بود که ما پروژه نقاشی خود را آغاز کردیم. بخش عمده ای از کارهای ما به صورت پنهانی انجام می شود و از طریق هنر ما ، هدف ما این است که نشان دهنده درد و ظلم و ستم زنان افغان باشد. نقاشی های ما یک شکل خاموش اعتراض است ، راهی برای صدایی به کسانی که ساکت هستند. ما می خواهیم رنج زنان را به تصویر بکشیم و از طریق هنر ما از طرف آنها صحبت کنیم. یکی از دستاوردهای مهم ما پروژه ای بود که ما با همکاری OMCT به پایان رساندیم که به ما اجازه می داد واقعیت شکنجه و بی عدالتی را در افغانستان به تصویر بکشیم.
چگونه می توانید در چنین شرایط دشوار و خطرناک هنر ایجاد کنید؟ برای ایمن ماندن چه اقداماتی انجام می دهید؟
با همکاری به عنوان یک تیم ، از ابتدا می دانستیم که کار ما خطرناک است ، به خصوص به این دلیل که واقعیت های جامعه افغانستان را به تصویر می کشیم. برای ایمن ماندن ، ما معمولاً از خانه های خود کار می کنیم و در مورد انتخاب دانش آموزان بسیار انتخابی هستیم. ما همه تلاش خود را انجام می دهیم تا اطمینان حاصل کنیم که فعالیتهای ما بدون توجه باقی می مانند. ما همچنین در یک گالری دروس نقاشی را انجام می دهیم ، اغلب در مواقعی مانند استراحت ناهار وقتی احساس می کنیم ایمن است. این زمانی است که ما روی هنر کار می کنیم که توسط طالبان غیرقابل قبول تلقی می شود.
ما به طور مرتب در اجرای دوره های خود با چالش های مهمی روبرو هستیم. در چندین نوبت ، طالبان آمده اند و فعالیت های ما را خاموش کرده اند و ما را وادار می کنند تا کار خود را به طور موقت متوقف کنیم. با وجود این اختلالات ، ما تسلیم نمی شویم ، ما همچنان ادامه می دهیم ، سازماندهی مجدد می کنیم و دوباره می توانیم دوباره شروع کنیم. هربار که به اصطلاح “پلیس اخلاقی” طالبان از فضاهای آموزشی ما بازدید می کند ، احساس می کند که هوا از ریه های ما بیرون می آید. حضور آنها بسیار نگران کننده است و ما از ترس مداوم از گزارش ، مجازات یا بدتر زندگی می کنیم. حتی با وجود این اقدامات احتیاطی ، ترس هرگز از بین نمی رود. ما ادامه می دهیم زیرا به اهمیت آموزش و هنر اعتقاد داریم و به این دلیل که تسلیم شدن به معنای تسلیم شدن در برابر ظلم است.
در کار فعلی خود چه مضامین یا عواطفی را کشف می کنید ، و زندگی تحت تأثیر طالبان چگونه بر آن تأثیر گذاشته است؟
کار ما پیرامون مضامین قدرتمند و عمیقاً شخصی ، به ویژه وضعیت زنان در افغانستان ، همراه با میراث فرهنگی و سنت های کشور ما است. این موضوعات همیشه برای ما مهم بوده است ، اما از زمان بازگشت طالبان ، آنها بعد حتی فوری تر و عاطفی را به خود اختصاص داده اند. این واقعیت سخت عمیق بیان هنری ما را شکل داده است. از طریق نقاشی های خود ، ما سعی می کنیم نه تنها رنج و بی عدالتی بلکه مقاومت ، قدرت و روحیه ناگسستنی زنان افغان را به خود جلب کنیم. هنر ما هم بازتابی از واقعیت فعلی و هم اعتراض ساکت علیه آن شده است. این روش ما برای حفظ حافظه ، ظلم و ستم به چالش کشیدن و ادعای اینکه ما هنوز در اینجا هستیم.
آیا کار خود را نوعی اعتراض می دانید؟
هنر ، با توجه به طبیعت خود ، قدرت تصویرگری زیبایی و وحشیگری را در اختیار دارد. این می تواند لحظاتی از شادی و لطافت را به خود جلب کند ، اما همچنین می تواند با بی عدالتی ، خشونت و ظلم مقابله کند. Forus ، Artwork به نوعی مقاومت اساسی تبدیل شده است. در کشوری که صحبت کردن می تواند خطرناک باشد ، و جایی که سکوت اغلب با زور تحمیل می شود ، هنر به صدای ما تبدیل می شود. این امکان را به ما می دهد تا آنچه را که نمی توان گفت ، آشکارا بیان کنیم ، داستانهایی را بیان کنیم که در غیر این صورت پنهان می شوند و در برابر بی عدالتی هایی که هر روز شاهد هستیم ایستاده ایم.
اگرچه هیچ پشتیبانی مالی یا درآمد پایدار برای هنرمندان در افغانستان وجود ندارد ، ما به ایجاد خود ادامه می دهیم زیرا این روش اعتراض ، زنده ماندن و امید ماست. هنر ما فقط مربوط به بیان نیست بلکه مربوط به استقامت است. این سرپیچی آرام ما در مقابل ترس است و یادآوری می کند که حتی در تاریکی ، خلاقیت نمی تواند کاملاً خاموش شود.
چگونه با سایر هنرمندان یا مخاطبان ، چه در داخل و چه در خارج از افغانستان ارتباط برقرار می کنید؟ آیا حس جامعه وجود دارد؟
در افغانستان ، ما از طریق نمایشگاه ها یا با مراجعه به استودیوهای یکدیگر با هنرمندان دیگر ارتباط برقرار می کنیم. ارتباط ما با هنرمندان بین المللی یا افغان ها در تبعید محدود به رسانه های اجتماعی است. در داخل کشور ، ما عمدتاً با هنرمندان زن همکاری می کنیم ، زیرا به دلیل محدودیت های فعلی ، با هنرمندان مرد کمی هماهنگی نداریم.
شما می خواهید جهان امروز درباره هنرمندان زن افغان چه چیزی بدانید؟
پیام ما به جهان واضح است: ما هنوز اینجا هستیم. با وجود همه چیز ، ما زنده هستیم ، ما تحمل می کنیم ، و ما همچنان به جنگ خود ادامه می دهیم ، نه تنها برای بقای خودمان بلکه برای عزت ، هویت و آزادی ما. در زمانی که زنان افغان از زندگی عمومی خاموش و پاک می شوند ، ما از هنر خود برای صحبت کردن استفاده می کنیم. هر نقاشی که ما ایجاد می کنیم چیزی بیش از یک اثر هنری است ، بلکه یک عمل مقاومت ، نوعی اعتراض و فریاد برای عدالت است. از طریق کار خود ، ما به درد ، ترس و بی عدالتی که زنان افغان هر روز با آن روبرو می شوند ، صدا می کنیم.
هر روز صبح ، ما با عدم اطمینان در قلب خود از خانه های خود خارج می شویم و نمی دانیم چه خطراتی را ممکن است روز داشته باشد. و با این حال ، ما ادامه می دهیم ، نه به این دلیل که ما بی باک هستیم ، بلکه به این دلیل که پر از امید هستیم. این امید است که ما را حفظ می کند ، خلاقیت ما را می سوزاند و به ما یادآوری می کند که مبارزات ما بیهوده نیست. از طریق هنر ما تأیید می کنیم که ما تسلیم نشده ایم و از جهان می خواهیم که ما را فراموش نکند.
با وجود همه چیز ، چه چیزی به شما امید می دهد؟
مبارزات مداوم ما و حضور دانش آموزان ما این قدرت را به ما می دهد تا ادامه دهیم. هر روز ، شجاعت و عزم آنها به ما القا می کند که حتی در مواجهه با ترس و عدم اطمینان ، به ایجاد خود ادامه دهیم. ابزارهای ساده کاردستی ما ، مسواک های ما ، کتابهای طراحی ، بوم و رنگ ها به نمادی از امید تبدیل شده اند. ما رویای روزی را نگه می داریم که دیگر نیازی به پنهان کردن نخواهیم داشت ، وقتی می توانیم خودمان را آشکارا و بدون ترس بیان کنیم. ما زمانی را تصور می کنیم که هنر ما دیگر با غم و اندوه و ظلم و ستم شکل نمی گیرد ، بلکه با شادی ، صلح و امکان وجود دارد. ما منتظر لحظه ای هستیم که بتوانیم رنگهای تاریک و سنگین را که بر کار فعلی ما حاکم است کنار بگذاریم و به رنگهای پر جنب و جوش و پر از نور ، رنگهایی که از تجدید ، خوشبختی و شفابخشی صحبت می کنند ، برسیم.
ما می خواهیم از اعماق قلب خود پیامی به زنان افغان ارسال کنیم:این لحظه برای همیشه دوام نخواهد داشتبشر با پشتکار ، شجاعت و عزم بی بدیل ، این تاریکی سرانجام جای خود را می دهد. تا زمانی که ما به قلب خود امید داشته باشیم و همچنان به قدرت صدای جمعی خود ایمان داشته باشیم ، تغییر ممکن است. ممکن است کند باشد و جاده ممکن است سخت باشد ، اما در دسترس است. یک روز ، جهان صدای ما را با صدای بلند و واضح می شنود.